۱۴۰۰ تیر ۹, چهارشنبه

گزارش نقض حقوق زنان خرداد1400

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی توا

سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی یزد از ابتلای کودک ۹ ماهه به کووید ۱۹ خبر داد.

۰۹ تیر ۱۴۰۰

دکتر «ابراهیم سلمانی» با اشاره به شناسایی کوچکترین فرد مبتلا به کرونا در استان یزد، گفت: نوزاد ۹ماهه مبتلا به بیماری کرونا در بیمارستان امام جعفر صادق (ع) شهرستان میبد بستری شد.

وی ادامه داد: ابتلا این نوزاد بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی تائید شده است .

سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی یزد اظهار کرد: در تمام رده های سنی احتمال ابتلا به کرونا وجود دارد و پراکندگی جمعیتی مبتلایان در شهرستان ها متفاوت است.

سلمانی مهمترین راه قطع زنجیره انتقال کرونا را ماندن در خانه دانست و تاکید کرد: از همشهریان می خواهیم هشدارها را جدی بگیرند و احوالپرسی های خانوادگی را تلفنی انجام دهند و تا حد امکان و برای کارهای غیرضروری از منزل خارج نشوند.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=39221

کشف جسد دختر ۱۲ ساله در فریدون کنار

۰۸ تیر ۱۴۰۰

جسد دختر 12 ساله در بابل کشف شد. جسد دختر 12 ساله حدود ساعت ۱۱ صبح امروز در محدوده چمران ۲۷ فریدون‌کنار که در دریا غرق شده بود کشف شد. ناجیان غریق که در پی نجات دختر 12 ساله بودند موفق به نجات او نشده و جسد دختر را از آب بیرون کشیدند. پیدا شدن جسد دختر 12 ساله در ساحل این دریا وحشت مردم را برانگیخت.

از حضور زنان در مراسم سالروز بمباران شیمیایی سردشت ممانعت به عمل آمد

هه‌نگاو: مسئولان برگزارکننده مراسم سی و چهارمین سالگرد یاد و خاطره جانباختگان و قربانیان بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط حکومت وقت عراق از حضور زنان ممانعت به عمل آوردند.از حضور زنان در مراسم سالروز بمباران شیمیایی سردشت ممانعت به عمل آمد

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰ (۲۸ ژوئن ۲۰۲۱)، به مناسبت یاد و خاطره جانباختگان و قربانیان بمباران شیمیایی شهر سردشت در سال ۱۳۶۶ خورشیدی (۱۹۸۷ میلادی) در مسجد جامع شهر سردشت مراسم ویژه‌ای برگزار گردید.

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی سینا کمالی و درسا دهقانی، شهروندان بهایی

درسا دهقانی و سینا کمالى سروستانی دو شهروند بهایی ساکن شیراز با گذشت دو هفته از بازداشت کماکان در مکانی نامعلوم و در وضعیت بلاتکلیف به سر می برند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، درسا دهقانی و سینا کمالى سروستانی که در روز دوشنبه ۲۴ خردادماه ۱۴۰۰، به صورت جداگانه توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت شدند، امروز یکشنبه ۶ تیرماه ۱۴۰۰، با گذشت دو هفته از بازداشت همچنان در مکانی نامعلوم نگهداری و در وضعیتی مبهم به سر می برند.

یک منبع نز

بم؛ افزایش ازدواج دختران زیر ۱۳ سال

پدیدهٔ کودک همسری و تفکر ارتجاعی حاکم بر جامعه

ارتجاع مذهبی یکی از مانع‌های اساسی اصلاح این پدیدهٔ ناهنجار و بسیاری معضل دیگر فردی و اجتماعی در کشور است.کودک همسری با چه پیامدها و آسیب‌هایی همراه است؟

رئیس دادگاه عمومی بخش بروات بم استان کرمان، از افزایش ازدواج دختران زیر ۱۳ سال در این بخش خبر داد و گفت “بیش از ۵۰ درصد این ازدواج ها بعد از شش ماه منتهی به دادخواست طلاق می شود”………….

آسیب‌ها

آرام فتحی و ثریا حق‌ دوست با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند

خبرگزاری هرانا – امروز دوشنبه ۷ تیرماه، آرام فتحی و ثریا حق‌دوست، دو شهروند بازداشتی اهل شهرستان مریوان با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند. این شهروندان روز پنج‌شنبه ۲۷ خردادماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. خانم حق دوست پس از بازداشت به زندان سنندج و آقای فتحی به زندان مریوان منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، امروز دوشنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۰، آرام فتحی و ثریا حق‌دوست، دو شهروند بازداشتی اهل شهرستان مریوان آزاد شدند.

بر اساس این گزارش، آزادی این شهروندان با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی صورت گرفته است.

شلیر و مهتاب قادرنژاد توسط اداره اطلاعات احضار و بازجویی شدند

شلیر و مهتاب قادرنژاد، دو شهروند کُرد اهل شهرستان اشنویه توسط اداره اطلاعات احضار و بازجویی شدند.

این دو شهروند که نسبت خواهری با هم دارند، روز چهارشنبه ۲ تیرماه ۱۴۰۰، توسط اداره اطلاعات شهرستان اشنویه احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفتند.

جامعه شناسی سلامت روان زنان/ الهه امانی

ماهنامه خط صلح – رویکردهای جامعه شناسی و‌ روان شناسی در مورد سلامت روان اساسا متفاوت می‌باشند. برخلاف دیدگاه‌های روان شناسی و بیولوژیکی که به خصوصیات شخصی و ویژگی‌های مغزی افراد می‌پردازند، جامعه شناسان بر تاثیر شرایط اجتماعی بر سلامت روان و بیماری‌های روانی تمرکز می‌کنند. تاکید متمایز رویکردهای جامعه شناسی بر این است که فرآیندهایی مانند زندگی، شرایط اجتماعی و نقش‌های اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و باورهای جمعی فرهنگی بر حالات روحی افراد و‌ سلامت روان تاثیرگذار می‌باشند. به عبارتی آن چه سلامت روان افراد را شکل می‌بخشد فقط به شخصیت یا نرون‌های (Nuron) مغزی افراد بستگی ندارد بلکه به شرایط اجتماعی که با آن روبه‌رو هستند بستگی دارد و این شرایط در گروه‌های اجتماعی، جوامع و دوره‌های تاریخی مختلف متفاوت است.

روزانه‌های یک معلم ایرانی در قلب آفریقا؛ گفتگوی علی کلائی با سارا کشکولی، معلم ایرانی در بوتسوانا

ماهنامه خط صلح – سارا کشکولی معلم ایرانی در مدرسه‌ای بین‌المللی در شهر گابورون در پایتخت بوتسواناست. او معلم هنر است.

بوتسوانا کشوری است در جنوب آفریقا با جمعیتی کمتر از سه میلیون نفر. اکثریت مردم این کشور هم مسیحی کاتولیک هستند. یک سال و نیم است که سارا کشکولی در این مدرسه در حال تدریس است و خودش از آزادی و شادی و رقصیدن مردم، دانش‌آموزان و معلمان در این کشور می‌گوید. ما در ماهنامه خط صلح هم او را از روزانه های معلمی‌اش در آفریقا در شبکه‌های اجتماعی پیدا کردیم. از او خواستیم که با ما در مورد معلمی در بوتسوانا و تفاوت‌هایش با ایران و همچنین جایگاه معلمی در این کشور بگوید. بحث به جایگاه دین در مدرسه و آموزش‌های جنسی و همنشینی فارغ از جنسیت دخترها و پسرها در مدرسه ابتدایی در کنار هم کشید. نتیجه

وکیل فرزانه زیلابی: روی پرونده، تیک محرمانه بود/ صدور قرار جلب به دادرسی در مورد ۵ عنوان اتهامی

خبرگزاری هرانا – ناصر زرافشان، وکیل فرزانه زیلابی از صدور قرار جلب به دادرسی در مورد ۵ عنوان اتهامی برای موکلش خبر داد و گفت “

به دلیل اینکه روی پرونده، تیک محرمانه بوده، من و موکلم دسترسی به پرونده نداشته و اطلاعی از کم و کیف آن نداریم. کل گردش کار پرونده موکلم با مقررات قانون آئین دادرسی کیفری و مقررات قانونی همخوانی ندارد”. زرافشان در ادامه با اشاره اینکه قرار پیشین ناظر بر ممنوعیت شش ماهه زیلابی از اشتغال به حرفه وکالت نیز ظاهرا نقض شده، افزود “مبنای اطلاع ما از این موارد به صورت غیرمستقیم از برخی از آقایان قضات و یا اعلام شفاهی مدیردفتر شعبه درباره جلب به دادرسی بوده و هیچ یک از این موارد نه به من و نه به موکلم ابلاغ نشده است”.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از امتداد، ناصر زرافشان، حقوقدان و یکی از وکلای فرزانه زیلابی، ضمن اشاره به وضعیت پرونده این وکیل کارگران هفت‌تپه، اظهار داشت: پرونده موکل من در حال حاضر در شعبه دوازده بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز قرار دارد. خانم زیلابی که برای پیگیری وضعیت پرونده به دفتر کل مراجعه کرده، عنوان کردند که دسترسی به پرونده نداشته و اطلاعی از کم و کیف آن ندارند. چرا که ظاهرا روی پرونده، تیک محرمانه بوده و تا زمانی که آن را برندارند، دفتر کل نیز در جریان قرار نمی‌گیرد.

وی افزود: حسب اعلام شفاهی مدیر دفتر شعبه، نسبت به هر پنج فقره اتهام که قبلا مطرح شده بود، قرار جلب به دادرسی برای خانم زیلابی صادر شده و من در کمال تعجب درک نمی‌کنم که اساسا، مبنای این اقدامات چیست! در مورد عناوین اتهامی عضویت در گروه‌های معاند، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه نظام، فعالیت تبلیغی و توهین به رهبری که قرار جلب به دادرسی برای آن‌ها صادر کردند، پرونده به شعبه دوم انقلاب اهواز ارجاع شده است.

زرافشان، ادامه داد: در مورد پنجم(نشر اکاذیب) که خارج از صلاحیت دادگاه انقلاب است هم، پرونده برای تعیین شعبه به مجتمع قضائی قدس اهواز ارجاع شده است. همه این موارد، اطلاعات شفاهی است که من و موکلم از این و آن به دست آورده‌ایم. یعنی به رغم مصوبات قانونی، این قرارهای صادره به هیچ وجه، نه به موکل و نه به بنده ابلاغ نشده است.

این حقوقدان در ادامه، اشاره‌ای نیز به قرار پیشین ناظر بر ممنوعیت شش ماهه زیلابی از اشتغال به حرفه وکالت داشت و خبر داد: قرار نظارت قضائی(بند پ ماده ۲۴۷) که قبلا در بازپرسی صادر شده بود نیز، ظاهرا نقض شده ولی همانگونه که گفتم؛ نه نقض قرار نظارت قضائی و نه صدور قرار جلب به دادرسی در مورد این پنج فقره اتهام که هیچ یک هم مبنای جدی ندارد، نه به من و نه به موکلم ابلاغ نشده است.

این وکیل دادگستری، تصریح کرد: مبنای اطلاع ما از این موارد به صورت غیرمستقیم از برخی از آقایان قضات و یا اعلام شفاهی مدیردفتر شعبه درباره جلب به دادرسی بوده است. کل گردش کار پرونده با مقررات قانون آئین دادرسی کیفری و مقررات قانونی همخوانی ندارد. حق دفاع که طبیعی‌ترین حق یک متهم در پرونده بوده، سلب و نقض شده است.

وی ادامه داد: چرا که در مراجعه موکل من برای مطالعه پرونده جهت تدارک دفاع، حتی این اجازه را هم به او نداده‌اند و این اقدام به هیچ عنوان قانونی نیست.

زرافشان همچنین، خاطرنشان کرد: مهم‌ترین مسئله در حال حاضر برای ما این است که مضمون این قرارها و استدلالی که در لغو آن قرار نظارت قضائی بوده را به عنوان یک حق طبیعی بدانیم. والا، اصلا کل دادرسی بی معنا خواهد شد. وقتی من به عنوان وکیل با گوش بسته و چشم بسته به دادگاه مراجعه کنم، اسم این کار، دادرسی نیست. طبعا اولین کار این است که تقلا کنیم که اساسا چه چیزی علیه موکل ما عنوان شده است. صرف مطرح کردن عنوان اتهامی، تفهیم اتهام نیست. تفهیم اتهام، یعنی ارائه دلایلی که موجب توجه اتهام به متهم بوده و هنوز هیچ اقدامی در این راستا صورت نگرفته است.

وی در پایان نیز، تصریح کرد: به گمان من تا زمانی که به صورت محرمانه روی پرونده بحث می‌کنند، اصلا دادرسی در دادگاه معنا نخواهد داشت. حال در بازپرسی این اجازه داده شده تا یک مراحلی از پرونده، متهم به پرونده دسترسی نداشته باشد اما دادرسی در دادگاه به معنی تدارک حق دفاع بوده و چنین مسئله‌ای تا الان برای ما امکان‌پذیر نبوده است.

گفتنی است، روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت‌ ماه، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه با اعلام تشکیل پرونده قضایی علیه فرزانه زیلابی نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و با «دور جدید فشار» خواندن این اقدام، آن را محکوم و تاکید کردند که «سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه هرگونه پرونده‌سازی برای خانم فرزانه زیلابی وکیل پایه یک دادگستری، وکیل کارگران هفت‌تپه را محکوم کرده و خواهان پایان دادن به این روند نخ‌نما شده است.»

روز شنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه، جلسه بازپرسی فرزانه زیلابی، در دادسرای اهواز برگزار شد. ناصر زرافشان، وکیل خانم زیلابی ضمن بیان اینکه موکلم، تاوان دفاع از کارگران هفت‌تپه را می‌پردازد گفته بود که “بازپرس پرونده علاوه بر صدور قرار کفالت، برای موکلش ۶ ماه منع اشتغال به حرفه وکالت صادر کرده است”.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44457

زینب جلالیان قدیمی ترین زن زندانی سیاسی در ایران با سنگین ترین محکومیت

زندانی سیاسی زینب جلالیان محکوم به حبس ابد، در ۱۴امین سال حبس بدون یک روز مرخصی
زندانی سیاسی زینب جلالیان از قدیمی‌ترین زنان زندانی سیاسی در حاکمیت ولایت فقیه است.زینب جلالیان زندانی سیاسی کرد در زندان قرچک ایران 'به کرونا مبتلا شد' - BBC News فارسی

او سنگین‌ترین محکومیت (حبس ابد) را در بین زنان زندانی سیاسی گرفته است.

زینب جلالیان در سال ۱۳۶۱در روستایی در ماکو متولد شد. در ۱۰ سالگی به علت مخالفت خانواده با ادامه تحصیل، از خانه فرار کرد و به حزب کارگران کردستان پیوست که در آن زمان در ایران امکان فعالیت داشت.

زینب جلالیان در تاریخ ۲۰ اسفند۱۳۸۶ بازداشت شد و از همان آغاز مورد شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفت.

زینب در سال ۸۸ در دادگاهی فرمایشی بدون حضور وکیل مدافع و تنها ظرف چند دقیقه به اعدام محکوم گردید. حکم اعدام وی در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد کاهش یافت.

زینب جلالیان به علت شکنجه‌های شدید فیزیکی، از ناحیه بینایی دچار مشکل شده و از اختلال بینایی و بیماری ناخنک چشم رنج می‌برد.

او پس از ۱۴ سال حبس حتی یک روز هم برای رسیدگیهای پزشکی و درمانی مرخصی نداشته است.

زندانی سیاسی زینب جلالیان در طی ۶ ماه دستکم ۴ بار از زندانی به زندان دیگر تبعید شد؛

وی در تاریخ ۱۰ اردیبهشت۹۹ بطور ناگهانی از زندان خوی به زندان قرچک ورامین منتقل شد، در تاریخ ۵تیر۹۹ و در حال اعتصاب غذا از زندان قرچک ورامین به زندان کرمان منتقل شد .

زینب در حالی در سلول انفرادی در زندان کرمان نگهداری میشد که پیش از انتقالش به زندان کرمان در زندان قرچک ورامین به کرونا مبتلا شده بود و حالش بشدت وخیم بود و در تاریخ ۳۱ خرداد با درخواست بازگشت به زندان خوی و یا زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود.

زینب جلالیان روز سه شنبه اول مهرماه ۹۹ پس از تحمل سه ماه سلول انفرادی درحالیکه وضعیت جسمی اش بشدت وخیم بود از زندان کرمان به زندان کرمانشاه منتقل شد.

این زن زندانی سیاسی مقاوم، روز ۲۰ آبان ۹۹ در یک تماس کوتاه تلفنی با خانواده اش گفت که او را به زندان یزد منتقل کرده اند.

وی هم اکنون در زندان یزد، با وضعیت جسمی بسیار نامساعد محبوس است اما حاضر به تمکین دربرابر خواست ماموران اطلاعات نشده است.

یک منبع نزدیک به زینب جلالیان شرایط تحمیل شده بر این زندانی سیاسی از سوی وزارت اطلاعات را تلاش برای مرگ تدریجی او در زندان دانست و در ادامه افزود:

«از تاریخ ۱۹ آبان سال گذشته پس از انتقال غیرقانونی به زندان یزد به صورت مدام تحت فشار بازجویان امنیتی بوده و هر گونه حقوق عادی وی به عنوان یک زندانی از وی سلب شده است. او تنها هر از چند گاهی به صورت تلفنی آن‌هم به زبان فارسی و بسیار کوتاه حق تماس با پدرش را دارد و از ملاقات نیز محروم است.»

زندانی سیاسی زینب جلالیان نوشته است:
«ای ستمگران، نظاره‌گر بودید و هستید، دیدید نمی‌شود با قتل‌عام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حق خواهی ما را بگیرید. وقتی یک زن جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمی‌تواند او را به زانو در بیاورد.
من زمانی به این حقیقت پی‌بردم که در چنگال ستمگران جمهوری اسلامی بودم. لباسهای مرا بر روی تنم پاره کردند، چشم‌هایم را بستند، دست و پایم را با زنجیر به تخت آهنی بستند و شکنجه وحشتناک مرا شروع کردند. باور کنید هر وقت ستمگران، ظلم و شکنجه را بر من بیشتر می‌کنند، من جسورتر و مقاوم‌تر می‌شوم.»



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44454

۱۴۰۰ تیر ۸, سه‌شنبه

تماس با ما

 مدیر مسئول : فرزانه عبدالشاهی

ایمیل:

تلفن:

واتس آپ:

ادرس:


قتل پسر ۱۳ ساله در منطقه تجریش تهران

۰۷ تیر ۱۴۰۰

سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری تهران از قتل پسر ۱۳ ساله در درگیری ۲ جوان در منطقه تجریش خبر داد.

به گزارش ایلنا، سرهنگ محمد کالوسی سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری پایتخت گفت: روز گذشته ماجرای درگیری ۳ جوان در خیابان وطن پور به پلیس مخابره شد و تیمی از ماموران برای بررسی موضوع در محل حاضر شدند.

وی افزود: ماموران با حضور در محل درگیری اطلاع پیدا کردند ۲ پسر ۱۶ ساله با یک پسر ۱۳ ساله درگیر شده‌‌اند. ۲ پسر نوجوان در این درگیری باعث زمینگیر شدن پسر نوجوان شده و در حالیکه پسر ۱۳ ساله نیمه جان روی زمین افتاده بود، ۲ پسر نوجوان پا به فرار گذاشتند که در این راستا پسر نوجوان به بیمارستان منتقل می‌شود.

سرهنگ کالوسی ادامه داد: پسر نوجوان در بی

افزایش ازدواج دختران زیر ۱۳ سال در حومه بم

۰۸ تیر ۱۴۰۰

معین افشاری، رئیس دادگاه عمومی بخش بروات شهرستان بم استان کرمان، از افزایش ازدواج دختران زیر ۱۳ سال در این بخش خبر داد.

او در این باره گفت: «طبق قانون سن قانونی ازدواج ۱۳ سال است هرچند که اقداماتی در حال انجام است که تا سن ۱۵ سالگی افزایش داده شود اما هنوز محقق نشده و متأسفانه در حوزه قضایی بروات به خصوص قسمت‌های روستایی هنوز هم به سنت‌های قدیمی پایبند هستند و از کودکی فرزندان را به هم نسبت می‌دهند و در بزرگسالی در عمل انجام شده قرار می‌گیرند و برای ازدواج اقدام می‌کنند.»

آلمان خواستار توقف اعدام زندانی حسین شهبازی شد

۰۷ تیر ۱۴۰۰

آلمان خواستار توقف اعدام زندانی حسین شهبازی شد ـ در یک نگاه

کمیسیون حقوق بشر وزارت خارجه آلمان طی بیانیه یی نسبت به اعدام قریب‌الوقوع زندانی نوجوان حسین شهبازی هشدار داد و خواستار توقف آن شد. در این بیانیه آمده است: اعدام قریب‌الوقوع حسین شهبازی وحشتناک است. حسین شهبازی در زمان ارتکاب جرم انتسابی کودک بوده است. حکم اعدام وی در یک دادگاه برای دومین بار تأیید شد. به‌نظر می‌رسد اعتراف او تحت شکنجه‌گرفته شده و فاقد استانداردهای دادرسی عادلانه بوده است.
دولت آلمان در هر شرایطی مخالف مجازات اعدام است. ما قویا خواستار توقف اجرای حکم اعدام حسین شهبازی هستیم.

سناتور میچ مک کانل: رئیسی در اعدام زندانیان سیاسی دست داشته است

کودکان را تحت تعقیب، بازداشت و شکنجه نکنید!

۰۳ تیر ۱۴۰۰

دیده‌بان حقوق بشر: کودکان زندانی متهم به همکاری با شورشیان در افغانستان شکنجه شده‌اند. سازمان دیده‌بان حقوق بشر روز اول تیر ماه سال جاری با انتشار گزارشی اعلام کرد که کودکان زندانی متهم به همکاری با گروه‌های شورشی در افغانستان شکنجه شده‌اند. …..

دیده بان حقوق بشر روز سه‌شنبه ۲۲ ژوئن/اول تیر ضمن متهم کردن افغانستان به شکنجه کودکان زندانی از مقامات دولت این کشور خواست کودکانی را که به اتهام همکاری با گروه‌های شورشی بازداشت کرده‌اند، آزاد کنند.

جو بکر، مدیر امور حمایت از حقوق کودکان در دیدبان حقوق بشر گفت: «بازداشت و شکنجه کودکانی که قبلا توسط گروه‌های مسلح شورشی قربانی شده ‌اند، غیرانسانی است.

این نهاد همچنین از دولت افغانستان خواست با همکاری با سازمان ملل متحد و کشورهای کمک کننده، یک برنامه‌ جدی را برای بازگشت مجدد کودکان زندانی به جامعه در نظر گیرد.

طبق گزارش دیده بان حقوق بشر، در حال حاضر صدها کودک افغانستانی به اتهام همکاری با شورشیان طالبان و همچنین با شاخه خراسان گروه داعش و سایر گروه‌های مسلح در بازداشت به سر می‌برند و اغلب از سوی نیروهای امنیتی دولت افغانستان شکنجه می شوند.

این گزارش که پیش از جلسه عالی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد افغانستان منتشر شد، تاکید دارد که کودکان زندانی در افغانستان اسنادی را که اغلب درک نمی‌کنند، از جمله مدارکی در مورد اعتراف به شرکت در گروهای مسلح، امضا می‌کنند.

در ادامه گزارش دیده بان حقوق بشر آمده است که کودکان متهم به ”جرایم تروریستی” در افغانستان ممکن است حد‌اکثر به ۱۵ سال زندان محکوم شوند. این کودکان گاهی فقط به دلیل ارتباط والدین‌شان با گروه‌های شورشی بازداشت شده‌اند.

پیش از گزارش دیده بان حقوق بشر، مأموریت سازمان ملل متحد در افغانستان موسوم به “یوناما” نیز با انتشار گزارشی از شکنجه کود کان در زندان‌های این کشور خبر داده بود. طبق گزارش “یوناما”، بیش از ۴۴ درصد از کودکان زندانی در افغانستان مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته‌اند.

دیده بان حقوق بشر می‌گوید، بر خلاف قوانین بین المللی، هزاران کودک در افغانستان در گروه‌های مسلح ”استخدام” شده اند. طالبان و دیگر گروه‌ها از این کودکان برای انجام حملات انتحاری، کار گذاشتن بمب و شرکت در درگیری‌های مسلح استفاده می‌کنند.

اداره تنظیم امور زندان‌های افغانستان گزارش روز سه‌شنبه دیده بان حقوق بشر را ”بی اساس” خواند و اتهام شکنجه کودکانی را که به اتهام همکاری با گروه‌های تروریستی در این کشور بازداشت شده‌‌اند، رد کرد. دفتر شورای امنیت ملی افغانستان نیز بازداشت کودکان را تایید اما شکنجه آنان را تکذیب کرد.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=39206

«نان و کودک»

۰۵ تیر ۱۴۰۰

صاحبکاران، کودکان کار را پیش‌خرید می‌کنند؛ متأسفانه صاحبکارها در مناطق فقرزده از وضعیت خانواده‌ها سوءاستفاده کرده و گاهی کودکان را با دادن یک وام به خانواده و مقروض‌کردن آنها به‌اصطلاح پیش‌خرید می‌کنند و اگر در این مدت خانواده احساس کرد که دیگر نیازی به کار کودک نیست، دیگر امکان خارج‌کردن کودک از محیط کار را ندارد، چراکه نزد صاحبکار سفته گرو دارد و کودک باید تا پایان بدهی در کار بماند. در واقع صاحبکار نوعی ضمانت‌نامه از خانواده دریافت می‌کند و به‌نوعی خود را صاحب اختیار کودک می‌داند و حق توهین، تحقیر و تنبیه فیزیکی را که گاهی حتی خود خانواده هم انجام نمی‌دهد، برای خود قائل می‌شود…..

بررسی ۴۰ پرونده کودک آزاری در لرستان

۰۸ تیر ۱۴۰۰

به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس به نقل از خبرنگار مهر، حمیدرضا نظیفی امروز سه شنبه در نشست با خبرنگاران با بیان اینکه در سال گذشته ۴۳ هزار و ۱۳۴ پرونده به پزشکی قانونی استان وارد شده که از این تعداد ۳۹ هزار و ۵۲۳ مورد مربوط به معاینات سرپایی، هزار و ۶۴۲ پرونده مربوط […]

به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس به نقل از خبرنگار مهر، حمیدرضا نظیفی امروز سه شنبه در نشست با خبرنگاران با بیان اینکه در سال گذشته ۴۳ هزار و ۱۳۴ پرونده به پزشکی قانونی استان وارد شده که از این تعداد ۳۹ هزار و ۵۲۳ مورد مربوط به معاینات سرپایی، هزار و ۶۴۲ پرونده مربوط به معاینات اجساد، هزار و ۵۷۲ پرونده مربوط به آزمایشگاه و ۳۹۷ مورد نیز مربوط به کمیسیون‌ها است اظهار داشت: بیشترین آمار این پرونده‌ها مربوط به خرم آباد و کمترین آن مربوط به سلسله است.

معاینه ۱۶۴۲ جسد در لرستان

سیستان؛ سرزمین بدون شناسنامه‌ها

۰۸ تیر ۱۴۰۰

اینجا گورستان ایرانیان بدون شناسنامه است. در هر کدام از خانه‌ها را که بزنید، با یک خانواده چند ده نفره بدون شناسنامه رو‌به‌رو خواهید شد. اینجا هیچ خانواده‌ای نیست که برای دریافت شناسنامه تشکیل پرونده نداده باشد. اینجا داشتن پرونده‌های چهل ساله، سی ساله، بیست ساله و کمتر و بیشتر امری عادی است.

زهرا مشتاق-اعتماد

هفتاد سالگی فوت می‌شود، شناسنامه و کارت ملی او در حالی باطل می‌شود که او فردی مجرد معرفی می‌شود. نه در قسمت ازدواج و نه در بخش نام فرزندان، اسمی از همسر و پنج فرزندش نوشته نشده بود. چون نه شوهرش و نه فرزندانش هیچ‌کدام شناسنامه نداشتند و نزدیک به چهل سال از تشکیل پرونده آنها برای دریافت شناسنامه می‌گذشت. در غسالخانه روستای «خاک سفیدی»، از بخش «غرغری» در شهرستان هیرمند، روزانه مردگان زیادی شسته و سپس دفن می‌شوند که هرگز شناسنامه‌ای نداشته و تولد و ازدواج و وفات آنها در هیچ سند رسمی ثبت نشده است. اینجا گورستان ایرانیان بدون شناسنامه است. در هر کدام از خانه‌ها را که بزنید، با یک خانواده چند ده نفره بدون شناسنامه رو‌به‌رو خواهید شد. اینجا هیچ خانواده‌ای نیست که برای دریافت شناسنامه تشکیل پرونده نداده باشد. اینجا داشتن پرونده‌های چهل ساله، سی ساله، بیست ساله و کمتر و بیشتر امری عادی است. کاغذ خیلی از پرونده‌ها زرد رنگ و پوسیده است و بسیاری از آدم‌هایی که سال‌ها قبل با کلی امید تشکیل پرونده داده بوده‌اند، دیگر حتی زنده نیستند. روستای خاک سفیدی، محلی برای سیستانی‌های بدون شناسنامه و فراموش‌شده است. در خاک سفیدی، پیرزن‌ها و پیرمردها و حتی بچه‌هایی هستند که به عمرشان، حتی شهر زابل را که در ۶۰ کیلومتری روستاست، ندیده‌اند.

بیرون آمدن از روستا، معنایش خطر کردن است. ممکن است سالم برگردی، ممکن هم هست که سر از افغانستان درآوری. چون در کل استان سیستان‌وبلوچستان، هر کسی که شناسنامه نداشته باشد، معنایش این است که آن فرد افغانستانی است و نیروی انتظامی به محض دستگیر کردن فرد، حق دارد که شخص را بلافاصله «رد مرز» کند. ردمرز یعنی اخراج از خاک خودی و گسیل کردن به سمت کشوری دیگر یعنی افغانستان. اتفاقی که سال ۸۹ برای محمد ۲۴ ساله افتاد. محمد به جرم نداشتن مدارک هویتی دستگیر و ردمرز شد. محمد، یک سال و نیم تمام در یکی از شهرهای افغانستان آواره بود و با مصیبت توانست خانواده‌اش را از حال و روزش خبردار کند. مادرش؛ شایسته، تمام پول‌هایی را که ریال به ریال از سوزن‌دوزی درآورده بود و پولی که از فامیل قرض گرفته بود، به یک قاچاقچی داد تا پسر جوانش را دوباره به ایران برگردانند!

ایرانیان بدون شناسنامه، نه در ایران به رسمیت شناخته می‌شوند و نه در افغانستان. در ایران برای آنها شناسنامه صادر نمی‌شود و وقتی به هنگام ردمرز وارد افغانستان می‌شوند، دولت افغانستان نیز آنها را ایرانی تلقی کرده و آنجا هم هیچ‌گونه خدماتی دریافت نمی‌کنند. بدون شناسنامه‌های بسیاری با ترس و لرز و به شرط حفظ نام‌شان، از رفتار خشن پلیس، دریافت رشوه برای ردمرز نکردن و توهین به وقت بازداشت گزارش می‌دهند. از الفاظ رکیک، مشت و لگد تا بعضی رفتارهای غیراخلاقی دیگر. آنها در برابر این رفتارها کاملا بدون دفاع هستند، چون هیچ هویتی ندارند و حتی اگر بمیرند، نامی از آنها در هیچ کجا ثبت نمی‌شود که نیاز به پاسخگویی باشد….

«عزیز ده مرده»، مشهورترین شخصیت روستای خاک سفیدی است. او از وقتی که خودش را شناخته، دنبال دریافت شناسنامه بوده. مصاحبه او در نوجوانی، در حالی که ناگهان بغض می‌کند و به دلیل نداشتن شناسنامه شروع به گریه می‌کند، در شبکه‌های اجتماعی، بسیار دیده شده است. عزیز، امروز جوانی ۲۰ ساله است که با دختری بدون شناسنامه عقد کرده. عزیز، هنوز برای داشتن شناسنامه تلاش می‌کند. بارها به فرمانداری رفته و خواستار دریافت شناسنامه که حق هر شهروند ایرانی است، شده است. دوست صمیمی او محسن، شناسنامه دارد و سال قبل در کنکور شرکت کرده و در رشته‌ای که دوست داشته، قبول شده است. آنها هر دو باهم به یک مدرسه می‌رفتند. از کلاس اول تا دیپلم باهم بودند؛ با یک تفاوت بزرگ. محسن به راحتی ثبت‌نام می‌کرده و مثل هر دانش‌آموز دیگری درس می‌خوانده و در پایان سال، امتحان می‌داده و گواهی پایان تحصیلات دریافت می‌کرده. اما عزیز در تمام این سال‌ها با کارت واکسن به مدرسه می‌رفته و برای آنکه بتواند درس بخواند، مثل توپ، میان فرمانداری و مدرسه در چرخش بوده. حضور او در کلاس‌ها منوط به اجازه فرمانداری بوده، مثل همه دانش‌آموزان بدون شناسنامه دیگر. اما این به منزله پذیرش او به عنوان یک دانش‌آموز مثل سایر دانش‌آموزان شناسنامه‌دار دیگر نبوده. عزیز و تمام دانش‌آموزان بدون شناسنامه دیگر، «مستمع آزاد» محسوب می‌شوند. از آنها امتحان گرفته و نمره داده می‌شود، اما هرگز کارنامه رسمی به آنها داده نمی‌شود. یک دانش‌آموز بدون شناسنامه، باید خیلی شانس بیاورد که بتواند در مدرسه پذیرفته شده و ادامه تحصیل دهد. عزیز، تقریبا هر روز در فرمانداری است. او به شورای تامین استان التماس می‌کند که تا پیش از برگزاری کنکور به پرونده او رسیدگی کنند تا او با دریافت شناسنامه بتواند در آزمون شرکت کند.

نمرات عزیز به هنگام فارغ‌التحصیلی در سال دوازدهم، درخشان است. اما تا الان که تا زمان برگزاری کنکور چند روزی بیشتر نمانده، او هیچ پاسخ مساعدی دریافت نکرده است. پدر عزیز که مردی بسیار پیر و فرتوت است، در حالی که در تکه‌ای سایه، به دیواری از خشت و گل تکیه داده، سرش را به افسوس تکان می‌دهد و با گویش سیستانی می‌گوید «شناسنامه!!» و چشم به زمین خاکی می‌دوزد…. «ماه جان» دو بچه دارد؛ محمد و زینب. او، شوهرش و بچه‌هایش، هیچ کدام شناسنامه ندارند. شوهر ماه جان، یک چوپان ساده است. او هنگام تولد هر کدام از بچه‌هایش مجبور به پرداخت حدود چهار تا پنج میلیون تومان پول به بیمارستان شده چون تمام بدون شناسنامه‌ها، هزینه درمان خود را باید با تعرفه آزاد حساب کنند؛ یعنی درست مطابق هزینه‌ای که برای یک تبعه خارجی محاسبه می‌شود. یعنی یک ایرانی بدون شناسنامه، همانقدر پول درمان باید بپردازد که یک مهاجر اهل افغانستان در ایران! بنابراین، میان ایرانیان بدون شناسنامه، بیماران زیادی وجود دارند که به دلیل نداشتن پول، توانی برای مراجعه به پزشک و دریافت درمان‌های تکمیلی در بیمارستان‌ها ندارند. بیماری قلبی، ارتوپدی، ترمیمی، چشمی و کم یا ناشنوایی از جمله بیماری‌های فراگیری است که ایرانیان فاقد شناسنامه بسیاری را زمینگیر کرده است. حتی اگر امکانی برای پیگیری درمان آنها فراهم شود، نداشتن مدارک شناسایی، بزرگ‌ترین معضل است. خروج آنها از استان یا مراجعه به هر شهر دیگر، تنها با دستور دادستان ممکن است. تلخ‌تر آن است که در برگه‌ای که برای تردد بیمار و همراهانش صادر می‌شود، آنها به عنوان «اتباع» معرفی می‌شوند و نه ایرانی….. «زیبا» ۲۳ ساله است. او در شانزده‌سالگی ازدواج می‌کند و بلافاصله بچه‌دار می‌شود و یک دختر به دنیا می‌آورد. او شناسنامه ندارد. اما همسرش و دخترش شناسنامه دارند. یک سال پس از ازدواج، شوهرش به جرم حمل مواد به سی سال حبس محکوم می‌شود. زیبا هیچ مهارتی ندارد. حتی سوزن‌دوزی که تقریبا تمام زنان بلوچ بلد هستند، نمی‌داند. او زندگی خود و دخترش را با یارانه می‌چرخاند. خودش می‌گوید «وقتی یارانه می‌گیرم، نمی‌دانم خرج خودم و دخترم را بدهم یا بفرستم زندان برای شوهرم. ‌چون هشت سال از زندانش می‌گذرد و هیچ درآمدی ندارد.» یک «بلوک» (مادربزرگ در گویش سیستانی) تعریف می‌کند که یکی از زنان فامیل شوهرش که دو ماه از زایمانش می‌گذشته و در محله شیرآباد زاهدان زندگی می‌کرده، نوزادش را شیر می‌دهد و تا بچه به خواب می‌رود، مادر، می‌رود سرکوچه که نان بخرد. ناگهان نیروی انتظامی سر رسیده و از تمام کسانی که آن حوالی بودند، اوراق هویتی می‌خواهد. هر که مدارک نداشته، او را با ماشینی که آنجا بوده می‌فرستند مرز. زن هر چه گریه می‌کند که بچه کوچک دارد، بی‌فایده است. او هم ردمرز می‌شود…..

بزرگ‌ترین مشکل بدون شناسنامه‌ها شغل است. اغلب آنها تقریبا هیچ‌گونه سوادی ندارند. خروج از روستا یا محل اقامت‌شان به معنای قرارگرفتن در معرض خطر دستگیری است. بعضی از مردها برای پیدا کردن شغل در شهرهای بزرگ دیگری مثل کرمان، تهران، مشهد یا اصفهان ناچار به پرداخت رشوه‌ای از یک تا چهار میلیون تومان می‌شوند که فقط خود را به این شهرها برسانند. پرداخت این رشوه سنگین تضمینی برای رسیدن آنها به شهر نیست. چون اگر توسط ماموران در ایست بازرسی‌های بین راهی دستگیر شوند، سرنوشتی جز ردمرز نخواهند داشت. یک کارگر ایرانی بدون شناسنامه، دستمزدی که در وطن خودش دریافت می‌کند، مطابق دستمزد یک کارگر اهل افغانستان بدون مدارک در ایران است؛ با همان میزان ترس و لرز و نگرانی. نه تنها در شهرهای دیگر، حتی این اتفاق می‌تواند در همان شهر محل سکونتش رخ دهد.

یک ایرانی بدون شناسنامه، حتی اگر مثلا یک زمین کشاورزی داشته باشد و توان خرید یک خانه یا اتومبیل داشته باشد، مدارکی برای استفاده از این حق ندارد. ایرانیان بدون شناسنامه که اغلب پراکندگی آنها در نقاط مرزی و استان‌هایی چون خراسان رضوی، شمالی و جنوبی، مناطقی از جنوب و شرق کرمان، هرمزگان و به خصوص در سیستان‌و‌بلوچستان است، اغلب، مردمانی تهیدست هستند که از اولین حق خود، یعنی داشتن شناسنامه محرومند، یارانه‌ای دریافت نمی‌کنند، از دریافت هرگونه خدمات بانکی محرومند، فرزندان‌شان به صورت رسمی امکان تحصیل ندارند، به دلیل خطر دستگیری، نمی‌توانند سفر بروند و در مجموع، زندگی بسیار تلخ و اسفباری سپری می‌کنند. در سیل سال ۹۸ که در مقام کنشگر اجتماعی و برای کمک، تقریبا به تمام مناطق سیل‌زده ایران سفر کرده بودم؛ در آخرین بخش سفر خود وارد روستایی به نام «آبیل» در سیستان شدم. روستایی با ۱۸ خانوار که همگی بدون شناسنامه بودند و سیل، هست و نیست آنها را برده بود. آنها چادرهای هلال احمر را بر تلی از خاک و بلوک‌های سیمانی باقیمانده از خانه‌های خود برپا کرده بودند. در حالی که نمایندگان بنیاد مسکن در حال ثبت‌نام از خانواده‌هایی بودند که خانه خود را بر اثر سیل از دست داده بودند، آنها امکان ثبت‌نام و دریافت وام نداشتند چون هیچ‌کدام، شناسنامه‌ای نداشتند. ما به نمایندگی از «گروه نیکوکاران ایران‌زمین» برای هر هجده خانواده، خانه ساختیم و من پرونده‌های آنها را با خود برای پیگیری به تهران آوردم.

وقتی با یکی از مدیران ارشد ثبت احوال کشور در این خصوص ملاقات کردم، در کمال تعجب متوجه شدم ثبت احوال هیچ نقشی در صدور شناسنامه برای ایرانیان فاقد شناسنامه ندارد. اولین و آخرین مرجع اصلی و رسمی در مجوز صدور شناسنامه، شورای تامین در هر استان است. شورای تامین چند عضو رسمی دارد. نمایندگانی از وزارت کشور، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، استانداری و … اغلب اعضای شورای تامین که از افراد بومی و محلی همان منطقه هستند، ناشناس هستند. یعنی ممکن است کسی عضو شورای تامین باشد و کسی از هویت حقوقی او آگاه نباشد. امکان مصاحبه رسمی با آنها وجود ندارد. پرونده‌هایی که در نوبت رسیدگی قرار دارند، ممکن است از دو سال تا چهل سال نیز قدمت داشته باشند. پرونده‌هایی هستند که تمام مدارک خواسته شده از صاحبان‌شان کامل است. مثل استشهاد محلی، گواهی و مهر دهیار و اعضای شورای روستا یا شهر محل اقامت، معرفی اقوام نزدیک دارای شناسنامه مثل دایی، دایی‌زاده‌ها، عمو یا عموزاده‌ها. حتی پرونده‌هایی هستند که به مرحله آزمایش دی‌ان‌ای نیز رسیده‌اند. برخی از صاحبان پرونده، به رغم گران بودن آزمایش دی‌ان‌ای که بالغ بر دو میلیون تومان است، این آزمایش را انجام داده و نتیجه را پیوست پرونده خود کرده‌اند؛ اما هنوز از شورای تامین هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند! به نظر می‌رسد شورای تامین، سخت‌گیری انعطاف‌ناپذیری در صدور شناسنامه به خصوص در استان سیستان‌و‌بلوچستان داشته باشد. چرا که مرزنشین بودن اغلب این افراد بدون شناسنامه و مراوده با کشورهایی چون افغانستان و پاکستان، این ظن قوی را ایجاد می‌کند که آنها پیشینه‌ای غیرایرانی دارند.

حتی برای ایرانیانی که حداقل سه نسل پیش از آنها در ایران متولد شده‌اند اما برای مثال، نسل چهارم به جایی در افغانستان می‌رسد، به نظر می‌آید در عمل امکانی برای دریافت شناسنامه نخواهد داشت. جدی‌ترین نقد وارده به اعضای شورای تامین، عملکرد غیرشفاف آنهاست. هزاران ایرانی بدون شناسنامه، سال‌های طولانی است که به امید دریافت شناسنامه در فرمانداری‌ها در تردد هستند و هیچ‌گونه پاسخ روشنی دریافت نمی‌کنند. این در حالی است که برخورد صریح و شفاف و بیان دلایل عدم دریافت شناسنامه به این صف طولانی منتظران، حق قانونی و اساسی آنهاست. از سوی دیگر آنچه بسیار خودنمایی می‌کند خلأ جدی قوانین است. در حالی که در دیگر کشورهای توسعه‌یافته، برای مهاجران و پناهندگان قوانین کاملا مشخصی برای چگونگی دریافت تابعیت آن کشور وجود دارد و شخص مهاجرت‌کننده طی سال‌هایی مشخص و نه چندان طولانی، موفق به دریافت حق شهروندی و حقوقی مطابق با دیگر شهروندان آن کشور می‌شود؛ در ایران حتی اگر فرد بدون شناسنامه، ‌زاده همین کشور و چند نسل از حضور و زندگی‌اش در ایران گذشته باشد، بازهم امکان دریافت تابعیت یا شناسنامه ایرانی نخواهد داشت. در حالی که بسیاری از ایرانیان فاقد شناسنامه بلوچ‌های اهل سنت و مرزنشینی هستند که مردان طبق سنت و عادت‌های فرهنگی، دارای چند همسر و فرزندان بسیار هستند، هیچ آینده‌ای برای آنها قابل تصور نیست. آنها متولد می‌شوند، ازدواج می‌کنند و می‌میرند و در هیچ کجا نامی از آنها ثبت نمی‌شود. فرزندان آنها تقریبا همه بیسواد هستند و این آمار ترسناک به شکل مضاعفی در حال رشد است. بسیاری از ایرانیان اطلاعی از وجود و چرایی هزاران ایرانی بدون شناسنامه ندارند. به‌طور خلاصه می‌شود گفت اغلب ایرانیان بدون شناسنامه، روستاییانی هستند که در نقاط بسیار دوردست زندگی کرده و نداشتن جاده یا زندگی در جاهای صعب‌العبور، آنها را کمتر روانه شهر می‌کند. روستاییانی که از اهمیت شناسنامه اطلاع کافی نداشته‌اند و همین موجب شده نسل به نسل بدون شناسنامه بمانند. برخی دیگر نیز به دلیل نگرانی از «اجباری» رفتن فرزندان ذکور که نیروی کار مهمی در روستاها محسوب می‌شوند، از دریافت شناسنامه امتناع می‌کرده‌اند. برای درک اهمیت این معضل جالب است که بدانید در دوره استانداری «علی اوسط هاشمی» در استان سیستان‌وبلوچستان، طی یک دوره حدودا سه ساله، در شهرستان کوچک مرزی با عنوان «پیشین» برای ۲۳ هزار بلوچ ایرانی فاقد شناسنامه، شناسنامه صادر می‌شود. چون استاندار فردی قاطع بود که معتقد بود نباید هرگز قانون‌شکنی کرد، بلکه کافی است گاهی قانون را خم کرد و از امکان انعطاف‌پذیری آن بهره برد.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=39201

فقدان امکانات پزشکی؛ مرگ دو کودک بلوچ در شهرستان گلشن

۰۷ تیر ۱۴۰۰

در سایه فقدان امکانات پزشکی و درمانی در شهرستان گلشن، دو کودک بلوچ جان باختند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، روز یک شنبه ۶ تیر ماه ۱۴۰۰، دو کودک بلوچ که در سانحه رانندگی دچار مصدومیت شده بودند در سایه فقدان امکانات پزشکی و درمانی در ورودی شهر جالق شهرستان گلشن جان خود را از دست دادند.

هویت این دو کودک “عمران رئیسی” ۱۲ ساله فرزند بهنام و “علی اصغر رئیسی” ۱۰ ساله فرزند اکبر اهل جالق عنوان شده است.

گفته می شود این دو کودک با یک خودروی سوخت بر تصادف کرده و مجروح شده اند که اهالی محل آنها را به دلیل فقدان امکانات پزشکی و درمانی در شهرستان گلشن به بیمارستان رازی سراوان منتقل کرده اند.

براساس این گزار

گزارش صوتی و تصویری جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان , ۲۵ ژوئن ۲۰۲۱

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۲۵ ماه یونی ۲۰۲۱ با حضور اعضای کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان و جمعی از فعالان حقوق بشر و میهمانان دیگر درفضای مجازی زوم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون برگزار گردید در این جلسه که با مدیریت خانم نرگس مباشری فر آغاز گردید اعضا به شرح ذیل ایراد سخنرانی کردند: گزارش خبری و تحلیل ان در خرداد ماه و بررسی ماده ۱۲ کنوانسیون حقوق کودک و مقایسه آن با قانون اساسی و خشونت علیه کودکان و ک مثل کودک مثل کوچک مثل کار و چرائی صدور اطلاعیه ۱۴۱۸ و در نهایت بحث آزاد جلسه هم با موضوع حق امنیت اجتماعی روز جهانی کودکان بیگناه و قربانی تجاوز به اجرا رسید. بانوان اشجعی و ده بزرگی و بهمنی راد و آقایان احمدی، ویسانیان، میرزاده و … بحث آزاد مشارکت و تبادل نظر کردند. ضمن تشکر از عوامل اجرایی . مسئول جلسه: نرگس مباشری فر .منشی جلسه: رضا ویسانیان .ادمینها : حمید رضائی آذریانی، آذر ارحمی، هادی درتومی، شکوفه ده بزرگی .مسئول ضبط  و تدوین صدا در جلسه : حمید رضائی آذریانی .، علاقه مندان میتوانند گزارش صوتی جلسه فوق را از طریق فایل های صوتی زیر شنوا و همچنین گزارش تصویری جلسه را در کانال یوتیوب بشریت از طریق لینک زیر مشاهده نمایند.

برگزاری دومین رویداد پیوند صنایع فرهنگی در مرداد

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ و هنر ، پیرو برگزاری اولین رویداد پیوند صنایع فرهنگی در حوزه طراحی کاراکتر و شخصیت‌پردازی، دومین رویداد با عنوان رویداد فرنو بازی، اسباب‌بازی و عروسک در مردادماه برگزار خواهد گردید.
برگزاری دومین رویداد پیوند صنایع فرهنگی در مرداد - خبرگزاری مهر

۱۴۰۰ تیر ۷, دوشنبه

وزیر فرهنگ و ارشاسلامی در آیین افتتاحیه کشوری فعالیت‌های تابستانی دانش‌آموزان

۰۶ تیر ۱۴۰۰

وزیر فرهنگ و ارشاسلامی در آیین افتتاحیه کشوری فعالیت‌های تابستانی دانش‌آموزان سال اد ۱۴۰۰ گفت: در نظرسنجی سال ۱۳۹۸، ۳۰ درصد دانش‌آموزان سنین ۱۵ تا ۱۸ سال گفته‌اند که کتاب غیردرسی می‌خوانند و این آمار خوشایند نیست.

به گزارش ایسنا به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدعباس صالحی در این مراسم که پیش از ظهر امروز (ششم تیرماه ۱۴۰۰) با حضور وزیر آموزش‌وپرورش و جمعی از مدیران دو وزارتخانه به صورت حضوری و ویدئو کنفرانس برگزار شد، با گرامیداشت سالروز شهدای هفتم تیر، بیان کرد: در گذشته نهاد خانواده، تعلیم و تربیت، دین و رسانه در یک شبکه به هم متصل بود اما امروز شاهد ازهم‌گسیختگی و عدم‌ اتصال این چهار نهاد هستیم و باید توجه داشته باشیم که عوامل این عدم‌ اتصال برای خروجی و کارنامه فعالیت‌های آموزش و پرورش چه تاثیری دارد.

صالحی همچنین گ

کرونا شکاف آموزشی ناشی از فاصله طبقاتی را نمایان تر کرد / کودکان در دوره همه گیری بی‌سوادتر و خشن‌تر شدند

۰۶ تیر ۱۴۰۰

رکنا: یک کارشناس آموزشی با اشاره به نقش فاصله طبقاتی بر ایجاد شکاف آموزشی در میان کودکان فقیر و غنی در ایران تصریح کرد: شیوع کرونا نه تنها باعث شده است که بخشی از کودکان با پایه تحصیلی ضعیف تری بار بیایند، بلکه این همه گیری تربیت کودکانی با مشکلات روحی و روانی بیشتر را به همراه داشته است.

سنجاق

عدم نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد؛ غرق شدن یک کودک در استخر کشاورزی در تاکستان

۰۶ تیر ۱۴۰۰

خبرگزاری هرانا – عدم نظارت بر وجود حفاظ استاندارد، موجب غرق شدن یک کودک ۴ ساله در یک استخر کشاورزی در شهرستان تاکستان شد. پیش از این نیز فقدان نظارت بر حوضچه های کشاورزی باعث حوادث اینچنینی شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، فرمانده انتظامی شهرستان تاکستان از غرق شدن پسر بچه ۴ ساله در استخر آب کشاورزی در بخش خرمدشت شهرستان تاکستان خبر داد.

کوروش عزیزی اظهار کرد: در پی تماس تلفنی مسئول بهداری خرمدشت با پاسگاه این بخش مبنی بر جان باختن پسر بچه ۴ ساله در اثر غرق شدگی در استخر آب کشاورزی، عوامل انتظامی به محل اعزام شدند.

وی افزود: بدنبال بررسی های انجام شده مشخص شد که این کودک به همراه پدرش، جهت سرکشی از اراضی و زمین‌های کشاورزی به آن محل رفته بود که به درون استخر آب کشاورزی سقوط می‌کند.

فرمانده انتظامی شهرستان تاکستان بیان کرد: پدر کودک پس از مدتی جستجو برای پیدا کردن فرزند، متوجه وی در درون استخر می‌شود که او را خارج و به بهداری خرمدشت انتقال می‌دهد.

عزیزی خاطر نشان کرد: بنا به

یک آسیب‌شناس: ناامنی زنان در معابر صرفا شامل مزاحمت‌های کلامی نمی‌شود

 



یک آسیب‌شناس گفت:‌ ناامنی زنان در معابر صرفا شامل مزاحمت‌های کلامی نمی‌شود و خلوتی کوچه، تجمع معتادان و نبود روشنایی کافی، عواملی هستند که فضا را برای زنان ناامن ‌می‌کند. در این بین برای بهبود شرایط، اغلب، همه نگاه‌ها به سمت شهرداری است

اعتمادآنلاین|‌ تهران مثل اغلب کلانشهرهای دنیا، همه‌‌چیز را یکجا در خود دارد؛ هم مثبت‌‌ها و هم منفی‌ها را. بزرگ‌بودن شهر از یک‌سو و جمع‌شدن طیف‌های مختلفی از افراد با رفتارها و فرهنگ‌های متفاوت از سوی دیگر، باعث می‌شود که چنین شاخصه‌‌ای در کلانشهرها دیده شود. مثل موضوع امنیت در محله‌های پایتخت ایران. آنچنان که اگرچه ‌یک ‌محله امنیت بالایی دارد اما محله‌ای در نقطه‌ای دیگر از شهر، انواع ناامنی را در خود جای داده است. البته که به قول مجید ابهری، آسیب‌شناس و رفتارشناس‌اجتماعی، امنیت یک‌ موضوع نسبی است و به‌طور قطع به یقین نمی‌توان گفت مثلا محله‌ای امنیتش پایین یا بالاست.

به گزارش همشهری، او می‌گوید: «ممکن است در بالای شهر چند حادثه دلخراش برای شهروندان از سوی خلافکاران رخ دهد که نمونه‌اش در پایین‌شهر کمتر اتفاق بیفتد. اما با این حال، می‌توان گفت که برخی ‌محله‌ها جرم‌خیزتر هستند.»

ابهری در پاسخ به اینکه چرا یک ‌محله جرم‌خیز می‌شود؟ می‌گوید: «یکی از دلایل اصلی به مردمی که در محله سکونت دارند و فرهنگ غالب آنجا برمی‌گردد. مثلا در محله‌ای که شهروندانش اصالت دارند و قدیمی‌ها همچنان ساکن هستند، میزان جرم پایین‌تر است و امنیت بالاتر. در واقع این موضوع را می‌توان به حس تعلق به محله هم ارتباط داد. جایی که رضایت از محله به‌خاطر ماندگاری همسایه‌های قدیمی و امکانات موجود بیشتر است، گلایه‌ها از ناامنی نیز به‌خصوص از طرف زنان کمتر صورت می‌گیرد.»

صحبت‌های ابهری در حالی است که برخی معتقدند همین که زن باشی‌ کافی است تا با مشکلات ناامنی در همه جای شهر مواجه شد. به‌ویژه اگر هوا تاریک شود و عابر دیگری هم در آنجا نباشد، احساس ترس و اضطراب در بانوان دوچندان می‌شود؛ حسی که با از بین بردن عناصر‌ خاصی مثل نقاط تاریک و مخفی و در عوض افزایش روشنایی کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

نکته اینجاست که ناامنی زنان در معابر صرفا شامل مزاحمت‌های کلامی نمی‌شود و خلوتی کوچه، تجمع معتادان و نبود روشنایی کافی، عواملی هستند که فضا را برای زنان ناامن ‌می‌کند. در این بین برای بهبود شرایط، اغلب، همه نگاه‌ها به سمت شهرداری است؛ درصورتی که تامین امنیت به‌عهده‌ نیروی انتظامی است و صرفا احساس امنیت را از منظر فرهنگی و اجتماعی، شهرداری می‌تواند مرتفع کند. در حالی که برخی از محله‌های جنوب شهر تهران به معضلات ناامنی برای زنان معروف‌تر هستند اما در شمالی‌ترین خیابان‌ها نیز مشابه این مسائل در جریان است.

با همه‌ این تف

اعتراض دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد

 کشی‌ یک پژوهشگر

اعتراض دانشجویان دانشگاه فردوسی به بی‌اعتنایی نسبت به خودکشی‌ یک پژوهشگر

 
دانشگاه فردوسی
اعتراض دانشجویان دانشگاه فردوسی به بی‌اعتنایی نسبت به خودکشی‌ یک پژوهشگر

پژوهشگر دوره پسادکترای رشته فیزیک در دانشگاه فردوسی مشهد پس از دو بار اقدام به خودکشی ، در میان سکوت و بی‌اعتنایی مقامات جان باخت.


پژوهشگر در دانشگاه فردوسی مشهد پس از دو بار اقدام به خودکشی ، در میان سکوت و بی‌اعتنایی مقامات جان باخت.

دانشجویان دانشگاه فردوسی پس ازبی‌توجهی نسبت به خودکشی محقق جوان “سعید قلی‌بیگلو” در مشهد مقابل دستگاه مرکزی تجمع کردند و خواستار پاسخگویی مقامات آموزشی شدند.

اعتراض دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد به بی‌اعتنایی نسبت به خودکشی‌ یک پژوهشگر/ پژوهشگر دوره پسادکترای رشته فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد متعاقب دو بار اقدام به خودکشی در میان سکوت و بی‌اعتنایی مقامات جان باخت.

سعید قلی‌بیگلو خودکشی كرد

تبعید سه پناهجوی ایرانی در ترکیه؛ کار به مجلس و سوال از وزیر رسید

 خانهگزارشخانهگزارش

تبعید سه پناهجوی ایرانی در ترکیه؛ کار به مجلس و سوال از وزیر رسید

 سه نفر از پناهجویان بازداشت شده در تجمع اعتراضی خروج ترکیه از معاهده منع خشونت علیه زنان یعنی «زینب صحافی»، «لیلی فرجی» و «اسماعیل فتاحی» به شهرهای دیگری تبعید شده‌اند
 پس از آن‌که این پناهجویان بازداشت شده بودند، آن‌ها را به کمپ دیپورت شهر «آیدین» منتقل و برای یک ماه در آن‌جا نگهداری کردند.
دوشنبه, 28 ژ1وئن 2

تعبیر رویای علم‌الهدی؛ حذف زنان از پرچم‌داری المپیک

 


چهارشنبه, ۲ام تیر, ۱۴۰۰
 روز ۲۱ خرداد، احمد علم‌الهدی گفت: «اینکه در رقابت های المپیک در چین تیم ورزشی ما وقتی می‌خواهد حرکتی بین‌المللی انجام دهد، نباید پرچم‌دار آن یک خانم ورزشکار باشد.
ایران وایر:
پیام یونسی‌پور

با اعلام کمیته ملی المپیک ایران، «صمد نیکخواه بهرامی» کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران، به عنوان پرچم‌دار کاروان المپیک ایران انتخاب شده است.

دوشنبه ۳۱ خرداد خبرگزاری مهر خبر داده بود که چهار «مرد» به عنوان گزینه‌های نهایی کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان، برای پرچم‌داری کاروان ایران در توکیو انتخاب شده‌اند. «صمد نیکخواه بهرامی» کاپیتان تیم ملی بسکتبال، «میلاد عبادی‌پور» کاپیتان دوم تیم ملی والیبال، «علی پاکدامن» عضو تیم ملی شمشیربازی اسلحه سابر و «میرهاشم حسینی» عضو تیم ملی تکواندو ایران، چهار گزینه نهایی بودند.

از المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا تاکنون، این نخستین بار است که هیچ ورزشکار زنی، در فهرست

استثمار نیروی کار زنان در بازار کار آنلاین

 


بیش از ۶۰ درصد کسر پورسانت از دستمزد کارگران

کارگران بازار کار آنلاین به علت نداشتن قرارداد یا با داشتن قرارداد‌های کاری کوتاه مدت به راحتی قابل اخراج از کار هستند، معمولاً فضای اعتراضی در این کارگاه‌ها به سرعت با دست‌انداز‌های کارفرمایی مواجه شده و به نتیجه نمی‌رسد.


بعد ۵۷ سال؛ فرزانه فصیحی، دونده ایرانی دوی ۱۰۰ متر به المپیک

 

بعد ۵۷ سال؛ فرزانه فصیحی، دونده ایرانی دوی ۱۰۰ متر به المپیک می‌رود

 

 می‌رود

فرزانه فصیحی
بعد ۵۷ سال؛ فرزانه فصیحی، دونده ایرانی دوی ۱۰۰ متر به المپیک می‌رود

فرزنه فصیحی ، ملی‌پوش ماده ۱۰۰ متر دوومیدانی ایران موفق به کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۱‍ توکیو شد.این ورزشکار پس از ۵۷ سال اولین دونده المپیک زن ایرانی در این رده است.

فرزانه فصیحی، دونده ایرانی دوی ۱۰۰ متر به المپیک می‌رود

فرزانه فصیحی دونده ماده 100 متر با استفاده از بند یونیورسالیتی به سهمیه خود را برای بازی های المپیک 2021 توکیو به دست آورد. فرزانه فصیحی نهمین ورزشکار ایرانی در کاروان ورزشی ایران در المپیک توکیو است.

سیمین صفامهر اولین دونده 100 متر تاریخ ورزش بانوان ایران در المپیک توکیو در سال 1964 شد. اکنون ، پس از 57 سال ، دوومیدانی زنان ایران در ماده دو 100 متر با فرزانه فصیحی، دوباره نماینده‌ای در بازی‌های المپیک خواهد داشت.

فرزانه فصیحی 28 ساله چهره‌ای آشنا در عرصه دو و میدانی ایران است

فرزانه فصیحی 28 ساله چهره‌ای آشنا در عرصه دو و میدانی ایران است. این ورزشکاربرنده مدال نقره در بخش تیمی رشته دو ۴ در ۴۰۰ متر امدادی داخل سالن آسیا در سال ۲۰۱۶ و همچنین برنده مدال برنز رشته دو ۶۰ متر مسابقات قهرمانی دو و میدانی داخل سالن آسیا در سال ۲۰۱۸ است.

آرمینا صادقیان ، فاطمه

تهران؛ یک قربانی کودک همسری به اتهام قتل همسرش بازداشت شد

۱۱.بهمن.۱۴۰۲هرانا در آبان ماه امسال یک قربانی کودک همسری در تهران با خوراندن قهوه مسموم به همسر خود، وی را به قتل رساند. طی روزهای اخیر، م...