۱۴۰۱ مرداد ۹, یکشنبه

زندان و جریمه نقدی معصومه حاجی‌ابوالحسن به دلیل مشارکت در جنبش می تو !

بالاترین

تصویر لینک

معصومهحاجی‌ابوالحسن به دلیل مشارکت در جنبش #میتو به ۱۵ ماه زندان و ۲۰ میلیون تومان جریمه محکوم شد.
شاکی پرونده فردی‌ست به نام بابک مولایی که در فعالیت‌های اقتصادی با سپاه همکاری داشته.
او از مدیران سابق شرکت «فناوری آب‌های عمیق» و «صدرا» بوده که به دلیل وابستگی به سپاه توسط آمریکا تحریم شده‌اند.
در سال ۹۹، پس از آنکه معصومه ابوالحسن روایت آزار جنسی خود را در اینستاگرام منتشر کرد، توسط بابک مولایی تهدید شد که اگر مطالب را حذف نکند علیه‌ش پرونده تشکیل خواهد داد.
مولایی مدتی بعد تهدید خود را اجرا و علیه معصومه ابوالحسن طرح شکایت کرد. حکم او توسط شعبه۱۰۳۲ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدوسی تهران به ریاست قاضی محسن موسوی، به صورت غیابی صادر شده است.

جمهوری اسلامی بارها و بارها ثابت کرده است که یک حکومت ضد زن و ضد انسانی است. جمهوری اسلامی رو به سرنگونی است و روزی میرسد که درهای زندانهای جمهوری اسلامی در هم کوبیده شود



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50856

روایت‌های زنان از خودکشی و کودک‌همسری در ایران

رادیو فردا

کتاب «زنان و خودکشی در ایران» نوشته بهناز حسینی، پدیده­‌هایی نظیر کودک‌­همسری، قتل­‌های ناموسی و خشونت جنسیتی و خودکشی زنان در استان‌های کردنشین ایران را دربرمی­‌گیرد.

این اثر که توسط انتشارات راتلج به چاپ رسیده، در کنار بررسی ساختار سنتی، اقتصادی، اجتماعی-سیاسی و سازوکارهای قانونی کشور ایران به­ طور کلی، و استان‌­های کردنشین به ­طور اخص، به چرایی رواج چنین پدیده‌هایی و تأثیرات آن می‌پردازد.

نویسنده در این اثر با بهره‌گیری از نظریات فمنیستی و همچنین بر پایه نظریه ارتباط دوسویه میان فقر و خودکشی به کاوش در باب نرخ بالای خودکشی در میان زنان استان‌های غربی ایران می‌پردازد.

این اثر، بر سیاق پژوهش‌های تجربی، از جمله انجام مصاحبه­ با زنان مناطق کردنشین کشور، مباحثی نظیر منزوی کردن کردها در ایران، سرکوب حقوق آنها و خشونت علیه زنان در اشکال گوناگونش را مورد توجه قرار می‌دهد و به آنها می‌پردازد. حسینی در مقدمه کتاب هدفش از انجام این پژوهش را شنیده شدن صدای زنان از خلال روایت‌هایشان و آگاه ساختن جهان نسبت به کمکی عنوان می‌کند که این زنان به شدت به آن محتاجند.

به باور حسینی دیدگاه فمنیستی بازاندیشانه محقق با فهم اهمیت ارزش‌ها و نگرش‌های خودش در ارتباط با فرایند پژوهش آغاز می‌شود. پس‌زمینه مشترک فرهنگی نویسنده در این اثر به گفته خودش به او در ایجاد دسترسی به شرکت‌کنندگان تحقیق کمک کرده و همانطور که خود در کتاب عنوان می‌کند، عواملی نظیر سن و تبار و جنسیت خودِ مؤلف به او در خلال این پژوهش کمک کرده تا بتواند از مزیت‌های خودی بودن در انجام مصاحبه‌ها بهره ببرد. زن بودن و کرد بودن به او کمک کرده تا بتواند از تأثیر تفاوت‌ها در فرایند مصاحبه‌ها بکاهد و از این امتیاز در جهت ایجاد همکاری اطمینان‌بخش و رابطه دوستانه با مصاحبه‌شوندگان استفاده کند، تا آنجا که مصاحبه‌شوندگان از درک متقابل او از مسائل اطمینان داشتند.

کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. نویسنده در بخش مقدمه کتاب به طرح مفاهیم اصلی می‌پردازد که در فصل‌های بعدی کتاب مطرح خواهند شد. از جمله این مفاهیم می‌توان به قتل‌های ناموسی، خشونت علیه زنان و خودکشی اشاره کرد.

او در ادامه به طرح مباحث روش‌شناختی و مشکلات و تنگناهایی اخلاقی می‌پردازد که در طول انجام کارهای میدانی با آنها مواجه شده است. این فصل همچنین به ارائه شرح مختصری از تاریخ معاصر دین و شرایط اجتماعی-اقتصادی جامعه می‌پردازد و علاوه بر آن، در کنار بررسی ساختار پدرسالارانه و هنجارها و ارزش‌های مذهبی، فرهنگی و سنتی -مانند مردانگی، شرافت و پدرسالاری- که زیربنای بافت اجتماعی کردستان ایران را تشکیل می‌دهد، چگونگی ارتباط این عوامل با جنبه‌های متفاوت خشونت علیه زنان را مورد مداقه قرار می‌دهد.

مفهوم شرافت و در هم تنیدگی جنایات ناموسی با سنت‌های فرهنگی و آداب و رسوم جامعه کرد ایرانی از جمله مباحث دیگری است که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.

بی‌عدالتی کیفری و تبعیض علیه زنان از موضوعات اصلی فصل دوم کتاب به شمار می‌روند. نویسنده برای پرداختن به این موضوعات به سراغ قوانین کنونی مرتبط با قتل‌های ناموسی می‌رود. او ضمن تحلیل نظام حقوقی و فقه کیفری کشور ایران، با رویکردی نقادانه به تحلیل جدیدترین متمم‌­ها و اصلاحیه­‌های قانونی می‌پردازد که در حقوق کیفری در خصوص قتل‌های ناموسی لحاظ شده است.

او در این فصل در باب الزام دولت در انجام تحقیق و بررسی و پایان بخشیدن به اشکال مختلف خشونت علیه زنان به بحث می‌پردازد، خشونتی که توسط مأموران دولتی یا افراد غیردولتی اعمال و غالباً در چارچوب هنجارها و ارزش‌های فرهنگی سنتی توجیه می‌شود.

فصل سوم کتاب به موضوع کودک‌همسری و ارتباط آن با فقر و شرایط اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی اختصاص دارد. نویسنده در این فصل تلاش می‌کند تا بر مبنای پیشینه کودک‌همسری در ایران و چارچوب حقوقی این کشور به شناسایی عواملی بپردازد که برحسب قوانین اسلامی موجب تداوم کودک‌همسری در استان‌های کردنشین ایران می‌شود.

او در ادامه تحقیق خود نمایی کلی از جایگاه زن در جامعه ارائه داده و نشان می‌دهد که چگونه توسعه‌نیافتگی اقتصادی حاکم، فقر گسترده و همچنین هنجارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی و مذهبی در کنار فقر فرهنگی و بی‌سوادی خانواده‌ها به پدیده کودک‌همسری دامن زده است. نویسنده همچنین با تحلیل روایت‌هایی که در خلال انجام کار میدانی جمع‌آوری کرده، الگوی کودک‌همسری و دلایل پس آن را تصویر می‌کند.

حسینی ­همچنین به ترسیم کودک‌همسری در این منطقه و ارائه برداشت‌های زنان از این موضوع و چگونگی تأثیر آن بر سلامت و پیشرفت زنان، رشد فردی و اجتماعی آنان، روابط خانواده و اجتماع و جامعه بزرگتر می‌پردازد.

نرخ روزافزون خودکشی زنان از دیگر موضوعاتی است که در این فصل بدان پرداخته می‌شود؛ نویسنده در این بخش با تمرکز بر زنان بیوه و مطلقه و بر مبنای روایت‌های شخصی ۲۱ زن، ۱۷ تا ۳۶ ساله، داستان‌های دلخراشی از درماندگی و ناامیدی این زنان و بی‌اعتنایی به آنها را روایت می‌کند.

فصل چهارم و پایانی کتاب جایگاه زنان در جامعه را در چارچوب ازدواج و تشکیل خانواده و سپس در ارتباط با بازار کار مورد بررسی قرار می‌دهد. تبعیض، جستجوی شغل و «زنانه‌سازی» فقر از جمله مفاهیمی است که در این فصل مطرح می‌شود و مورد بحث قرار می‌گیرد. این فصل به ارائه پیشینه‌ای فرهنگی از مفهوم شرافت در ساختار پدرسالارانه و محافظه‌کار استان‌های کردنشین ایران می‌پردازد. حسینی همچنین ارزش‌های زیربنایی خانواده و جامعه کردی و چگونگی تأثیر آنها بر نقش و جایگاه زنان در جامعه، به طور اخص، و روابط اجتماعی، به طور کلی را مورد کنکاش قرار می‌دهد.

حسینی در پژوهش خود ضمن توجه به خشونت خانگی، چه خشونت‌های مستقیم جسمی یا تجاوز جنسی، اذیت و آزار روانی یا اعمال خشونت از طریق رسومی مثل ازدواج اجباری یا قتل‌های ناموسی، ماهیت سیاسی چنین خشونت‌هایی را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد، چراکه اعمال خشونت‌آمیز مشخصی در قانون اساسی ایران مصون از کیفر هستند و در فقه اسلامی به آنها مشروعیت داده شده است.

بخش‌های پایانی کتاب به بحث در مورد مباحثی نظیر دلایل چندگانه و پیچیده پسِ خشونت جنسیتی و جنبه‌های روانشناختی خودکشی و درمان‌های موجود و راهبردهای شناخته شده برای پیشگیری در این حوزه می‌پردازد.

کتاب زنان و خودکشی در ایران برای آن دسته از پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، جرم‌شناسی و مطالعات خاورمیانه که به موضوعات خشونت، جنسیت و خودکشی علاقه‌مندند، پژوهشی جالب توجه خواهد بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50854

انتشار فیلم اعتراف اجباری دو معترض دیگر به حجاب در خبرگزاری فارس

رادیو فردا

تصویر زن معترض به تذکر حجاب اجباری در ویدئوی خبرگزاری فارس

خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران، چند روز پس از انتشار فیلم اعترافات اجباری و «مصالحه» زنی که او را سپیده رشنو معرفی می‌کند، فیلم «اعتراف و ابراز شرمساری» دو معترض دیگر به حجاب اجباری را منتشر کرده است.

در این ویدئو که روز پنج‌شنبه، ششم مرداد، منتشر شده است، دو زن جوان که پیشتر ویدئوی واکنش آن‌ها به تذکر یک آخوند درباره حجاب در شبکه‌های اجتماعی به‌ طور گسترده منتشر شده بود، در حال ابراز پشیمانی مشاهده می‌شوند.

مشخص نیست که این دو زن در چه شرایطی حاضر یا وادار به نشستن در برابر دوربین شده‌اند، چه نهادی آنها را دستگیر کرده و اصلا بازداشت آنها با چه اتهامی صورت گرفته است. همزمان حکومت جمهوری اسلامی بارها مخالفان و ناراضیان را بدون رضایت خود آنها در برابر دوربین نشانده و نام اظهارات آنها را «اعتراف» گذاشته است.

محور اظهارات این دو زن که چهره آن‌ها فیلتر شده و واضح نیست انتقاد از مسیح علینژاد، فعال مدنی و منتقد سرسخت جمهوری اسلامی، است که به گفته آن‌ها ویدئوی مربوط به درگیری لفظی‌شان با فرد معمم را منتشر کرده است.

دو زن جوان همچنین از «اهانت ناخواسته به تذکر روحانی» ابراز ندامت می‌کنند.

برخی منابع خبری پیشتر هویت زنی را که با این آخوند درگیر شده بود «الهام فرشاد» اعلام کرده بودند.

پیشتر نیز ویدئوی مربوط به اعترافات اجباری زنی منتشر شده بود که خبرگزاری فارس مدعی بود سپیده رشنو، زن معترض به تذکر حجاب اجباری در اتوبوس، است.

در این ویدئو زنی که چهره‌اش فیلتر شده، اما خانم رشنو معرفی می‌شود می‌گوید که آن چه درباره روند درگیری او با زن محجبه در اتوبوس بی‌آرتی گفته شده، نادرست و دروغ بوده است.

پس از انتشار این ویدئو، برخی رسانه‌ها به نقل از منابع آگاه اعلام کردند که زنی که در ویدئوی خبرگزاری فارس دیده می‌شود، خانم رشنو نیست، بلکه زنی است که در اتوبوس با زن متذکر حجاب اجباری درگیر شده و دستش آسیب دیده است.

این زن نیز در اظهارات خود بیشتر درباره درگیری فیزیکی با زن محجبه توضیح می‌دهد.

در روزهای بعد، خبرگزاری فارس این ویدئو را از سایت خود حذف کرد.

هفته گذشته شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی با راه‌اندازی یک توفان توییتری با هشتگ «سپیده کجاست» با انتقاد از بی‌خبری از محل بازداشت این زن هنرمند، خواستار پاسخگویی مقام‌های مسئول در این زمینه شدند.

در همین حال آرش صادقی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی پیشین، در توییتی که شامگاه جمعه، هفتم مرداد، منتشر کرد مکان فیلمبرداری ویدئوی اعترافات اجباری زنی را که سپیده رشنو خوانده شده «اتاق مخصوص اعترافات تلویزیونی (بند یک الف)» معرفی کرد.

آقای صادقی در ادامه احتمال داده است که خانم رشنو در «بازداشتگاه یک الف» یا «یکی از خانه‌های امن اطلاعات سپاه» باشد.

این کنشگر مدنی در ادامه با ابراز تعجب از حضور رایحه ربیعی- زن محجبه‌ای که در پی تذکر به خانم رشنو با او درگیر شد- در این مکان افزوده است: «آیا یک فرد می‌تواند بدون وابستگی به نهاد امنیتی وارد محیط یک بازداشتگاه مخفی شود؟!»

سپیده رشنو، ۲۸ ساله، هنرمند، داستان‌نویس و ویراستاری است که پس از اعتراض به مامور امر به معروف در اتوبوس بی‌آرتی در روز ۲۵ خرداد بازداشت شد. آمر به معروف تهدید کرده بود که ویدئویی را که از خانم رشنو گرفته به «سپاه» می‌دهد.

او از زمان بازداشت، از دسترسی به وکیل و تماس با خانواده خود محروم بوده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50852

وضعیت وخیم سُعدا خدیرزاده و نوزادش در زندان ارومیه

IRANWIRE

بر اساس گزارش‌های رسیده، «سُعدا خدیرزاده»، زندانی سیاسی کُرد که تنها چند ساعت پس از سزارین با نوزادش به زندان ارومیه بازگردانده شده بود، به همراه فرزندش در «وضعیت بد جسمانی» است.

روز جمعه، هفت مرداد، سایت حقوق بشری هه‌نگاو به نقل از یک منبع آگاه نوشت: «خانم خدیرزاده روز جمعه، از ناحیه بخیه سزارین دچار خونریزی شدید داشته و با این حال به مراکز درمانی منتقل نشده است.»

این منبع آگاه همچنین گفت: «نوزاد این زندانی سیاسی نیز به دلیل گرمای زیاد زندان، نبود تهویه هوا و امکانات خنک‌کننده دچار حساسیت ناشناخته و اسهال شدید شده است.»

خانم خدیرزاده، ۳۰ خرداد پس از هشت ماه حبس در زندان مرکزی ارومیه، تنها چند ساعت قبل از عمل سزارین به بیمارستان منتقل شد و عصر همان روز و بدون تکمیل دوره درمان به زندان مرکزی ارومیه بازگردانده شد.

او ۲۲ مهر ۱۴۰۰ «بدون ارائه برگه قضایی» توسط نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد. اتهامات خانم خدیرزاده تاکنون مشخص نشده است.

او پیشتر با انتشار یک فایل صوتی از زندان گفته بود که او را به اتهام‌های «واهی به عنوان گروگان در زندان نگه داشته‌اند» و در نخستین روزهای بازجویی و با وجود بارداری، ماموران امنیتی در بازداشتگاه اطلاعات به او «پیشنهادهای غیراخلاقی» داده‌ بودند.

مسئولان زندان ارومیه نیز با وجود گواهی پزشک مبنی‌ بر شرایط نامساعد جسمی این زندانی سیاسی در دوران بارداری، با درخواست آزادی موقت او حتی با قرار وثیقه مخالفت کرده‌‌ بودند.

خانم خدیرزاده با وجود شرایط سخت جسمانی در ماه‌های پایانی بارداری در اعتراض به بلاتکلیفی خود در زندان اعتصاب غذا کرده بود.

در پی این اقدام، عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای ضمن هشدار درباره وضعیت خانم خدیرزاده اعلام کرده بود که مقامات ایران در «اقدامی بی‌رحمانه» جان و سلامت این زندانی را «به بازی گرفته‌اند».



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50850

اجرای حکم اعدام سه زن در یک روز

IRANWIRE

عکس آرشیو ایران‌وایر از تماشای اجرای حکم اعدام

بنا بر گزارش «سازمان حقوق بشر ایران»، دست‌کم سه زن در روز پنجم مرداد در شهرهای مختلف ایران اعدام شده‌اند.

این سازمان در گزارشی هویت یکی از این زنان را «صنوبر جلالی» تبعه افغانستان اعلام کرده و نوشت که او به اتهام «قتل عمد» همسر خود به اعدام محکوم شده و اجرای حکم او در یکی از زندان‌های تهران-البرز انجام شده است.

بر اساس این گزارش در همان روز، حکم اعدام دست‌کم دو زن دیگر در زندان‌های مرکزی ارومیه و سنندج نیز اجرا شده است.

بر اساس پژوهش سازمان حقوق بشر ایران در ۶۶ درصد از پرونده‌های قتل که جزئیات آن در دسترس این سازمان قرار گرفته است، زنان به دلیل قتل شوهرا یا شریک زندگی خود حکم اعدام گرفته‌اند.

در بسیاری از قوانین جمهوری اسلامی حقوق زنان نادیده گرفته شده است که از آن جمله می‌توان به نداشتن حق طلاق اشاره کرد. با توجه به نادیده گرفته شدن این حق، جدایی زنان از مردان با مشکلات زیادی در دادگاه‌ها مواجه است، بنابراین برخی زنان با وجود تنگناهای بسیار از جمله خشونت‌های خانگی به زندگی مشترک ادامه می‌دهند.

بر اساس گزارش‌های نهادهای حقوق بشری در سال گذشته میلادی دست‌کم ۱۵ زن و از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱، حداقل ۱۷۰ زن در ایران اعدام شده‌اند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50848

۱۴۰۱ مرداد ۸, شنبه

غرق‌شدگی پسربچه ۶ ساله در استخر گلسار

غرق‌شدگی پسربچه ۶ ساله در استخر گلسار

البرز- معاون هماهنگ‌کننده فرمانده انتظامی البرز گفت: در پی بی‌احتیاطی خانواده یک کودک خردسال و ورود او به استخر باغشان در منطقه گلسار ساوجبلاغ این پسربچه ۶ ساله دچار غرق‌شدگی شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ بیژن جنتی اظهار کرد: در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر غرق‌شدگی یک کودک خردسال و انتقال آن به درمانگاه در منطقه گلسار ساوجبلاغ، بلافاصله مأموران کلانتری ۱۲ گلسار برای بررسی موضوع به بیمارستان اعزام شدند.

وی افزود: با حضور مأموران در بیمارستان و محل حادثه مشخص شد در پی غفلت خانواده یک پسربچه ۶ ساله در باغ شخصی شأن، کودک به داخل استخر سقوط کرده و پس از مدتی خانواده اش جسم بی جان او را در روی آب یافته و به درمانگاه منتقل کرده اند.

معاون هماهنگ کننده فرمانده انتظامی استان البرز ادامه داد: متأسفانه با انتقال این کودک به درمانگاه، هیچ گونه اعلام حیاتی در او مشاهده نشد و فوتش توسط پزشکان تأیید شد.

وی متذکر شد: نظارت دائم بر رفتار کودکان می‌تواند از وقوع حوادث دلخراش این چنین پیشگیری کند.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44528

ادامه بازداشت و بلاتکلیفی روناک رضایی دانشجوی دانشگاه علامه

دویچه وله فارسی

Ronak Rezaei

روناک رضایی، دانشجوی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی باوجود گذشت دوماه هنوز در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می‌برد. این در حالی است که او تاکنون به شکل رسمی تفهیم اتهام نشده و از داشتن وکیل هم محروم بوده است.

روناک رضایی، شهروند ساکن آبادان و دانشجوی دانشگاه علامه که پس از فروریختن ساختمان متروپل در اوایل خرداد در آبادان بازداشت شده است، در بلاتکلیفی به سر می‌برد. گفته می‌شود نهادهای قضائی از پذیرش وکیل برای این شهروند آبادانی سرباز زده‌اند و با وجود گذشت دو ماه از بازداشت او هنوز تفهیم اتهامی برای وی صورت نگرفته است.

روناک رضایی یک ماه پس از بازداشت در تاریخ ۱۱ تیر (۲ ژوئن) از بازداشتگاه امنیتی سپاه به زندان سپیدار اهواز منتقل شد.

او در حالی در بازداشت به سر می‌برد که افراد دیگری نیز در آبادان پس از واقعه متروپل بازداشت شده‌اند و به نظر می‌رسد این افراد نیز به همراه وی در بلاتکلیفی به سر می‌برند و قرار است به پرونده این افراد به شکل مشترک رسیدگی شود.

چندی پیش فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری در خصوص وضعیت این شهروند آبادانی گفت: “پرونده روناک رضایی ابتدا در شعبه ۳ دادسرای آبادان و سپس به شعبه ۱۲ بازپرسی دادسرای اهواز ارجاع داده شد و از سوی این شعبه اتهام مطروحه علیه وی فعالیت تبلیغی علیه نظام اعلام شد و متاسفانه به استناد همان تبصره ناعادلانه ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری با ورود من در این مرحله از دادرسی مخالفت شد.”

عدم قبول وکیل برای روناک رضایی در حالی صورت گرفته که حتی برای او زمان دادگاه هم در نظر گرفته شده که به دلیل “سفر قاضی به مکه” این دادگاه لغو شده است. به گفته منابع آگاه تا کنون دوبار برای این دانشجوی دانشگاه علامه قرار کفالت صادر شده اما در هر دوبار نهادهای قضایی پس از چند روز از قبول قرار کفالت سرباز زده‌اند.

پس از بازداشت خانم رضایی، شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه‌ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان داده و خواستار آزادی وی شدند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50846

ناهید شیرپیشه به زندان کچویی کرج منتقل شد

خبرگزاری هرانا

ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، از جان باختگان اعتراضات آبان ۹۸، روز پنجشنبه ۶ مردادماه، به زندان کچویی کرج منتقل شد. وی روز دوشنبه ۲۰ تیرماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۶ مردادماه ۱۴۰۱، ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، از جان باختگان اعتراضات آبان ۹۸، به زندان کچویی کرج منتقل شد.

به گفته یک منبع مطلع در زمان انتقال به خانم شیرپیشه گفته شده بود که قرار است او را آزاد کنند.
این انتقال در شرایطی است که همچنان شماری از اعضای خانواده‌های جان‌باختگان آبان ۹۸، علیرغم گذشت ۱۸ روز از زمان دستگیری، کماکان در بازداشتگاه های امنیتی در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می‌برند.

لازم به یادآوری است؛ در روز دوشنبه ۲۰ تیرماه، ناهید شیرپیشه و مهرداد بختیاری، مادر و عموی پویا بختیاری، سکینه احمدی مادر ابراهیم کتابدار، رحیمه یوسف زاده مادر نوید بهبودی، محبوبه رمضانی مادر پژمان قلی پور، سعید دامور برادر وحید دامور و سمیه جعفرپناه، خواهر محسن جعفرپناه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از سوی دیگر بی بی سی فارسی نیز در خبری از بازداشت طلعت مشکی مادر محسن جعفرپناه، ایران الهیاری مادر مهرداد معین‌فر و زینب محمدی مادر محمد طاهری خبر داد. از میان این شهروندان، سکینه احمدی، محبوبه رمضانی و رحیمه یوسف زاده آزاد شدند.

هرانا روز دوشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۱، طی گزارشی به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی این شهروندان پرداخته بود.

تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه این شهروندان اطلاعی در دست نیست.

خانم شیرپیشه پیشتر نیز به دلیل فعالیت های مدنی خود سابقه بازداشت توسط نهادهای امنیتی را داشته است. ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری (زاده ۱۹ شهریور ۱۳۷۱ – درگذشتهٔ ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در مهرشهر کرج) یکی از جان‌باختگان اعتراضات سراسری ۱۳۹۸ ایران است.

منوچهر بختیاری، پدر پویا بختیاری نیز اکنون دوران محکومیت خود را در ندامتگاه مرکزی کرج سپری می‌کند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50844

تشکیل پرونده جدید برای مریم اکبری‌منفرد در زندان سمنان

رادیو فردا

حسن جعفری، همسر مریم اکبری‌منفرد در گفت‌وگو با رادیو فردا از تشکیل پرونده تازه برای این زندانی سیاسی در زندان سمنان خبر داده است.

آقای جعفری به رادیو فردا می‌گوید که از اتهام و محتوای پرونده جدید خبری ندارد و به خانم اکبری منفرد ابلاغی صورت نگرفته است.

به گفته او شکایت علیه همسرش از تهران صورت گرفته و دادگاه سمنان به نیابت، اقدام به تشکیل پرونده کرده است.

مریم اکبری‌منفرد دی‌ماه ۱۳۸۸، دو روز بعد از تجمعات اعتراضی در عاشورای همان سال، در منزل مسکونی‌اش بازداشت شد و به گفته همسرش از سال ۱۳۹۲ و با تغییر قانون مجازات اسلامی، به صورت غیرقانونی و برخلاف قوانین جمهوری اسلامی در زندان به سر می‌برد.او که از سوی دادگاه انقلاب‌اسلامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۱۵ سال زندان محکوم شده و بیش از ۱۳ سال است که بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

حسن جعفری، همسر مریم اکبری منفرد می‌گوید که وزارت اطلاعات علیرغم سپردن سند وثیقه، با مرخصی این زندانی سیاسی مخالفت کرده است.

این زندانی سیاسی از اسفند ماه ۱۳۹۹ به زندان سمنان تبعید شده و همسرش می‌گوید که علیرغم دستور قوه قضائیه برای بازگرداندن او به زندانی در محل سکونتش یعنی تهران، تاکنون این امر صورت نگرفته است.

او می‌گوید که قاضی صلواتی در یک دادگاه ۴ دقیقه‌ای همسرش را به دلیل خانواده‌اش که از اعضای مجاهدین بوده‌اند محکوم کرده است.

ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار که در بند زنان زندان اوین، هم‌بندی مریم اکبری منفرد بوده در گفت‌وگو با رادیو فردا گفته بود که پس از شکایت و دادخواهی خانم اکبری منفرد درباره اعدام خواهر و برادرش «به طور مشخص بازجوهای مریم از بعد از شکایت و دادخواهی‌اش به او گفتند که ما نمی‌گذاریم آزاد شوی نمی‌گذاریم مرخصی بروی و سر این حرف‌شان هم مانده‌اند.»

مریم اکبری منفرد در سال ۱۳۹۵ پس از انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری، قائم مقام وقت رهبری، در مورد کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷، در دادسرای تهران شکایتی برای دادخواهی ثبت کرد.

حسن جعفری، همسر او پیشتر به رادیو فردا گفته است که: «برادر اول (مریم) را دهه ۶۰ کشتند. برادر دومش را در سال ۶۴ و یک خواهر و یک برادرش را هم ۶۷ اعدام کردند و هنوز اصلاً هیچ دلیل و هیچ توضیحی که قبرشان کجاست و کجا دفن شده‌اند به ما نگفتند.»

بیش از یک دهه است که اردوگاه اشرف، متعلق به سازمان مجاهدین خلق، در عراق بسته شده است، اما مریم اکبری منفرد به دلیل تماس تلفنی با خواهر و برادرش در این اردوگاه، همچنان محروم از مرخصی، در زندان به سر می‌برد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50842

اعتراض به بی‌خبری از وضعیت سپیده رشنو در کارزار «سپیده کجاست»

رادیو فردا

سپیده رشنو

در پی چند روز بی‌خبری از وضعیت سپیده رشنو، زن معترض به حجاب اجباری، کاربران شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی در حمایت از او دست به اعتراض زدند.

کاربران در این این کارزار از هشتگ «سپیده کجاست» استفاده کرده و با انتقاد از بی‌خبری از محل بازداشت این زن هنرمند، خواستار پاسخگویی مقام‌های مسئول در این زمینه شدند.

پیش از این گزارش‌‌هایی مبنی بر انتقال خانم رشنو به بازداشتگاه‌ اطلاعات سپاه منتشر شده بود.

سپیده رشنو، ۲۸ ساله، هنرمند، داستان‌نویس و ویراستاری است که پس از اعتراض به مامور امر به معروف در اتوبوس بی‌آرتی در روز ۲۵ خرداد بازداشت شد. آمر به معروف تهدید کرده بود که ویدئویی را که از خانم رشنو گرفته «به سپاه» می‌دهد.

وی از زمان بازداشت، از دسترسی به وکیل و تماس با خانواده خود محروم بوده است.

کاربران از این که حاکمیت از یک سو اجازه دسترسی به وی را نمی‌دهد و همزمان فیلم اعترافات اجباری و «مصالحه» او با زنی را پخش می‌کند که با خشونت خواستار حفظ حجاب اجباری شده بود ابراز نگرانی کرده‌اند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50840

زنان عشایر کهگیلویه و بویراحمد از ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی محروم هستند

ایرنا

زنان عشایر کهگیلویه و بویراحمد از ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی محروم هستند

ایرنا نوشت: سرپرست دفتر امور بانوان و خانواده استانداری کهگیلویه و بویراحمد گفت: عشایر از ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی محروم هستند و در این رابطه با مسائل و مشکلات بسیاری مواجه هستند.

عاطفه سادات مدبرنژاد چهارشنبه شب در شورای عشایر کهگیلویه و بویراحمد که با حضور رئیس سازمان امور عشایر کشور برگزار شد، اظهار داشت: نام زنان عشایر با صبر، استقامت و سخت‌کوشی عجین شده و وفاداری و شجاعت آنها به عنوان یک الگو مطرح است.

سرپرست دفتر امور بانوان و خانواده استانداری کهگیلویه و بویراحمد بیان کرد: اما در کنار صبر و استقامت، درد بخش جدای ناپذیر زندگی عشایر است و دچار سختی های زیادی می شوند.

وی با بیان اینکه زنان عشایر تقریبا نیمی از جمعیت عشایری استان را تشکیل می‌دهند افزود: این زنان شجاع و سختکوش با مسائل و مشکلات عدیده مواجه هستند.

سرپرست دفتر امور بانوان و خانواده استانداری کهگیلویه و بویراحمد گفت: اولین مورد بحث سلامت و بهداشت است متاسفانه عده‌ای از زنان عشایری استان به دلیل شرایط حاکم بر زندگی نسبت به مسائل بهداشتی آگاهی لازم را ندارد و با فقر اطلاعاتی در این خصوص مواجه‌ایم.

مدبرنژاد عنوان کرد: دسترسی به ساده‌ترین امکانات بهداشتی برای زنان عشایر به صورت مطلوب مقدور نیست لذا راه‌حلی که برای این مسئله وجود دارد آگاهی‌بخشی است و لازم است تیم‌هایی به مناطق عشایرنشین اعزام و آگاهی‌بخشی در زمینه مسائل بهداشتی به زنان داده شود.

وی ادامه داد: راه‌حل دیگر که برای زنان عشایر می‌توان در نظر گرفت اینکه بسته‌های بهداشتی تهیه و در اختیار آنها قرار دهیم، البته اگر این راهکار به صورت مقطعی اجرا شود نه تنها مشکلی حل نمی‌شود بلکه می‌تواند مشکلی به مشکلات قبلی اضافه کند که پیشنهاد می‌کنم به صورت مستمر مسائل و مشکلات زنان رصد و مورد پیگیری جدی قرار گیرد.

مدبرنژاد به دوری مراکز سلامت علوم پزشکی از مناطق عشایری اشاره و عنوان کرد: زنان عشایری نیاز به غربالگری مداوم دارند اما به دلیل دوری عشایر به مراکز بهداشت دسترسی برای آنها فراهم نیست.

سرپرست دفتر امور بانوان و خانواده استانداری کهگیلویه و بویراحمد به بهداشت فردی جامعه عشایری اشاره کرد و عنوان کرد: متاسفانه مناطق عشایرنشین ما از حمام و سرویس‌های بهداشتی برخوردار نیستند که این مسئله برای زنان به خاطر مسائل خاص زنانگی که دارند می‌تواند مشکلات عدیده‌ای را ایجاد کند، حتی منجر به بیماری در خانم‌ها شود.

وی با اشاره به اشتغال زنان عشایر، ادامه داد: هر استانی از یک سری ظرفیت‌های بومی جهت اشتغال برخوردار است و کهگیلویه و بویراحمد از این قاعده مستثنی نیست.

وی تصریح کرد: در جامعه عشایری پتانسیل‌های بومی وجود دارد برای مثال زنان عشایر ما در حوزه‌هایی مانند گلیم‌بافی، جاجیم بافی و به صورت کلی صنایع دستی از استعداد و توانمندی بالقوه‌ای برخوردار هستند که لازم است تمهیدات لازم جهت تبدیل این استعداد بالقوه به بالفعل صورت گیرد و استعداد مغفول مانده زنان عشایر کشف و از آنها بهره‌برداری شود.

وی به تولیدات عشایری اشاره و با بیان اینکه زنان سهم عمده‌ای در این تولیدات دارند، گفت: محصولات لبنی و پشم از تولیدات عشایر است که نیاز است از خام‌فروشی این محصولات جلوگیری و زمینه‌ای فراهم کنیم تا جامعه عشایری ما به عنوان قطب محصولات لبنی در کشور معرفی شود.

مدبرنژاد بیان کرد: در جامعه عشایری زنان کارآفرینی وجود دارد که نیاز است به این زنان توجه شود و امکانات مورد نیاز جهت ارتقاء کار آنها در اختیار این زنان قرار گیرد.

مدبرنژاد عنوان کرد: زنان عشایر استان چنان درگیر سختی کار هستند که فرصت رسیدگی به مسائل شخصی را ندارد که می‌طلبد امکاناتی مانند کپسول و اجاق گاز تهیه و در اختیار آنها قرار گیرد تا زنان برای تهیه هیزم دچار رنج نشوند.

وی به جاده‌های صعب‌العبور عشایری اشاره و خاطرنشان کرد: جاده های عشایری مشکلات زیادی را برای زنان خصوصا مادران باردار ایجاد کرده است و مانعی برای رساندن به موقع زنان به نزدیکترین مرکز درمانی هستند که این موضوع در دستور کار قرار گیرد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50838

۱۴۰۱ مرداد ۷, جمعه

ادامه انتشار اعترافات اجباری منتسب به زنان معترض همزمان با تشدید فشار برای حجاب اجباری

اینترنشنال

پس از پخش اعترافات اجباری منتسب به یک زن معترض به یک فرد مزاحم و تذکردهنده برای حجاب اجباری در اتوبوس، خبرگزاری فارس در ویدیویی اعترافات اجباری نسبت داده شده به الهام فرشاد، زنی که به مزاحمت یک آخوند اعتراض کرده بود را منتشر کرد.

در این ویدیو، این زن که نامش معرفی نمی‌شود، می‌گوید در حال عصبانیت به این آخوند «اهانت» کرده و فیلم برخورد را دوستش گرفته است. او در این ویدیو علیه خود شهادت می‌دهد و ابراز پشیمانی می‌کند.

چندی پیش کلیپی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن، الهام فرشاد، در پاسخ به‌ یک آخوند که به‌خاطر نوع پوشش مزاحمش شده بود، می‌گوید: «شاشیدم وسط عمامه‌ات.»

طبق اطلاعات ایران اینترنشنال، ماموران وزارت اطلاعات الهام فرشاد را چهارشنبه ۲۲ تیر در منزلش بازداشت کردند و او به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

او پس از ده روز بازداشت، با وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد و همان زمان برخی منابع گفتند ماموران امنیتی از او اعتراف تلویزیونی هم گرفته‌اند.

الهام فرشاد ۲۸ ساله و حسابدار یک شرکت خصوصی است و در زمان بازداشت تنها دو تماس کوتاه با خانواده‌اش داشت.

انتشار این فیلم، یک روز پس از انتشار ویدیویی از اعترافات اجباری یک زن با هویت نامشخص صورت گرفته که رسانه‌های حکومتی آن را به سپیده رشنو، زن مخالف حجاب اجباری نسبت دادند.

با این حال، یک منبع مطلع به ایران اینترنشنال گفت زنی که در این کلیپ مجبور به اعتراف اجباری شده سپیده رشنو نیست و این ویدیو مربوط به یک زن دیگر در اتوبوس است که با زن متذکر حجاب درگیر شده و دستش آسیب دیده است.

این ویدیو چند روز پس از آن منتشر شده که گزارش‌ها از نگهداری سپیده رشنو، شهروند اهل خرم‌‌آباد و ساکن تهران، در یک بازداشتگاه اطلاعات سپاه، موسوم به بند الف-یک و محروم از دسترسی به وکیل و تماس با خانواده بود.

این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی تلاش می‌کند با پخش اعترافات اجباری از بازداشت‌شدگان، آنان را به شهادت دادن علیه خود و تایید مواضع حکومت وادار کند. جمهوری اسلامی این شیوه را از ابتدای استقرار خود در ایران در پیش گرفته است.

پخش اعترافات اجباری نوید افکاری کشتی‌گیر محکوم به اعدام، علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی زندانی، احمدرضا جلالی، پزشک ایرانی-سوئدی و میلاد حاتمی، چهره‌ مشهور اینستاگرامی از جمله اعترافات اجباری است که در سال‌های اخیر اخذ و منتشر شده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50827

محرومیت فاطمه مثنی از رسیدگی مناسب پزشکی در زندان اوین

خبرگزاری هرانا

فاطمه مثنی، زندانی سیاسی در زندان اوین، علیرغم وخامت حال و خونریزی روده، از رسیدگی مناسب پزشکی و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاطمه مثنی، زندانی سیاسی بیمار در زندان اوین، از دریافت خدمات درمانی و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.

یک منبع مطلع در خصوص وضعیت وی به هرانا گفت: “خانم مثنی از بیماری‌های کولیت روده، مشکلات گوارشی و میگرن شدید عصبی رنج می‌برد. به دلیل عدم رسیدگی مناسب پزشکی به وضعیت این زندانی، او مجددا دچار خونریزی روده شده و روز‎به‌روز به مشکلات گوارشی فاطمه افزوده می شود. این درحالیست که مسئولان زندان به بهانه ازدحام جمعیت در بیمارستان و نبود فضای کافی برای مراقبت از وی، تاکنون با اعزام این زندانی به بیمارستان مخالفت کرده‌اند؛ آنها وعده داده اند که خانم مثنی را آخر مردادماه به بیمارستان اعزام خواهند کرد.”
وی ادامه داد: “خانم مثنی کماکان از ملاقات با همسرش حسن صادقی، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج که از زمان اجرای حکم تا به این لحظه به مرخصی اعزام نشده نیز محروم است.”

خانم مثنی سال گذشته در پی وخامت حال و خونریزی روده به مرخصی استعلاجی اعزام شد و در تاریخ ۱۵ فروردین‌ماه امسال با پایان ایام مرخصی به زندان اوین بازگشت. او پیش از اعزام به مرخصی برای مدتی از دریافت خدمات درمانی و اعزام به بیمارستان محروم مانده بود.

فاطمه مثنی در تاریخ ۲۹ مردادماه ۹۹، در پی وخامت حال و بیهوشی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی اعزام شد. وی در بیمارستان نیز به دستور امین وزیری، دادیار ویژه زندانیان سیاسی با دستبند و پابند به تخت بیمارستان بسته شد و در تاریخ ۵ شهریور بدون رسیدگی پزشکی کافی و علیرغم مخالفت پزشک با دستور امین وزیری به قرنطینه زندان اوین بازگردانده شد. بازگرداندن خانم مثنی به زندان شرایطی بود که پزشک بیمارستان به دلیل حاضر نبودن پاسخ آزمایشات و عدم تکمیل مراحل درمان با اعزام وی مخالف بود. وی مجددا در تاریخ ۱۷ شهریور امسال نیز در پی وخامت حال عمومی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شد. او یک روز بعد نیز مجددا جهت انجام آزمایشات آندوسکوپی و کلونوزکوپی به بیمارستان اعزام و مجددا به قرنطینه بند زنان زندان اوین بازگردانده شد.

خانم مثنی همچنین در تاریخ ۶ آبان‌ماه ۹۹ در پی خونریزی شدید روده به بیمارستان طالقانی تهران اعزام و علیرغم مخالفت کادر درمانی و نگرانی‌های پزشکی به دستور امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی در تاریخ ۲۲ بهمن‌ماه ۹۹ در پی وخامت حال به بیمارستان اعزام اما پس از ۵ روز و پیش از تکمیل دوره درمانی مجددا به زندان منتقل شد.

فاطمه مثنی و همسرش حسن صادقی در تاریخ ۹ بهمن ماه سال ۹۱ در پی برگزاری مراسم ترحیم برای پدر آقای صادقی که از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند خود بازداشت شدند و همزمان درب منزلشان نیز پلمب شد. دختر آنها پس از گذشت سه روز و پسرشان نیز که زیر سن قانونی بود پس از حدود یک ماه و نیم بازداشت و بازجویی از زندان آزاد شدند.

آقای صادقی و خانم مثنی پس از گذشت یک سال بازداشت و بازجویی که حدود ۵ ماه از آن در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذشت با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه از زندان آزاد شدند.

نهایتا خانم مثنی به همراه همسرش توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی احمدزاده از بابت اتهام بغی و محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند و حکم مصادره اموال این خانواده ازجمله محل کسب آقای صادقی و منزل شخصی‌شان صادر شد. وی در تاریخ هشتم مهرماه سال ۹۴ جهت اجرای حکم حبس مجددا بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. در اسفندماه سال ۹۷ حکم مصادره محل کسب این زوج توسط ستاد اجرای فرمان امام اجرا شد. منزل این شهروندان نیز اردیبهشت ۹۹ توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره شد. بهمن ماه سال گذشته هرانا در گزارشی از فشار مضاعف ماموران ستاد اجرای فرمان امام جهت مصادره منزل این شهروندان خبر داد. پیشتر نیز دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم مصادره منزل این شهروندان را تایید کرده بود.

این زندانی مادر دو فرزند است که به همراه مادربزرگ بیمارشان زندگی می‌کنند. ملاقات این زندانی با حسن صادقی، همسرش که در زندان رجایی شهر کرج محبوس است، منوط به موافقت امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان شده است در صورتی که ملاقات سایر زندانیان زوج طبق روال عادی صورت می‌گیرد.

فاطمه مثنی متولد ۵ خرداد ۱۳۴۶ است؛ وی زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، همراه با مادرش به مدت ۳ سال در زندان بود. اتهام آنها محاربه و بغی از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. سه برادر فاطمه مثنی همراه با همسر یکی از برادرانش در سال‌های دهه شصت اعدام شده‌اند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50825

حذف داور زن ایرانی از لیست جام‌جهانی به خاطر حجاب

IRANWIRE

سردار پاشایی، قهرمان سابق کشتی جهان و مربی تیم های ملی کشتی، دیروز ۵ مرداد ۱۴۰۱، با انتشار عکسی از مهسا قربانی نسبت به حذف این داور بین‌المللی زن، اعتراض کرده بود.

آقای پاشایی در این توییت نوشت: «مهسا قربانی، اولین داور بین المللی زن فوتبال ایران، از حضور در مسابقات جام جهانی ۲۰۲۳ حذف شد. چرا که حجاب اسلامی را رعایت نکرده بود، چرا که پاهایش کمی لخت بود. چرا که مسولان فدراسیون فوتبال ایران، از زمان انتشار عکسهایش، کینه اش را بدل گرفتند و برنامه ریختند و حذفش کردند.»

نه فدراسیون فوتبال ایران و نه خانم قربانی هنوز واکنشی به اعلام این خبر نشان نداده‌اند. به صورت کلی سازماندهی امور داوران زن در فوتبال و فوتسال زنان ایران، آمیخته به تبعیض‌های مدیریتی، مالی، جنسیتی و البته توام با فساد در فدراسیون فوتبال ایران است.

داوران زن ایرانی همواره با حجاب اجباری و مشکلات عدیده مالی درگیر بوده‌اند و بارها به این تبعیض‌ها و مشکلاتی مانند دستمزد اندک داوران زن، اعتراض کرده‌اند. اما پس از این انتقادها و مطالبات، حتی برخی از این داوران مانند مهسا قربانی که در لیست بین‌المللی هم حضور داشتند، تهدید شده بودند که در صورت ادامه اعتراضات، از لیست فیفا کنار گذاشته خواهند شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50823

مریم رحمانی، فعال حقوق زنان، به «دو سال حبس و جریمه نقدی» محکوم شد

رادیو فردا

مریم رحمانی، فعال حقوق زنان

مریم رحمانی، فعال حقوق زنان، از سوی دادگاه انقلاب تهران به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» از طریق انتشار مطالب در فضای مجازی به دو سال حبس تعلیقی، پرداخت ۱۵ میلیون تومان جریمه نقدی و برخی مجازات‌های تکمیلی محکوم شد.

به گزارش رسانه‌های حقوق بشری از جمله «بیدارزنی»، رسانه گروهی از فعالان حقوق زنان در ایران، حکم حبس خانم رحمانی به مدت پنج سال تعلیق شده است.

بر اساس رای صادر شده از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، این فعال حقوق زنان همچنین به نوشتن پژوهشی ۷۰ صفحه‌ای با موضوع «حب وطن» و حضور فصلی در دفتر پیگیری اطلاعات سپاه ملزم شده است.

این فعال حقوق زنان پیش از این در ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ با شکایت «سپاه ثارالله» توسط ماموران امنیتی بازداشت و بازجویی شده بود.

او سپس در تاریخ ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، پس از حضور در شعبه یک دادسرای زندان اوین تفهیم اتهام و با تودیع وثیقه‌ای به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50821

اجرای حکم اعدام یک زندانی زن در زندان رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا

سحرگاه چهارشنبه ۵ مرداد، حکم یک زندانی زن که پیشتر توسط مراجع قضایی به اعدام محکوم شده بود، در زندان رجایی شهر کرج به اجرا در آمد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۵ مردادماه ۱۴۰۱، یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد.

هویت این زندانی “صنوبر جلالی، تبعه کشور افغانستان” توسط هرانا احراز شده است.

یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: “خانم جلالی روز سه شنبه ۴ مرداد، جهت اجرای حکم اعدام از بند هفت زندان قرچک ورامین به یکی از سلول های انفرادی زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود.”

تا لحظه تنظیم این گزارش، اعدام این زندانی از سوی رسانه‌های داخل ایران و یا منابع رسمی اعلام نشده است.

بر اساس گزارش سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در بازه زمانی (اول ژانویه ۲۰۲۱ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱) دستکم ۲۹۹ شهروند اعدام شدند و ۸۵ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۴ کودک-مجرم اشاره کرد.
بنا بر همین گزارش بیش از ۸۸ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمی‌شوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می‌خوانند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50819

گزارشی از آخرین وضعیت سکینه پروانه در زندان وکیل آباد مشهد

خبرگزاری هرانا

سکینه پروانه، زندانی سیاسی دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان وکیل آباد مشهد سپری می کند. وی مدت هاست که به دلیل دوری محل سکونت خانواده اش، از ملاقات با آنها محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سکینه پروانه، زندانی سیاسی دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان وکیل آباد مشهد سپری می کند.

یک منبع مطلع از وضعیت خانم پروانه به هرانا گفت: “سکینه مدت هاست که به دلیل دوری محل سکونت خانواده اش، از ملاقات با آنها محروم مانده است. وی از آذرماه سال ۹۹ که به بند زنان زندان مشهد منتقل شد، به مدت ۸ ماه از برقراری تماس تلفنی با خانواده خود محروم بود. او تقریبا ماهی یکبار توسط ماموران اطلاعات سپاه به دفتر ریاست زندان منتقل میشد و در عدم حضور رئیس زندان، توسط ماموران مورد بازجویی قرار می گرفت. این بازجویی ها که اغلب به جهت اخذ اعترافات اجباری از خانم پروانه صورت می گرفت، در نهایت با امتناع وی از انجام این عمل، به محرومیت هایی از قبیل اعزام به مرخصی و مشمولیت او از آزادی مشروط منجر شد.”
این منبع مطلع در ادامه افزود: “همچنین به خانم پروانه گفته شده که در صورت امکان برخورداری از ملاقات با خانواده، این دیدار صرفا با حضور ماموران اطلاعات سپاه برای وی امکان پذیر است.”

این زندانی سیاسی روز سه شنبه ۶ آبان ماه سال ۹۹ از بند زنان زندان اوین به بند دو-الف اطلاعات سپاه منتقل شد و پس از ساعاتی به زندان قوچان انتقال داده شد. وی پس از گذشت حدود یک ماه از این جابجایی، از زندان قوچان به یکی از بندهای امنیتی اطلاعات سپاه در مشهد منتقل شد و مجددا پس از حدود یک هفته، در تاریخ ۲۶ آذرماه ۹۹، به بند زنان زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.

خانم پروانه در نیمه دوم سال ۹۸ توسط ماموران اطلاعات سپاه دستگیر و پس از یک هفته نگهداری در بازداشتگاهی در مریوان و ۳ روز در سنندج، به بازداشتگاه اطلاعات سپاه تهران موسوم به بند ۲_الف زندان اوین منتقل شد. وی پس از چند روز به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و سپس اوایل اسفند ۹۹ به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

این زندانی سیاسی در فروردین ۱۳۹۹ در پی شعارنویسی در زندان اوین همراه با توهین و ضرب و شتم به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

پیشتر یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفته بود: “ماموران اطلاعات سپاه، جهت اخذ اعترافاتی از خانم پروانه، وی را تحت فشار قرار داده و ضرب و شتم کردند، به نحوی که آثار جراحت بر صورت و انگشتان پا و ناخن های پایش کاملا مشهود بود.”

وی پس از چهار روز نگهداری با دستبند و پابند در سلول انفرادی این زندان به بیمارستان روان‌درمانی امین‌آباد در تهران منتقل و بدون تماس و اطلاع خانواده بستری شد. بعد از گذشت ۲۵ روز او به بند قرنطینه زندان قرچک ورامین منتقل شد. او اواسط تیرماه امسال از زندان قرچک ورامین به بند زنان زندان اوین انتقال داده شده بود.

خانم پروانه نهایتا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهام “عضویت در گروه های معاند نظام با هدف بر هم زدن امنیت کشور” به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت مجازات تکمیلی به ۲ سال ممنوعیت از عضویت در دستجات سیاسی محکوم شد.
سکینه پروانه پیشتر طی یادداشتی که توسط هرانا منتشر شد، روند بازداشت و آخرین وضعیت خود را شرح داد. خانم پروانه در بخشی از یادداشت خود گفته بود: «من به عنوان یک شهروند حتی از داشتن وکیل مدافع نیز محروم شدم و وکیل من آقای پیام درفشان نیز اخیرا بازداشت شده است.»

سکینه پروانه، فرزند حسن، متولد ۱۳۶۷ از کردهای کرمانج اهل استان خراسان رضوی است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50817

پارک شادی یزد یا گورستان خاطره‎ها؛ مسئولان پاسخگو نیستند!

پارک شادی یزد یا گورستان خاطره‎ها؛ مسئولان پاسخگو نیستند!

ایسنا/یزد پارک شادی یزد که یکی از مهم ترین و نوستالژی ترین پارکها و فضاهای تفریحی شهر یزد به حساب می آید و اکثر کودکان دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و حتی ۸۰ از آن خاطرات شیرین فراوانی در ذهن خود دارند، این روزها به گورستان خاطرات این نسل‌ها تبدیل شده و در بی‌تدبیری مسئولان خاک می‎خورد.

رئیس اداره شهر دوستدار کودک شهرداری یزد در واکنش به تعطیلی این پارک به ایسنا گفته بود؛ تسریع در فرآیند بازپیرایی پارک شادی شهر یزد و بازگشایی آن، ایجاد مجموعه شهر بازی‌های جدید و همچنین تجهیز سایر فضاهای تفریحی شهر به وسایل بازی خلاقانه و جذاب بایستی در راس توجه و پیگیری مسئولان امر باشد تا خلائی که در بحث تفریح و آموزش همراه با سرگرمی وجود دارد و به طور خاص در شرایط کرونا نیز حادتر شده است، تا حدودی جبران شود.

اهمیت فضاهای بازی و تفریحی شهر به اندازه‌ای مهم است که فرای سخنان «حسین ابوطالبی» مدیر مرکز خلاقیت و فناوری‌های نوین شهری و رئیس اداره شهر دوستدار کودک شهرداری یزد، حتی در ارزیابی‌های بین المللی برای انتخاب شهرهای دوستدار کودک نیز یکی از پرامتیازترین شاخص‌های مورد بررسی است و هرچند، زمانی که این فضاها با وسایل بازی تعاملی و پرهیجان، تجهیز شده باشد منجر به رشد خلاقیت و تخلیه هیجانات کودکان خواهد شد.

آبان ماه سال گذشته بود که به دنبال تعطیلی چند ساله و متروکه شدن این پارک، گزارش‌های خبری مبنی بر تعطیلی بزرگ‌ترین و محبوب ترین پارک بازی مکانیزه کودکان در شهر یزد در این خبرگزاری منتشر و پس از بازنشر فراوان آن در فضای مجازی، مسئولان شهرداری را مجاب کرد تا بازگشایی این مجموعه تا پایان سال ۱۴۰۰ را در وعده‌های خود بگنجانند ولی این وعده‌ها هرگز محقق نشد و تنها بخش‌های از فضای سبز پارک از آن تفکیک و تبدیل به مبلمان شهری و پیادرو شد؛ اقدامی که شهردار، بعدها آن را با افتخار طرحی ادامه دار برای ایجاد فضاهای شهری بیشتر برای استفاده شهروندان در آینده خواند.

به هر حال فروردین ماه امسال «محمد علی سلمانی ندوشن» معاون عمرانی و امور زیربنای شهردار در برنامه‌ی رادیویی صدای شهر از بهره‌برداری فاز دوم و بازپیرایی این مجموعه تفریحی تا پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ خبر داد؛ وعده‌ای که پس از گذشت دو ماه از موعد مقرر هنوز هم تحقق نیافته است.

البته گزارشهای میدانی خبرنگار ایسنا حکایت از آن دارد که مسئولان شهرداری یزد برای بازگشایی این مجموعه کمر همت بسته‌اندو موید این مطلب خبرهای منتشر شده‌ی چند روز پیش در صفحه اینستاگرامی شهرداری یزد مبنی بر بازدیدهای شبانه مسئولان از این پارک است.

با این حال دیگر مسئولان شهرداری حاضر به گفت‌وگو با ایسنا در مورد این که چه زمانی درهای این پارک بر روی مردم شهر گشوده خواهد شد، نیستند و به نظر همچنان وسایل بازی این پارک خاطره‌ها باید زیر سایه وعده‌های مسئولان شهر یزد که یکی از مهمترین مطالباتشان کمبود مکانهای تفریحی و سرگرمی است، خاک و آفتاب بخورد.

انتهای پیام

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44525

آزارجنسی معمولاً توسط مردان میانسال با چهره موجه و قابل اعتماد انجام می‌شود

آزارجنسی معمولاً توسط مردان میانسال با چهره موجه و قابل اعتماد انجام می‌شود

ایسنا/همدان یک جامعه‌شناس مطرح کرد: آزارجنسی کودکان یکی از موضوعات مهم اجتماعی است که متأسفانه در شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی اولویت خود را از دست داده این در حالیست که مصالح اجتماعی بستر و زمینه بسیاری از معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در درون خود رقم می زنند.

حمید خاورزمینی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: دلایل متعددی در زمینه تعرض و آزارجنسی ممکن است مؤثر باشد؛ نخستین علت رواج فرهنگ اباحی گری است که چارچوب های قبلی را درهم شکسته و چون چارچوب های جدید تریبون رسمی و پایگاهی قوی برای ارائه و نهادینه شدن ندارند، جامعه در وضعیت آنارشیست قرار می گیرد.

وی خاطرنشان کرد: در این مورد می ‌توان به این مسئله اشاره کرد که مرزهای خانوادگی با انواع و اقسام فیلم های ترویجی ضدخانواده در اذهان تاحدودی در هم شکسته شده است و در عمل گسترش عباراتی مانند “عمو و خاله” نمودهای بیرونی آن هستند که فاصله های اجتماعی کودکان با افراد غریبه را در هم می شکند و حس امنیت نام عمو یا خاله را مورد سوءاستفاده قرار می دهد.

وی تصریح کرد: متأسفانه مسائل تربیتی و آموزشی و مسائل مربوط به حوزه های خصوصی افراد و در رأس آن اندام های خصوصی کودکان براساس سنت های متداول ما ایرانیان نادیده گرفته یا پنهان می شود اما گستردگی روابط اجتماعی باعث شده کودک با افراد متعددی غیر از نزدیکان خود ارتباط داشته باشد که بسیاری از آنها بزرگسال هستند.

این جامعه‌شناس ادامه داد: در جامعه سنتی ما ارتباط کودکان و حتی نوجوانان با افراد بزرگتر از خودشان منع و یک قبح اجتماعی به شمار می آمد اما بسیاری از این روابط امروز اجتناب ناپذیر است و چون آموزش کودکان از دست پدرها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تقریباً خارج شده و در اختیار مادران قرار گرفته است و آنان نیز به علت تربیت در یک جامعه مردسالار شبه مدرن از بسیاری از زوایای تربیتی کودکان بی اطلاع هستند و یا به واسطه تجربیات دوران کودکی خود نگرش منفی به آنها دارند، ضرورت ساماندهی یک نظام تربیتی مبتنی بر تجربیات بشری و نظام های اخلاقی کارآمد در عصر معاصر را می طلبد که بخش عمده ای از آن باید به مسائل جنسی اخلاقی اعم از فردی و اجتماعی کودکان معطوف شود.

وی اضافه کرد: متأسفانه این آموزش ها که به عنوان آموزش های جنسی گاهی مشهور است مورد سوءبرداشت عامدانه یا جاهلانه قرار می گیرد و این گونه وانمود می شود که می خواهند به کودکان از کودکی آموزش روابط جنسی را بدهند در حالیکه حتی در کشورهای لائیک آموزش مسائل جنسی و مربوط به جنسیت و عضوهای خصوصی افراد تخصصی جداگانه و کاملاً متفاوت از نظر سطح و محتوا با آموزش جنسی است.

خاورزمینی مطرح کرد: اگر به فرهنگ سنتی خود مراجعه کنیم می بینیم که مادران پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و گاه برادران و خواهران بزرگتر از نحوه شست و شوی اندام های خصوصی و نحوه مراقبت از خود در شرایط مختلف را به کودکان آموزش می دادند و روابط جنسی در هنگام ازدواج آموزش داده می شد.

وی در ادامه گفت: شرم از آموزش جنسی به جوامع سنتی، نیمه سنتی و به ویژه جوامعی مربوط است که ریاکاری و ظاهرسازی در آن جاریست به عبارتی افراد برخلاف میل خود مجبورند شرایطی را که جامعه به آنها تحمیل کرده تحمل کنند که گاهی تحمل آن غیرممکن می شود بنابراین افراد این چنین از مجاری دیگر اقدام می کنند.

این جامعه شناس یادآور شد: به عبارت ساده تر اگر شما میزان آزارهای جنسی را در چند سال اخیر چه در غرب و چه در جوامع دیگر از جمله جامعه خودمان ملاحظه کنید می بینید که آزارجنسی کودکان غالباً از طریق مردان میانسالی است که چهره موجهی دارند و غالباً مشاغلی مانند کشیش یا معلم و مربی یا کاسب محلی دارند که در محل کار خود دارای اعتبار و قابل اعتماد هستند.

وی افزود: این افراد به علت شرایط خاصی که در آن قرار گرفته اند و لازم است در همه امور با ارزش های حاکم بر قشر خودشان همراهی کنند، ناگزیر آزادی های فردی افراد عادی را ندارند و به علت انتظاراتی که از آنها می رود مثل آموزش کتاب های مقدس یا انتظار در سر بزیری در مواجهه با زنان محله  و …  خود را در محدودیت های یک قدیس حس می کنند که عملاً به واسطه ویژگی های شخصیتی فاقد آن ویژگی های مقدس هستند و همین امر باعث می شود در فرصت هایی که غالباً در همین شغل ایجاد می شود از همان اعتباری که دارند سوءاستفاده کنند و نیاز جنسی یا تنوع طلبی جنسی خود را به این سمت و سو سوق دهند و البته ظاهر فریبنده آنها عامل این عمل و گسترش آن نیست بلکه عامل نخست که فقدان آموزش های لازم است، علت مهمتری است.

خاورزمینی تصریح کرد: متأسفانه آموزش های سنتی تعطیل شده و آموزش های مدرن نیز تحریم می شوند، دقیقاً مانند تحریمی که در مورد بسیاری از پدیده ها اتفاق افتاد و امروز شاهد آن هستیم که جزء لاینفک همه دینداران نیز است و به دین و ایمانشان هیچ لطمه ای نمی زند، کما اینکه مانند دوش حمام وسیله ای برای انجام واجبات و مستحبات نیز است.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44523

نسلی که پشت در موزه مانده!

نسلی که پشت در موزه مانده!

جای کودکان و نوجوانان در موزه‌ها خالیست؛ بیشتر آن‌ها به موزه‌گردی علاقه‌ای نشان نمی‌دهند، فضای موزه برای بعضی‌هایشان کسل‌کننده است، از طرفی به نظر می‌رسد خانواده‌ها، مدارس و متولیان موزه هم تلاشی برای ایجاد علاقه و انگیزه در آن‌ها نمی‌کنند؛ طوری که در بین بازدیدکنندگان موزه‌ها، انگشت‌شمار کودک و نوجوان دیده می‌شود.

شاید اگر دوران تحصیلی خود را فارغ از مشکلاتی همچون شیوع ویروس کرونا گذرانده باشید، شانس این را داشته‌اید که در اردوهای مدرسه به موزه رفته و در آن دوران با موزه‌ها و تاثیر آن‌ها در شناخت تاریخ و میراث فرهنگی آشنا شده باشید و شاید همین موضوع جرقه‌ای شده تا بیشتر به موزه‌ها و هویت تاریخی ایران علاقه‌مند شوید، اما اگر امروز این سوال‌ها را از یک کودک هشت، نه ساله بپرسید، فکر می‌کنید پاسخ او چیست؟ آیا تا به حال موزه رفته است و یا شناخت درستی از موزه دارد؟ یا اصلا می‌داند موزه چه جایی است؟

به گزارش ایسنا، در سه سال اخیر با تعطیلی مدارس به دلیل شیوع ویروس کرونا، کودکان کمتری هستند که به واسطه اردوهای مدرسه با موزه‌ها آشنا شده باشند. از طرفی بعد از بازگشایی مدارس فرصت کمی برای برگزاری چنین اردوهایی وجود داشته است.

دراین میان، موزه‌گردی برای خانواده‌ها چندان جذاب به نظر نیامده که کودکان خود را برای تفریح و گذران اوقات فراغت به موزه ببرند، اما ریشه این موضوع چیست؟ چرا موزه‌گردی در حال حاضر بین خانواده‌های ایرانی در اولویت نیست؟ و ترجیح بر این است که کودکان در شهربازی‌ها، پارک، باغ وحش  و … تفریح کنند؟

یکی از والدینی که خودش علاقه‌مند به موزه‌گردی است، اما ترجیح می‌دهد به تنهایی و در اوقاتی که فرزندش نیست، به موزه برود، در این باره می‌گوید: محیط موزه و جاهای تاریخی برای کودکان سرگرم‌کننده نیست و حوصله کودک در این محیط‌ها به شدت سر می‌رود و همین موضوع باعث اذیت کردن کودک می‌شود.

این والد معتقد است: باید محیط‌های برخی موزه‌ها را برای کودکان و نوجوانان به گونه‌ای طراحی کنند که برای این گروه سنی جامعه نیز جذاب باشد و راهنماهایی مختص آن‌ها در موزه‌ها حاضر باشند تا به زبان ساده و با قصه‌گویی به معرفی موزه ‌و آثار و قدمت آن بپردازند.

این تنها دیدگاه یک والد نیست، بلکه کودکانی هم که تجربه موزه‌گردی دارند، خیلی از محیط موزه لذت نبرده و این تفریح را خسته‌کننده می‌دانند.

مایسا ۸ ساله، درباره تجربه موزه‌گردی خود می‌گوید: «من یه بار رفتم موزه سکه (موزه پول)، اونجا سکه‌های قدیمی بودند اما خیلی دوست نداشتم و دوست دارم به جای موزه به باغ وحش برم.»

علی ۱۰ ساله، یک بار و زمانی‌که کلاس اول دبستان بوده، با اردوی مدرسه به موزه رفته است اما خاطره‌ای واضح از آن موقع یادش نیست و فقط این تصویر در ذهنتش باقی مانده است: «جایی که رفتیم مانند قصر بود. خیلی بزرگ و زیبا بود.»

این دو؛ تنها کودکانی هستند که در یک گروه ۱۲ نفره که در کلاس آموزش زبان انگلیسی همکلاسی هستند، تجربه موزه‌گردی دارند و مابقی بچه‌های این گروه نه تنها به موزه نرفته‌اند، بلکه نمی‌دانند موزه دقیقا چه جایی است و چه اهمیتی دارد.

از این کودکان با رده سنی ۸ تا ۱٠ سال، می‌پرسم آیا علاقه‌ای دارند یک بار به موزه بروند؟ پاسخ‌ها تأمل‌برانگیز است: «اگر وسایل بازی داره، آره!»، «تا حالا بهش فکر نکردم.» «دوست دارم به جاهایی که همیشه برای تفریح می‌رم، برم.»، «فکر نمی‌کنم خوشم بیاد.»، «شاید یه بار برم اما نمیدونم کی؟»

برای ارزیابی بیشتر تصمیم می‌گیرم به کاخ گلستان بروم تا از راهنماهای موزه نیز درباره بازدید کودکان از این محوطه تاریخی بپرسم، از ورودی می‌گذرم و وارد حیاط که می‌شوم، نزدیک بخش اصلی کاخ  پسر بچه‌ای را می‌بینم که مشغول اسکیت‌سواری است، نزدیکش می‌شوم و درباره کاخ گلستان و علت آمدنش به این موزه را می‌پرسم.

اولین بار است به کاخ گلستان آمدی؟

+ «من با عموم زیاد میام اینجا، حیاطش بزرگه و جون میده برای اسکیت‌سواری.»

داخل کاخ هم دیدی؟

+ «آره، یه بار دیدم، اما خیلی داخلش رو دوست ندارم. بیرونش برای بازی خوبه.»

میدونی اینجا برای چه کسی بوده؟

+ «ناصرالدین‌شاه»

موزه دیگری هم جز اینجا رفتی؟

+ «موزه آبگینه هم رفتم اما اینجا رو بیشتر دوست دارم.»

چند ساله هستی؟ از طرف مدرسه تا حالا به موزه رفتی؟

+ «۱۰ سالمه، نه تاحالا موزه نرفتیم.»

خداحافظی می‌کند و با اسکیتش در محوطه کاخ دور می‌زند. وارد بخش اصلی می‌شوم، چند کودک دیگر را می‌بینم، از دیدن آن‌ها در موزه لذت می‌برم و و چند دقیقه‌ای تماشایشان می‌کنم، به این طرف و آن طرف می‌دوند، بدون این‌که ذره‌ای به فضای موزه و آثار آن توجه کنند. البته در این بین پسربچه‌ای ۱۱-۱۰ ساله با تمام دقتش آثار را تماشا می‌کند و تمام توضیحات مربوط به آن‌ها را می‌خواند.

نسلی که پشت در موزه مانده!

با یکی از خانواده‌هایی که همراه سه کودک خود به کاخ گلستان آمده‌اند، همراه می‌شوم. پدر و مادر سخت مشغول عکاسی هستند و بچه‌ها این طرف و آن طرف می‌دوند، از مادرشان می‌پرسم که موزه‌گردی جزو تفریحات شماست؟ «نه! اولین بار می‌آییم اینجا. اومدم برای پیج اینستاگرامم عکاسی کنم. الان عکاسی در این مکان‌ها خیلی مد شده» می‌خندد و دوباره ژست می‌گیرد. آن‌قدر حواسشان پی عکاسی است که از بچه‌ها و شیطنت آن‌ها غافل هستند. این سه کودک به راحتی از زیر بندهای حفاظتی که دور آثار تاریخی موزه کشیده‌اند، رد می‌شوند و سعی می‌کنند به هرچیزی که می‌توانند، دست بزنند.

نسلی که پشت در موزه مانده!

این بار سراغ همان پسربچه علاقه‌مند می‌روم، مادرش می‌گوید که از آذربایجان غربی آمده‌اند و قصد خرید از بازار تهران را داشته‌اند و به اصرار فرزندانش قبل از خرید به کاخ گلستان آمده‌اند. پسر بچه درباره تجربه موزه‌گردیش می‌گوید: «مسافرت که می‌ریم به موزه‌ها هم سر می‌زنیم، اما اولین باره به کاخ گلستان میام. از اینجا خوشم میاد. نسبت به موزه‌های دیگه جالب‌تر و قشنگ‌تر. به تاریخ علاقه دارم، برای همین رفتن به موزه‌ها رو دوست دارم.»

می‌پرسم تا به حال از طرف مدرسه هم به موزه رفته است؟ «نه! مدرسه ما اصلا اردو نمی‌بره.»

در بین بازدیدکنندگان دو دختر نوجوان حدودا ۱۶-۱۵ساله‌ هم هستند، با وسواس و دقت از آثار موزه عکس می‌گیرند، اما به نظر می‌رسد فقط عکاسی از آثار برای آن‌ها اهمیت دارد و نه قدمت و مشخصات اثری که از آن‌ها عکس می‌گیرند.

نسلی که پشت در موزه مانده!

سپس به بخش‌های مختلف موزه سر می‌زنم تا با راهنمایان موزه هم درباره حضور بچه‌ها و اردوهای مدارسی که در کاخ گلستان برگزار می‌شود، گفت‌وگو کنم. یکی از آن‌ها می‌گوید: «قبل از کرونا گروه‌های زیادی از مدارس می‌آمدند، اما با تعطیلی مدارس و کرونا تعداد کمی از بچه‌ها همراه خانواده‌هایشان برای بازدید به موزه می‌آیند. تازه خیلی از بچه‌ها داخل کاخ هم نمی‌آیند و ترجیح می‌دهند در محوطه بیرون بازی کنند.»

یکی دیگر از راهنماها با بیان این‌که موزه‌ها، راهنمای تخصصی برای کودکان ندارند، می‌گوید: «محیط موزه‌ها برای بچه‌ها سرگرم‌کننده نیست و زمانی‌که به موزه می‌آیند، یا بهانه می‌گیرند و یا می‌خواهند به همه آثار دست بزنند.»

نظر راهنماهای کاخ گلستان بر این است که درصد کودکان و نوجوانانی که از این مجموعه بازدید می‌کنند نسبت به بزرگسالان و دانشجویان خیلی کم‌تر است و فضای این مکان تاریخی به جز محوطه بزرگش نظر آن‌ها را جلب نمی‌کند. همانطور که والدین، کودکان و راهنماهای موزه معتقدند فضای موزه‌ها برای کودکان جذاب نیست و آن‌ها را برای گذراندن اوقات فراغت ترغیب نمی‌کند، مسؤولان مدارس نیز بر این موضوع اتفاق نظر دارند، اما موضوع دیگری که مدارس را از برگزاری موزه‌گردی منع می‌کند، مسأله بودجه و همکاری نکردن موزه‌ها برای تخفیف بلیت‌های موزه است.

سمیه یگانه – ناظم یکی از مدارس تهران ـ در این باره به ایسنا می‌گوید: موزه‌گردی هم یکی از گزینه‌های اردوهای تفریحی مدارس است که در طول سال برای بچه‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم، اما با استقبال کم‌تری روبرو می‌شود. از طرفی مکان‌هایی چون سینما، پارک و شهربازی برای اردوهای مدارس با ما همکاری بیشتری می‌کنند و برای تهیه بلیت تخفیف می‌دهند، اما موزه‌ها همکاری چندانی با ما ندارند و هیچ تخفیفی هم برای بلیت‌های موزه به ما نمی‌دهند. از طرفی ما بودجه‌ای در وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری اردوها نداریم و تمام هزینه اردو از والدین و صندوق کمک به مدرسه تأمین می‌کنیم که بچه‌ها ترجیح می‌دهند این هزینه را برای جایی مانند سینما یا پارک پرداخت کنند.

صحبت از همکاری نکردن موزه‌ها با مدارس در حالی مطرح می‌شود که طبق مصوبه دولت در سال ۱۳۹۵ درباره تعیین قیمت بلیت اماکن، بناهای تاریخی و موزه‌ها، بازدیدهای دانش آموزان و دانشجویان به صورت گروهی به همراه معلمان و سرپرستان با ارایه کارت شناسایی و یا معرفی‌نامه از مراجع ذی‌ربط به صورت «نیم بها» محاسبه می‌شود. حال این سوال پیش می‌آید مدارس برای بردن دانش‌آموزان به موزه‌ها کم‌کاری می‌کنند و یا علاقه نداشتن دانش‌آموزان به موزه‌ها، عامل این کم‌کاری است؟ چراکه درحال حاضر بلیت موزه‌ها برای این گروه نیم‌بهاست و حتی برای کودکان زیر هفت سال رایگان است.

از مسؤولان ثبت اردوی مدارس در اداره آموزش و پرورش یکی از مناطق استان تهران، این موضوع را پیگیر می‌شویم؛ او می‌گوید: مکان‌های اردویی از طرف شورایی که در مدارس برگزار می‌شود، انتخاب می‌شوند که ممکن است سینما، موزه یا شهرک ترافیک و… باشد. همچنین برنامه اردویی باید از قبل تنظیم شود و در سامانه همگام قسمت نظارت و اردوها ثبت شود. معمولا ۹۹ درصد هزینه اردوها از طرف دانش‌آموزان تأمین می‌شود. از طرفی، اردویی که مشخص می‌شود باید هدفی داشته باشد.

یکی از کارشناسان روابط عمومی شورای عالی وزارت آموزش و پرورش، درباره برگزاری اردوهای مدارس و موزه‌گردی دانش‌آموزان به ایسنا می‌گوید: آموزش و پرورش برای برگزاری اردوهای مدارس از جمله موزه‌گردی بودجه‌ای ندارد و این بودجه باید از طریق همکاری با وزارت میراث فرهنگی تأمین شود. این موضوع نیز به علاقه مدیران مدارس برای برگزاری اردوهایشان در موزه‌ها هم بستگی دارد.

او در عین حال اظهار می‌کند: موزه‌ها در بیشتر  مواقع مایل به همکاری با مدارس نیستند.

براساس اطلاعات و توضیحات این کارشناس وزارت آموزش و پرورش، به طور کلی برگزاری اردوها در مدارس به تصمیمات مدیر مدرسه بستگی دارد و وزارت آموزش و پرورش اختیار کامل در این باره را بر عهده مدیران مدارس گذاشته است. البته در اساس‌نامه اردوهای دانش‌آموزی به بازدید از موزه‌ها اشاره شده است و بر این اساس مدیران علاقه‌مند می‌توانند با پیگیری از تخفیفات موزه‌ها بهره‌مند شوند و با هزینه کم‌تر اردوهای مدارس را در موزه‌ها برگزار کنند، اما متاسفانه خیلی از مدیران این پیگیری‌ها را انجام نمی‌دهند.

بنا بر اساسنامه اردوهای دانش‌آموزی، انتخاب مکان‌هایی که اردوهای مدارس در آن برگزار می‌شود به عهده مدیران و شوراهای مدارس است و با وجود این‌که بازدید از موزه‌ها و اماکن تاریخی در اساس‌نامه اردوهای دانش‌آموزی آمده است، اما از طرف وزارت آموزش‌و پرورش هیچ دستور رسمی برای بازدید از این مکان‌ها به مدارس ابلاغ نمی‌شود. شاید اگر در روند این سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری تغییراتی ایجاد شود و هر مدرسه‌ای موظف شود سالی یک‌بار دانش‌آموزان خود را به موزه‌گردی ببرد، انگیزه موزه‌گردی در بین کودکان و نوجوانان شکل گیرد.

ایجاد علاقه به موزه‌گردی در بین کودکان و نوجوانان همچنین نیازمند ایجاد زیرساخت‌هایی است که فضای موزه‌ها برای این گروه سنی مناسب‌سازی شود. علاوه‌بر این حضور راهنماهای مخصوص برای کودکان و نوجوانان می‌تواند در این امر تاثیرگذار باشد تا با شیوه‌ قصه‌گویی آن‌ها را با فضای موزه و آثار آن آشنا کنند.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44521

۱۴۰۱ مرداد ۶, پنجشنبه

سهم 30 درصدی زنان از جمعیت بیکار کشور

اکوایران

سهم 30 درصدی زنان از جمعیت بیکار کشور

سهم زنان از جمعیت فعال اقتصاد کشور در بهار امسال حدود 17 درصد برآورد شده است، این در حالیست که سهم زنان از کل بیکاران کشور نزدیک به 30 درصد است.

به گزارش اکوایران، از نزدیک به 26 میلیون جمعیت فعال اقتصاد کشور که در بهار 1401 تمایل به کار کردن داشته اند، نزدیک به 17 درصد از این تعداد سهم زنان است که نشان دهند نقش کمرنگ زنان در بازار کار ایران است. وضعیت در سهم زنان از تعداد بیکاران و شاغلین کل بدتر نیز است به گونه ای تنها حدود 15 درصد شاغلین کشور را زنان تشکیل می دهند. این امر نشان دهنده وضعیت نامناسب زنان در بازار کار کشور است. آمار چنین نشان می‌دهد نقش آفرینی زنان در بخش خدمات نسبت سایر بخش ار همه بیشتر و در بخش صنعت از همه کمتر است. در این گزارش به بررسی سهم زنان و مردان از تعداد شاغلین بخش های اقتصادی و دیگر شاخص های بازار کار اقتصاد ایران در بهار سال جاری پرداخته شده است.

کاهش نرخ مشارکت اقتصادی در 1401
نرخ مشارکت اقتصادی از 41.4 درصد در سال بهار سال گذشته به 40.9 درصد در بهار سال جاری رسیده است. بر این اساس جمعیت فعال اقتصادی کشور در نخستین فصل امسال 25 میلیون و 977 هزار نفر بوده است، به بیان ساده تر نزدیک به 26 میلیون نفر در فصل گذشته متقاضی کار کردن بوده اند(چه بیکار چه شاغل). از این جمعیت 83.1 درصد سهم آقایان بوده که نسبت بهار سال گذشته کمی کاهش را تجربه کرده است. همچنین سهم زنان نیز 16.9 درصد برآورد می شود که به تبع کاهش سهم مردان، سهم زنان از جمعیت فعال اقتصادی در سال جاری بالاتر رفته است. با توجه به اینکه حدود 60 درصد از بانوان در بخش خدمات مشغول به کار هستند، از همین رو بخش خدمات برای بانوان بسیار حائز اهمیت است. پیش بینی می شود با بهبود وضعیت کرونا نسبت سال قبل و رونق بخش خدمات، زنان هم متقاضی ورود بازار کار شده باشند.

سهم 30 درصدی زنان از تعداد بیکاران
نرخ بیکاری در بهار سال گذشته 8.8 درصد به ثبت رسید است، اکنون این نرخ در بهار سال جاری 9.2 درصد برآورد شده است. بر اساس اقتصاد کلان، افزایش نرخ بیکاری همزمان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی به معنی بدتر شدن وضعیت بازار کار است، به عبارت دیگر با وجود اینکه متقاضی پیدا کردن شغل کاهش یافته، درصد بیکاران هم افزایش پیدا کرده است. کل جمعیت بیکار کشور در 2.4 میلیون نفر برآورد شده که نسبت به سال قبل بالغ بر 100 هزار نفر افزایش داشته است.

از کل تعداد بیکاران کشور در بهار سال جاری 70.5 درصد سهم مردان 29.5 درصد سهم بانوان است. با توجه به اینکه سهم بانوان از بیکاران نسبت به سهم بانوان از جمعیت فعال اقتصادی بیشتر است، می توان گفت که آقایان نسبت به زنان در بازار کار از وضعیت بهتری برخوردار هستند. این گزاره را بالاتر بودن نرخ بیکاری در زنان نسبت به آقایان نیز تأیید می کند، نرخ بیکاری در زنان بالغ بر 8 درصد بالاتر از نرخ بیکاری در مردان است.

سهم زنان و مردان از تعداد شاغلین کل
تعداد کل شاغلین در اقتصاد ایران در بهار سال جاری 23 میلیون و 577 هزار نفر برآورد شده است که نسبت بهار سال گذشته بالغ بر 98 هزار نفر کاهش داشته است. همین امر باعث شده تا نسبت تعداد شاغلین به کل جمعیت حاضر در سن کار از 37.7 درصد به 37.1 درصد برسد. به بیان ساده تر تنها کمی بیشتر از یک سوم کسانی که در سن کار قرار دارند شاغل هستند. از کل جمعیت شاغل کشور 84.4 درصد سهم آقایان و 15.6 درصد سهم بانوان است. تعداد زنان بیکار در بهار امسال بالغ بر 708 هزار نفر برآورد شده که نسبت به سال گذشته 38 هزار نفر افزایش داشته است.

سهم بالای مردان در بخش صنعت
کل تعداد شاغلین بخش صنعت در بهار سال جاری 7.7 میلیون نفر برآورد شده است. پس از بخش خدمات از نظر اهمیت اشتغال زایی، بخش صنعت قرار دارد به گونه ای که نزدیک به 32.7 درصد از جمعیت شاغل کشور در صنعت مشغول به کار هستند. از کل تعداد شاغلین این بخش 88.9 درصد سهم مردان و 11.1 درصد از شاغلین این بخش نیز سهم زنان است. با توجه به ماهیت بخش صنعت، در میان سه بخش اصلی اقتصاد، بیشترین سهم مردان از افراد شاغل در همین گروه رقم خورده است. کل جمعیت مرد حاضر در این بخش در بهار سال جاری 6 میلیون و 854 هزار نفر برآورد شده است، به طبع تعداد زنان شاغل در این بخش نیز 857 هزار نفر خواهد بود.

نقش پر رنگ‌تر زنان در بخش خدمات
سهم زنان از کل تعداد شاغلین بخش خدمات در بهار سال 1401 حدود 18.4 درصد برآورد شده، در میان سه بخش خدمات، کشاورزی و صنعت این بیشتر سهم بانوان از تعداد شاغلین است. همین گونه که در سطور بالاتر نیز گفته شد، بخش خدمات در اشتغال بانوان نیز اثر بالایی دارد به گونه ای بیش از 60 درصد بانوان شاغل در این بخش مشغول هستند. کل تعداد شاغلین بخش خدمات در بهار امسال 12 میلیون و 78 هزار نفر بوده است. لازم به ذکر است از نظر اشتغال زایی بخش خدمات مهم ترین بخش است، حدودی نیمی از شاغلین کل در این بخش کار می کنند. همچنین رشد مناسب اقتصادی رقم خورده در گروه خدمات باعث شده تا حدود نیم میلیون نفر به تعداد شاغلین بخش در بهار امسال نسبت به بهار 1400 افزوده شده است.

وضعیت اشتغال زنان و مردان در کشاورزی
همچنین بررسی ها نشان می دهد از 3 میلیون و 782 هزار نفر شاغل در بخش کشاورزی حدود 16.1 درصد سهم بانوان و 83.9 درصد نیز سهم آقایان است. رشد اقتصادی منفی بخش کشاورزی در سال گذشته باعث شده تا وضعیت اشتغال در این بخش چندان مناسبت نباشد. کاهش 467 هزار نفری تعداد شاغلین در بخش کشاورزی در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته نشان می دهد این بخش در سال جاری نیز چندان اوضاع مناسبی نداشته باشد. به نظر می رسد تعداد افراد بیکار شده در بخش کشاورزی بشتر جذب بخش خدمات شده اند. چنانچه بخش خدمات وارد رونق پسا کرونایی نمی شد، احتمالا شاهد افزایش چشمگیر نرخ بیکاری در بهار امسال می بودیم.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50807

اجرای حکم اعدام دو زن زندانی در زندان‌های سنندج و ارومیه

هه‌نگاو

اجرای حکم اعدام دو زن زندانی در زندان‌های سنندج و ارومیه

حکم اعدام دو زن به نام‌های سهیلا عابدی اهل بیجار و فرانک بهشتی اهل تکاب که پیشتر از بابت قتل عمد به اعدام محکوم شده بودند سحرگاه چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ (۲۷ جولای ۲۰۲۲) در زندان‌های سنندج و ارومیه اجرا شد.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، سهیلا عابدی ٣٣ ساله اهل شهرستان بیجار ٨ سال پیش توسط نیروهای انتظامی بازداشت و به اتهام قتل همسر خود توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شده بود.گفتنیست که وی قربانی کودک همسری بوده و در سن ١٥ سالگی ناچار به ازدواج شده بود.

همچنین، فرانک بهشتی اهل تکاب ۵ سال پیش به اتهام قتل همسر خود بازداشت و توسط دستگاه قضایی به اعدام محکوم شده بود و طی پنج سال گذشته در زندان‌های مهاباد و ارومیه محبوس بوده است.

اعدام این دو زن تاکنون در رسانه‌های حکومتی اعلان نشده است.

هم‌زمان با این دو زندانی دست‌کم ۱۳ زندانی مرد در زندان‌های سنندج و ارومیه جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده‌ بودند که تاکنون اطلاعات دقیقی از سرنوشت آنها در دسترس نیست.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50805

بند ۲۰۹ زندان اوین؛ گزارشی از آخرین وضعیت ریحانه انصاری نژاد

خبرگزاری هرانا

ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری علیرغم گذشت ۷۵ روز از زمان دستگیری، کماکان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، در بازداشت و بلاتکلیفی بسر می برد. وی همچنین طی هفته های اخیر از حق ملاقات با خانواده خود محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، در بازداشت و بلاتکلیفی بسر می برد.

یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: «ریحانه که مادر و تنها سرپرست یک فرزند دختر است، طی دو ماه گذشته اجازه ملاقات با دختر خود را نداشته است.»
به گفته این منبع مطلع اتهامات مطروحه علیه این فعال کارگری “اجتماع و تبانی علیه نظام و تبلیغ علیه نظام” عنوان شده است.

در تاریخ ۱۶ تیرماه علیرغم حضور خانواده خانم انصاری نژاد، امکان ملاقات این شهروند بازداشتی به دستور بازپرس شعبه ۲ دادسرای اوین از او سلب شد.

پیشتر وزارت اطلاعات علیرغم تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از آزادی خانم انصاری نژاد ممانعت به عمل آورده بود.

این فعال کارگری روز پنج شنبه ۲۲ اردیبهشت ماه امسال، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. ماموران در زمان بازداشت ضمن تفتیش منزل، شماری از وسایل شخصی او را ضبط کرده و با خود بردند.

ریحانه انصاری نژاد پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود سابقه بازداشت داشته است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50803

یک محاسبه ساده درباره آمار بانوانی که گشت ارشاد باید با آنها برخورد کند!

همشهری

یک محاسبه ساده درباره آمار بانوانی که گشت ارشاد باید با آنها برخورد کند!

روزنامه محترم همشهری امروز نوشته است: « اگر قرار باشد گشت ارشاد با بدحجاب‌ها برخورد کند باید با 15 تا 20میلیون خانم برخورد کند. »

به نکات زیر توجه کنید:

* طبق آمارهای رسمی جمعیت ایران در سال 1400، 84 میلیون و 55 هزار نفر بوده است. فرض می‌کنیم این رقم در سال جاری به 85 میلیون نفر رسیده است.

* حدود 22 درصد از جمعیت زیر 14 سال دارند؛ یعنی 18 میلیون و 700 هزار نفر. حدود 6 درصد جمعیت نیز بالای 65 سال دارند؛ حدود 5 میلیون نفر. به این ترتیب، 61 میلیون و 300 هزار نفر از ایرانیان بین 14 تا 65 ساله هستند.

* حدود نیمی از جمعیت ایران را بانوان تشکیل می‌دهند. یعنی 30 میلیون و 650 هزار زن ایرانی بین 14 تا 65 ساله داریم.

* خب؛ طبق نوشته روزنامه همشهری بین 15 تا 20 میلیون بانوی ایرانی برای حجاب لازم‌التذکر هستند. (یعنی حجاب‌شان قابل قبول نیست و خلاف قانون عمل می‌کنند.) اگر رقم حداقل (15میلیون نفر) را در نظر بگیریم، حدود 49 درصد و اگر رقم حداکثر (20 میلیون نفر) را ملاک قرار دهیم، 65 درصد خانم‌ها باید توسط گشت ارشاد مورد تذکر قرار گیرند.

* برای واقعی‌تر شدن این رقم اجازه بدهید محاسبه دیگری هم بکنیم. طبق آمار حدود 20 درصد از ایرانیان را جمعیت روستایی تشکیل می‌دهد (که گشت ارشاد در آن‌جا موضوعیت ندارد) و 80 درصد در شهرها زندگی می‌کنند. به عبارت دیگر خانم‌هایی که می‌توانند جامعه هدف گشت ارشاد باشند تعدادشان به کمتر از 25 میلیون نفر می‌رسد.

* حال اگر طبق نوشته همشهری حداقل 15میلیون و حداکثر 20میلیون نفر از آن‌ها لازم‌التذکر باشند، مفهومش این است که حداقل 60 و حداکثر80 درصد از زنان شهرنشین لازم‌التذکر هستند. معدل این دو رقم یعنی 70 درصد که واقعاً رقم کوچکی نیست!

* غرض از این نوشته فقط یک حساب و کتاب ساده بود. اما همین حساب و کتاب ساده شاید برای اتخاذ هر تصمیمی برای مبارزه با بدحجابی توسط پلیس، وزارت کشور، نهادهای مذهبی، مسئولان امر به معروف و نهی از منکر، جامعه‌شناسان و… به درد بخورد. همین.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50801

پاسخی به دبیر ستاد امر به معروف اصفهان/ در نامه علی(ع)، چیزی از مسئولیت حجاب زنان بر گردن مالک اشتر دیدید؟

خبر انلاین

پاسخی به دبیر ستاد امر به معروف اصفهان/ در نامه علی(ع)، چیزی از مسئولیت حجاب زنان بر گردن مالک اشتر دیدید؟

علی زمانیان، در واکنش به اظهارات دبیر ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر اصفهان و نیز در پاسخ به یادداشت محمد مهاجری در خصوص مساله و مسئولیت حجاب در جامعه، با انتشار یادداشتی به نکات مهمی اشاره کرده است.

در پی اظهارات حجت الاسلام عبدالهی‌نژاد، دبیر ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر اصفهان، محمد مهاجری، فعال سیاسی، یاداشتی با عنوان ما اصولگراها و سخنی با رئیس ستاد امر به معروف اصفهان منتشر کرد که بازتاب های بسیاری داشت.

علی زمانیان، پژوهشگر فرهنگ و مسائل اجتماعی و عضو گروه نخبگان خبرآنلاین، پاسخی به یادداشت محمد مهاجری نوشته که در زیر می خوانید:

درود بر جناب آقای مهاجری
فرسته‌ی اخیر کانال‌تان را که پاسخ جناب آقای عبدالهی‌نژاد (دبیر ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر اصفهان)، به یکی از نوشته‌های شماست، مطالعه کردم. قصد ندارم به نقد هر آنچه در این نوشته آمده است، بپردازنم، اما بیان دو نکته را ضروری دیدم.

آقای عبدالهی‌نژاد به درستی این جمله را آورده است که: “همه ما نسبت به اجتماع خود مسئولیم”. اما احیانا فکر کرده‌اند معنای مسئولیت در قبال اجتماع کاملا روشن است. در حالی که محل نزاع، معنای “مسئولیت” است.

مسئله‌ی اصلی و بنیادین از جایی آغاز می‌شود که بخواهیم مفهوم ‌”مسئولیت در قبال اجتماع” را معنا کنیم.
پرسش این است که هریک از ما در مقام انسان‌های بی‌قدرت (شهروندان) و هریک از آنان که بر کرسی قدرت تکیه زده‌اند، چه مسئولیتی در قبال دیگران داریم؟

به نظر می رسد دو پاسخ کلی نظرا و عملاً به این پرسش داده شده است:

۱. ما در قبال اجتماع مسئولیم، به این معنا که در برابر رنج ها و مشقات، دردها و در قبال فقر استخوان‌سوز، گرفتاریها، گرسنگی‌ها و مصائب دیگران مسئولیت اخلاقی و دینی داریم.
اینجا مسئولیت به آن معناست که باید در جهت کاهش آلام و دردهای و رنج‌های اجتماعی و مصائب مردم بکوشیم.

۲. ما در قبال اجتماع مسئولیم به این معنا که در برابر گناهان دیگران مسئولیم، ما مسئول به بهشت بردن دیگران هستیم .در برابر رستگاری دیگران مسئولیت داریم. به نحوی که نباید بگذاریم گناهی از کسی سر بزند. و مبادا کسی از کاروان بهشتیان خارج شود.

کسانی که به معنای دوم از مسئولیت باور دارند، نیز خودشان به دو گروه تقسیم می‌شوند:

الف) گروه اول، کسانی که حد و مرز مسئولیت‌شان را به ارشاد و هدایت و دعوت کلی جامعه محدود می‌کنند.
ب) و گروه دوم کسانی هستند که پا را از دعوت و هدایت بیرون می‌گذارند و بر این باورند که حتی می‌توان به زور چماق و اسید هم شده، در برابر گناه دیگران بایستند و باید مردم را رستگار کنند.

ظاهراً جناب آقای عبداللهی در اردوگاه دوم قرار دارند. یعنی مسئولیت را در رستگاری مردم می‌دانند و البته و انشاالله که در گروه اول از این رویکرد دوم قرار داشته باشند.

اما بگذارید با در میان آوردن نامه‌ی درخشان امام علی به فرمانروای مصر، مالک اشتر، توجه جناب آقای عبداللهی‌نژاد را به آن جلب کنم و بپرسم:
در کجای این نامه به مالک به عنوان فرمانروای مصر گفته شده است که تو مسئول دین و دیانت و حجاب و نماز و زکات روزه مردم هستی؟ کجا آمده است تو مسئول آخرت مردمی؟ کجای این نامه آمده است که تو مسئول حجاب زنان مصر هستی؟ و این تو هستی که نباید بگذاری مردم روزه شان را بخورند و باید زکات‌شان را بپردازند.
اتفاقاً امام علی در این نامه روشن و دربندهای متفاوت، تماماً به رفتار صلح‌جویانه، مهربانانه و خیرخواهانه با مردم سفارش کرده است.

در ابتدای نامه سه وظیفه‌ی کلی مالک را این گونه به او گوشزد می‌کند:

۱. پیکار با دشمنان مصر
۲. اصلاح کار مردمان
۳. آباد ساختن شهرها

در متن نامه به کرات نسبت به رفتار درست و اخلاقی با مردم سفارش می‌کند و در جایی به بخشش خطاها و لغزش‌هایشان، حتی آنان که به صورت عمدی انجام دادند، نیز فرمان می‌دهد.

جناب آقای عبداللهی‌نژاد
ما در قبال جامعه مسئولیم، اما بنا بر آنچه امام در نامه آورده است، مسئولیت ما در برابر ستم‌هایی است که به جامعه می‌رود. مسئولیت ما در برابر فقر و درد و رنج مردم است.
و شما که از بیت‌المال ارتزاق می‌کنید و از بودجه‌ای بهره می‌برید که همین مردم، صاحبش هستند، بیشتر مسئولید.

و در آخر از جناب عبداللهی این پرسش را دارم، شما که خود را در برابر اجتماع، مسئول می‌دانید، بفرمایید: در قبال اسیدپاشی‌های اصفهان، فقر جامعه، دردها و رنج‌های ناشی از بیکاری، کمبود دارو، اضطرابات اجتماعی و بسیاری از دردها و رنج‌های دیگر و برخوردهای ناشایست با بانوان، چه کرده‌اید؟ چه واکنشی نشان داده‌اید؟ برای کاهش آلام اجتماعی و آبادانی جامعه، چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

در پایان،از شما که اولا روحانی هستید و ثانیا دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، مصرا می‌خواهم، برای آن که دقیقا بدانید در قبال اجتماع چه مسئولیتی دارید، به نامه‌ی امام علی به مالک اشتر مراجعه کنید. بارها آن را بخوانید و نسبت به آن تامل کنید. اگر در آن نامه، چیزی از مسئولیت حجاب زنان بر گردن مالک اشتر دیدید، ما را در فهم آن یاری نمایید.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50799

پرونده سازی در زندان؛ امتناع مریم اکبری منفرد از حضور در جلسات دادگاه

خبرگزاری هرانا

مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی تبعیدی که دوران محکومیت خود را در زندان سمنان سپری می‌کند، از بابت پرونده ای جدید طی دو مرحله به دادگاه سمنان احضار شد. خانم اکبری منفرد به دلیل عدم رعایت فاصله زمانی قانونی بین تاریخ ابلاغ و تاریخ احضار و همچنین عدم ارسال ابلاغیه به وکیل خود، از حضور در جلسات دادگاه خودداری کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی تبعیدی از بابت پرونده ای جدید طی دو مرحله به دادگاه سمنان احضار شد.

یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: “به تازگی وزارت اطلاعات علیه مریم اکبری منفرد پرونده سازی جدیدی کرده است و برای روز شنبه ۲۵ تیر ابلاغیه حضور در دادگاه سمنان از بابت رسیدگی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» برای او صادر شده بود. خانم اکبری منفرد به دلیل اینکه وکیلشان احضاریه را دریافت نکرده بود از رفتن به دادگاه انصراف داد. مجددا ابلاغیه‌ای برای حضور در دادگاه برای روز سه شنبه ۲۸ تیر صادر شد که به دلیل عدم رعایت فاصله زمانی قانونی بین تاریخ ابلاغ و تاریخ احضار، آقای حسین تاج وکیل خانم اکبری منفرد نسبت به احضاریه اعتراض کرده و دادگاه را لغو می کند.”

این منبع مطلع در ادامه افزود: “در پی عدم حضور خانم اکبری منفرد در دادگاه، به وی اعلام شده است که باید درخواست وکیل را دوباره ثبت کند و خانم اکبری در اعتراض به این موضوع از امضای هر برگه ای امتناع کرده است. این پرونده سازی جدید در حالی صورت گرفته که وکیل و خانواده و حتی خود خانم اکبری از دلیل این اتهام بی اطلاع هستند.”

این زندانی سیاسی که از بیماری کبد چرب رنج می برد کماکان از رسیدگی پزشکی محروم است.

هرانا فروردین ماه امسال در گزارشی از شرایط نامناسب جسمی این زندانی و محرومیت از رسیدگی پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خبر داده بود.

مریم اکبری منفرد، از دیماه ۸۸ دوران محکومیت ۱۵ ساله خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان سپری می‌کند.

پیشتر حسین تاج وکیل مدافع این زندانی، ضمن اشاره به تداوم محرومیت موکلش از حداقلی‌ترین ظرفیت‌ تسهیلات قانونی، از درخواست اعاده دادرسی مجدد برای پرونده‌ این زندانی سیاسی خبر داده بود. به گفته او درخواست اعاده دادرسی پیشین وی که بر مبنای لایحه قبلی بوده، بدنبال اعمال تغییراتی در قانون، مورد بی توجهی مراجع قضایی قرار گرفته است.

مریم اکبری منفرد ساعت ۳ بامداد ۱۰ دیماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی “محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران” عنوان شده اما خود او آن را وارد ندانسته است.

وی پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلول‌های انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون و بند زندان زندان اوین از مهرماه ۸۹ در زندان رجایی شهر تحمل حبس می‌کرد و در اردیبهشت ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه‌های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

خانم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۹۹، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. این زندانی سیاسی روز اول تبعید در بازداشتگاه موسوم به مبارزه با موادمخدر نگهداری شده و توسط ماموران اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. او نهایتا بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در نبود امکانات بهداشتی به بند عمومی این زندان منتقل شد.

لازم به ذکر است که دو برادر مریم اکبری منفرد در سال‌های ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه‌های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک و خواهرش نیز در تابستان سال ۶۷ و همزمان با موج اعدام زندانیان سیاسی اعدام شدند.

خانم اکبری منفرد مادر سه دختر است و تا این لحظه از حق آزادی مشروط و حتی یک روز مرخصی طی دوران حبس خود محروم مانده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50797

۱۴۰۱ مرداد ۵, چهارشنبه

وحشت دختر 6 ساله در سراشیبی خیابان/ سرباز فداکار ناجی دختر کرمانشاهی شد

خودروی سمند در سراشیبی خیابان به حرکت افتاده بود و دختربچه 6ساله در عقب ماشین را باز کرده و از ترس جیغ می‌کشید. هیچ‌کس جز او داخل ماشین نبود و هر لحظه به سرعت ماشین افزوده می‌شد تا اینکه سرباز وظیفه‌شناس کلانتری با دیدن این صحنه به کمک دختربچه رفت و در آخرین ثانیه‌ها توانست با فداکاری ماشین را متوقف و از بروز حادثه‌ای هولناک جلوگیری کند.

حادثه 24 –  خودروی سمند در سراشیبی خیابان به حرکت افتاده بود و دختربچه 6ساله در عقب ماشین را باز کرده و از ترس جیغ می‌کشید. هیچ‌کس جز او داخل ماشین نبود و هر لحظه به سرعت ماشین افزوده می‌شد تا اینکه سرباز وظیفه‌شناس کلانتری با دیدن این صحنه به کمک دختربچه رفت و در آخرین ثانیه‌ها توانست با فداکاری ماشین را متوقف و از بروز حادثه‌ای هولناک جلوگیری کند.

این اتفاق بعد از ظهر شنبه گذشته در یکی از محله‌های خیابان آزادگان کرمانشاه رخ داد. حادثه در منطقه‌ای رقم خورد که خیابان‌‌های آن به‌دلیل قرار گرفتن بر تپه‌ها شیب زیادی دارند و همین شیب زیاد می‌توانست باعث وقوع حادثه‌ای دلخراش شود.

آن روز زن جوانی به همراه 2دختر 11و 6ساله‌اش سوار بر خودروی سمندشان راهی خرید شده بود که در یکی از همین خیابان‌ها، توقف کرد و ترمز دستی را کشید. درحالی‌که ماشین روشن بود، زن جوان برای خرید پیاده شد و همزمان دختر 11ساله وی نیز که روی صندلی جلو نشسته بود، در ماشین را باز کرد تا به همراه مادرش به مغازه برود. زن جوان فقط چند قدم از ماشین فاصله گرفته بود که ناگهان حادثه‌ای هولناک رخ داد. ترمز دستی به خوبی عمل نکرد و ماشین که در شیب خیابان پارک شده بود به سمت عقب شروع به حرکت کرد. همین باعث شد دختر 11ساله که در حال پیاده شدن از ماشین بود ناگهان تعادلش را از دست بدهد و روی زمین بیفتد. با فریاد بلند او، مادرش متوجه حادثه شد اما دیر شده بود. ماشین شروع به حرکت کرده بود و این در حالی بود که دختربچه 6ساله خانواده هنوز روی صندلی عقب بود. دختر خردسال که به وحشت افتاد بود، گریه می‌کرد و جیغ می‌کشید و حتی در عقب ماشین را هم باز کرد اما سرعت ماشین باعث شد که جرأت نکند خودش را به بیرون پرت کند. در این شرایط بود که هر لحظه احتمال می‌رفت حادثه‌ای هولناک رقم بخورد.

همزمان با این اتفاق، سروان محمد رضازاده و سرباز وظیفه شهروز قادرپناهی سوار بر خودروی کلانتری آزادگان کرمانشاه در حال گشتزنی بودند که متوجه ماجرا شدند. صدای جیغ دختر 6ساله در خیابان می‌پیچید و خودروی سمند که حالا بر سرعتش افزوده شده بود بعد از برخورد با جدول کنار خیابان تغییر مسیر داده و به سمت خودرویی می‌رفت که کمی جلوتر پارک بود و 2کودک خردسال داخلش بودند.

سرباز قادرپناهی که پشت فرمان ماشین کلانتری بود، به سرعت ماشین را پارک کرد و به همراه سروان رضازاده پیاده شدند. سرباز جوان شروع به دویدن به سمت ماشین سمندی کرد که بدون راننده در شیب خیابان در حرکت بود و همزمان سروان رضازاده اقدام به مسدود کردن مسیر کرد تا اجازه ندهد خودروی دیگری وارد خیابان شده و با این خودرو برخورد کند. سرباز کلانتری با همه توانی که داشت به سمت سمند دوید و وقتی به نزدیکی آن رسید به سمت در راننده که شیشه آن پایین بود رفت و با جهشی سریع خود را از پنجره به داخل ماشین پرت کرد و توانست ترمز دستی ماشین را بکشد و دست دیگرش را روی ترمز فشار دهد. همین عکس‌العمل او باعث شد ماشین سمند درست در چند قدمی خودرویی که 2کودک داخل آن بودند توقف کند و از وقوع حادثه‌ای دلخراش جلوگیری شود. به‌گفته سرهنگ علی‌رضا دلیری، فرمانده انتظامی شهر کرمانشاه، این ۲ همکار وظیفه شناس و شجاع موفق شدند به هر شکل ممکن خودروی سمند را که در سراشیبی هر لحظه بر سرعت آن افزوده می‌شد متوقف و جان دختر بچه را از خطر حتمی نجات دهند. وی ادامه داد:‌ مردمی که آن روز شاهد این صحنه بودند با متوقف شدن ماشین برای مأموران کلانتری دست زدند و از آنها تشکر کردند. از سوی دیگر خانواده کودک خردسال نیز با حضور در کلانتری ضمن نصب بنر تقدیر و تشکر، عنوان کردند که جان دختر خود را مدیون شجاعت مثال‌زدنی مأموران پلیس هستند.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44479

شکنجه مرگبار پسر6 ساله به دست پدر و نامادری/ سوختگی های متعدد علت مرگ کودک بود

آثار سوختگی، دست پدر بی‌رحمش را رو کرد. پسربچه کوچک وقتی با درد شکم به بیمارستان منتقل شد، نتوانست دوام بیاورد.

 آثار سوختگی، دست پدر بی‌رحمش را رو کرد. پسربچه کوچک وقتی با درد شکم به بیمارستان منتقل شد، نتوانست دوام بیاورد. جان خود را از دست داد و ماموران و بازپرس جنایی پایتخت را در مقابل یک پرونده کودک‌آزاری قرار داد. وقتی پزشکان هنگام معاینه آثار سوختگی را روی بدن این بچه دیدند، پلیس را خبر کردند. نامادری و پدر بچه بازداشت شدند. آنها منکر قتل شدند، درنهایت پدر این کودک ٦ ساله به شکنجه و آزار پسرش اعتراف کرد، ولی همچنان مدعی شد که قتلی مرتکب نشده و مرگ این بچه تصادفی بوده است.

ماجرا به چند روز قبل برمی‌گردد، وقتی پزشکان بیمارستانی در تهران با پلیس تماس گرفتند و خبر از یک کودک‌آزاری منجر به قتل دادند. بلافاصله موضوع به محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی پایتخت اطلاع داده شد. تیم جنایی موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و رسیدگی به این ماجرا آغاز شد. در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که این بچه به‌ علت درد شکم و حالت تهوع از سوی پدر و نامادری‌اش به بیمارستان منتقل شده است. او درنهایت با وجود تلاش پزشکان جان خود را از دست داد. پزشک معالج این بچه علت اولیه مرگ را خونریزی و عفونت شکمی اعلام کرد.

بازداشت پدر و نامادری

پدر و نامادری این کودک به پزشکان بیمارستان گفته بودند که این بچه هنگام بازی با اسکوتر زمین خورده و اسکوتر به شکمش ضربه زده است. همین مسأله باعث شد که او حالش بد و به بیمارستان منتقل شود. این در حالی بود که پدر بچه یک بار دیگر به پزشکان اعلام کرده بود که احتمالا بچه قرص برنج خورده است. همین اظهارات ضد و نقیض و از طرفی آثار سوختگی روی دست و کشاله ران بچه باعث شد نامادری و پدر این کودک به دستور بازپرس بازداشت شوند.

آنها بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند و هر دو منکر قتل و حتی شکنجه کودک شدند. زن جوان به بازپرس جنایی گفت: «چند وقت پیش بود که با پدر این بچه آشنا شدم. در مهمانی برای اولین‌بار همدیگر را دیدیم. او از همسر اولش جدا شده و حضانت پسرش را بر عهده داشت. من هم از همسر اولم یک دختر داشتم که با خودم زندگی می‌کرد. دخترم از این بچه بزرگ‌تر بود. ما با هم ازدواج کردیم. در این مدت من رفتار خیلی خوبی با پسر همسرم داشتم. او را مثل فرزند خودم دوست داشتم. هر روز به او رسیدگی می‌کردم و غذایش را می‌دادم. حتی رابطه‌ام با مادر بچه هم خوب بود. هرازگاهی در واتس‌آپ عکس و فیلم‌های بچه را برای او ارسال می‌کردم. سعی داشتم به او محبت کنم تا مرا به چشم نامادری بدجنس نبیند.»

بازی مرگبار با اسکوتر

او روز حادثه را اینطور روایت کرد: «آن روز بچه داشت با اسکوتر بازی می‌کرد. هنگام بازی زمین خورد و اسکوتر به شکمش ضربه زد، ولی زود حالش بهتر شد. ما هم تصور کردیم که حالش خوب شده است. اما سه روز بعد گفت که شکمش درد می‌کند و حالت تهوع دارد. دردش بیشتر شد و ما او را به بیمارستان رساندیم. آنجا به ما گفتند که بچه فوت کرده است. من از قتل و شکنجه خبری ندارم. پدرش رفتار بدی با او نداشت. چون بچه شیطنت‌های زیادی می‌کرد، گاهی او را کتک می‌زد، ولی من ندیدم که او را شکنجه بدهد. در رابطه با سوختگی روی دستش هم خودش هنگام بازی دستش به سماور خورد و سوخت.»

همه این اظهارات در حالی بود که مادر این بچه به دادسرا رفت و از پدر و نامادری شکایت کرد. او گفت: «پدر بچه مرتب او را کتک می‌زد. حتی چند وقت پیش من از او شکایت کردم و بهزیستی نیز در جریان ماجرا قرار گرفت و در حال تحقیق بود. هر بار که بچه را تحویل می‌گرفتم، آثار سوختگی یا کبودی داشت. پدرش مرد عصبی است و من می‌دانم که به خاطر کتک‌های پدرش و حتی نامادری‌اش جان باخته است.»

اعتراف به شکنجه

در ادامه پدر این پسربچه به کودک‌آزاری و شکنجه پسرش اعتراف کرد، ولی قتل را گردن نگرفت و در این‌باره به بازپرس گفت: «پسرم خیلی لجباز بود و مرتب شیطنت می‌کرد. بارها به او تذکر داده بودم، ولی خانه را کثیف می‌کرد. هرچه به او می‌گفتم، بدتر لج می‌کرد و آن کار را انجام می‌داد. من هم عصبانی می‌شدم. آخرین بار وقتی دوباره لجبازی کرد، دستش را با قاشق سوزاندم. چند ضربه هم به دستش و پهلویش زدم. می‌خواستم او را تنبیه کنم تا از این به بعد حرف‌های مرا گوش کند. او هم رفت و با اسکوترش بازی کرد. بعد از همسرم شنیدم که زمین خورده است. همین زمین خوردن باعث مرگ او شده و من نقشی در قتلش نداشتم.»

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44476

پلیس راهنمایی و رانندگی و اجرای طرح عفاف و حجاب

صدای مردم

 

دستور برخورد با زنان به بهانه حجاب به پلیس‌های راهنمایی و رانندگی ابلاغ شد. خودروهایی که زنان “بد حجاب ” رانندگی آن را بر عهده دارند توسط پلیس‌ راهنمایی متوقف و سپس به پلیس امنیت اخلاقی معرفی و در ادامه به پلیس امنیت تحویل داده می‌شود.

ثبت اطلاعات «شُل‌حجابان» در سامانه ناظر

دنیای اقتصاد – هادیان‌فر، رئیس پلیس راهور فراجا با اشاره به ابلاغ برخورد با پدیده شل‌حجابی یا بد‌حجابی به پلیس‌های راهنمایی و رانندگی در کشور، گفت: در صورت رؤیت این موارد در جاده‌ها و شهرهای کشور با متخلفان برخورد خواهد شد. رئیس پلیس راهور فراجا با بیان اینکه به همکاران انتظامی خود ابلاغ شده که با رعایت قانون، اخلاق، ادب و متانت با متخلفان حوزه رانندگی برخورد شود، گفت: در وهله اول به رانندگان خانم متخلف دارای بدحجابی یا شل حجابی تذکر داده می‌شود و در صورت استنکاف متخلف از تذکر لسانی پلیس، ضمن اعمال قانون بابت ارتکاب تخلف؛ اطلاعات خودروی متخلف در سیستم ناظر ثبت خواهد شد و همکاران‌مان در پلیس امنیت اخلاقی با این موضوع برخورد خواهند کرد… اگر فردی تخلف ترافیکی داشته باشد و همکارانم پس از توقف خودروی متخلف در مراجعه حضوری با پدیده بد‌حجابی وی مواجهه شوند، در وهله اول تذکر لسانی و امر به معروف و نهی از منکر به متخلف داده می‌شود و در ادامه مسائل مربوط به تخلفات رانندگی وی بررسی خواهد شد. وی افزود: در صورت عدم توجه متخلف، خودروی وی به پلیس امنیت اخلاقی معرفی و در ادامه، برخوردها در این زمینه توسط همکارانم در پلیس امنیت انجام خواهد شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50793

تهران؛ یک قربانی کودک همسری به اتهام قتل همسرش بازداشت شد

۱۱.بهمن.۱۴۰۲هرانا در آبان ماه امسال یک قربانی کودک همسری در تهران با خوراندن قهوه مسموم به همسر خود، وی را به قتل رساند. طی روزهای اخیر، م...