۱۴۰۱ تیر ۹, پنجشنبه

هشدار عفو بین‌الملل: نرگس محمدی در زندان شکنجه می‌شود

رادیو فردا

سازمان عفو بین‌الملل در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه ایران، به «شکنجه و بدرفتاری» با نرگس محمدی در زندان اعتراض کرد و خواستار آزادی فوری وی شد.

این سازمان در این نامه‌، خطاب به غلامحسین محسنی اژه‌ای نوشته که خانم محمدی در زندان قرچک ورامین، تحت «شکنجه و بدرفتاری» قرار دارد و «به طور عمدی» از ارائه خدمات بهداشتی-درمانی از جمله داروهای ضروری محروم است.

عفو بین‌الملل تاکید کرده که این فعال حقوق بشر نه تنها باید فوری و بدون قید و شرط آزاد شود، بلکه باید در زندان «از مراقبت‌های بهداشتی کافی و تمام داروهای مورد نیازش برخوردار شود.»

این سازمان از محسنی اژه‌ای خواسته است از «شکنجه بیشتر و سایر بدرفتاری‌ها» نسبت به نرگس محمدی، ۵۰ ساله، خودداری شود و «یک تحقیق سریع، مستقل، مؤثر و بی‌طرفانه» در مورد اظهارات وی مبنی بر این موارد رسیدگی شود.

عفو بین‌الملل از رئیس قوه قضائیه ایران خواسته است در صورت اثبات رسمی موارد شکنجه خانم محمدی، افراد مسئول در این اقدامات مجرمانه، باید «در محاکمه‌های عادلانه به عدالت سپرده شوند.»

تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی گفته او ۲۳ ماه جاری میلادی به دلیل تنگی نفس و ضربان نامنظم قلب به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.

به گفته رحمانی، با آنکه پزشک متخصص بیمارستان، برای محمدی داروهای خاص مربوط به «بیماری‌های جدی ریه و قلب» تجویز کرده، «از زمان بازگشت وی به زندان، ماموران وزارت اطلاعات، دادیار زندان و مسئولان زندان از جمله یگان حفاظت و اطلاعات، برخی از داروهای مورد نیاز نرگس محمدی را رد کرده‌اند.»

بر اساس این گزارش، مقامات زندان پیش از این نیز از ارائه مراقبت‌های پزشکی و دارو به نرگس محمدی خودداری کرده بودند.

این در حالی است که این فعال حقوق بشر، ۱۶ فوریه سال جاری میلادی پس از چندین حمله قلبی، به طور اورژانسی در بیمارستان تحت جراحی قلب قرار گرفت.

نرگس محمدی در دو پرونده جداگانه ناشی از فعالیت‌های حقوق بشری او، در مجموعا به ۱۰ سال و هشت ماه حبس تعزیری و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شد.

وی پیش از این در مراسم سالگرد یکی از کشته‌شدگان اعتراضات سال‌های اخیر بازداشت و در زندان به تحمل بیش از هشت سال زندان محکوم شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50353

ویدا ربانی به ۵ سال حبس و محرومیت های اجتماعی محکوم شد

خبرگزاری هرانا

ویدا ربانی، روزنامه نگار و عضو حزب اتحاد ملت ایران، توسط دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس و محرومیت های اجتماعی محکوم شد. ۲ سال از این محکومیت به حالت تعلیق در آمده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه انقلاب ویدا ربانی، روزنامه نگار و عضو حزب اتحاد ملت ایران را به حبس و محرومیت های اجتماعی محکوم کرد.

خانم ربانی با انتشار مطلبی در صفحه شخصی اش اتهامات مطروحه علیه خود را توهین به مقدسات، اخلال در نظم عمومی، تشویق به رفتار خشونت آمیز، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان کرد.
وی همچنین در این خصوص نوشت: “دادگاه مصادیق اتهام توهین به مقدسات را نوشتن شعر «تو مومن هستی و نمازت بوسه هایت هست» و اجتماع و تبانی را ریتوییت برخی مطالب، عنوان کرده است. علاوه بر این بر اساس حکم دادگاه تا پنج سال از فعالیت حرفه ای مرتبط با جرم اعم از فعالیت در شبکه های اجتماعی، دورهمی و فعالیت سیاسی محروم هستم. به عنوان یک روزنامه نگار، عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران که تمام این سالها در حوزه سیاست داخلی و احزاب نشریات بوده ام، این محرومیت جز تعطیلی کامل زندگی حرفه ای من چه معنای دیگری داد. اساسا محرومیت از دور همی چه وجه قانونی دارد.”

روز شنبه ۷ اسفندماه ۱۴۰۰، آخرین جلسه بازپرسی ویدا ربانی، روزنامه نگار و عضو حزب اتحاد ملت ایران در دادسرای اوین برگزار شده بود.

ویدا ربانی در تاریخ ۲ آذرماه ۹۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و در تاریخ ۱۴ آذر همان سال طی یک تماس تلفنی با خانواده‌اش از اعتصاب غذای خود خبر داد. وی نهایتا در تاریخ ۳۰ آذرماه ۹۹ با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

ویدا ربانی، روزنامه نگار و عضو حزب اتحاد ملت ایران پیشتر نیز سابقه بازداشت داشته است. وی در تاریخ ۲۵ دی ماه ۹۸، به همراه یکی دیگر از اعضای حزب اتحاد ملت ایران، به دلیل دعوت به شرکت کردن در تجمع اعتراضی نسبت به ساقط کردن هواپیمای اوکراینی توسط پدافند نیروی هوا فضای سپاه و ابراز همدردی با خانواده قربانیان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و همان روز آزاد شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50356

گزارشی درباره بازداشت ستاره زادهشت شهروند اهل مریوان

هه‌نگاو

یک دختر جوان ۲۵ ساله اهل مریوان با هویت ستاره زادهشت حدوداً سه هفته پیش (اواسط خرداد) پس از اتمام مراحل بازجویی به کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شده است.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ستاره زادهشت اهل روستای ”عیسولی“ از توابع مریوان پیشتر به مدت ۷ سال عضو حزب حیات آزاد کُردستان (پژاک) بوده و ماه گذشته پس از جدایی از این حزب از طریق مرز مریوان خود را به نیروهای سپاه پاسداران تسلیم کرده بود.

ستاره زادهشت پس از بازداشت به بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران در سنندج منتقل شده و پس از اتمام مراحل بازجویی به کانون اصلاح و تربیت سنندج انتقال داده شده است.

گفتنیست که ستاره زادهشت طی ماه گذشته از حق دسترسی به وکیل و همچنین ملاقات با خانواده‌اش محروم بوده است.

خبر بازداشت ستاره زادهشت تاکنون رسانه‌ای نشده و هه‌نگاو ضمن اطلاع رسانی خواستار توجه نهادهای حقوق بشری نسبت به وضعیت وی می‌باشد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50350

زندان ایلام؛ خدیجه مهدی پور، زندانی سیاسی، به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

خدیجه مهدی پور، زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام به مرخصی اعزام شد. این زندانی سیاسی در حال سپری کردن محکومیت ۲۰ ماه حبس خود است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز سه شنبه هفت تیر ماه ۱۴۰۱، خدیجه مهدی پور، زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام پس از تودیع وثیقه به مرخصی درمانی اعزام شد. این زندانی سیاسی در حالی دوران حبس تعزیری ۲۰ ماهه خود را تحمل می کند.

لازم به ذکر است، خدیجه مهدی پور، در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، به مرخصی اعزام شد و در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، بدون تکمیل مراحل درمان برای تحمل ادامه حبس تعزیری خود به زندان ایلام بازگشته بود.

حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۱، با انتشار گزارشی، محرومیت خدیجه مهدی پور، از حق درمان و وخامت وضعیت جسمی او را اطلاع رسانی کرده بود.

این زندانی سیاسی، در تاریخ ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۰، با توجه به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان ایلام توسط ۳ زندانی متهم به جرائم خشن مورد ضرب و جرح قرار گرفت و از ناحیه چشم با آسیب جدی مواجه شد و از حق درمان محروم شده بود.

خدیجه مهدی پور، در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۰، توسط دادگاه انقلاب ایلام از بابت اتهامات《 تبلیغ علیه نظام》،《 توهین به رهبری 》و《 توهین به روح الله خمینی 》در مجموع به تحمل ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد. حکم مذکور در حالی که این زندانی سیاسی درخواست تسلیم به رای بصورت قطعی به او ابلاغ شد.

این فعال اینستاگرامی، در تاریخ ۱۲ مهر ماه ۱۳۹۹، توسط ماموران اطلاعات سپاه ایلام بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجوئی و بازپرسی در تاریخ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۹، با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان تا اتمام مراحل دادرسی آزاد شد.

با آغاز مراحل دادرسی، در آذر ماه ۱۳۹۹، خدیجه مهدی پور، توسط دادگاه انقلاب ایلام از بابت اتهام《تبلیغ علیه نظام》به پرداخت ۸۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم و پس از پرداخت مبلغ مذکور پرونده او بسته شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50347

گزارشی از آخرین وضعیت ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری محبوس در بازداشتگاه زندان اوین

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری محبوس در زندان اوین در وضعیت بلاتکلیف محبوس شده است. با وجود اینکه برای این فعال کارگری وثیقه‌ی یک میلیاردی تودیع شده است اما همچنان تحت بازجویی قرار دارد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز چهار شنبه هشت تیر ماه ۱۴۰۱، ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری محبوس در بند۲۰۹ زندان اوین تحت شدیدترین بازجویی ها قرار دارد و این در حالی است که برای آزادی او وثیقه ای به مبلغ یک میلیارد تومان هم‌تودیع شده است.

یک منبع مطلع در این‌باره گفت:”خانم انصاری نژاد پس از بازداشت و انتقال و به بند ۲۰۹ توسط بازجویان وزارت اطلاعات بازجویی شد و پس از آن به خانواده او اعلام شد برای آزادی او وثیقه ای به مبلغ یک میلیارد تعیین شده اما پس از تودیع وثیقه بازجویان درخواست تمدید قرار بازداشت کردند که پس از آن مجددا تحت بازجویی های فشرده و سخت قرار دارد.”

تداوم بازداشت و بازجویی از ریحانه انصاری نژاد در حالی است که در تاریخ پنج خردادماه ۱۴۰۱، خانواده او به گمان اینکه او تا پایان وقت آزاد خواهد شد در مقابل زندان اوین منتظر آزادی او شده بودند اما او آزاد نشد.

ریحانه انصاری نژاد، در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، توسط ماموران وزارت اطلاعات پس از تفتیش منزل و ضبط برخی وسائل شخصی او بازداشت و جهت بازجویی به سلول انفرادی در بند ۲۰۹ این ارگان امنیتی منتقل شد.

ریحانه انصاری نژاد، از لحظه بازداشت از حق دسترسی به وکیل و هرگونه مشاوره حقوقی محروم است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50344

۱۴۰۱ تیر ۸, چهارشنبه

برادر نرگس محمدی: آیا نظام تصمیم به کشتن خواهرم گرفته است؟

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

برادر نرگس محمدی، با انتشار نامه‌ای سرگشاده، خامنه‌ای و رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی را مسئول مستقیم سلامت و جان این زندانی عنوان کرد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ مهدی محمدی برادر نرگس محمدی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به غلامحسین محسنی‌اژه‌ای با تشریح وضعیت وخیم جسمانی خواهر خود که بر اثر حبس در زندان‌های جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده، رفتارهای سیستم قضایی و نهادهای امنیتی علیه این زندانی را محکوم و سرکردگان جمهوری اسلامی را مسئول جان خانم محمدی عنوان کرد.

متن کامل نامه برادر نرگس محمدی که نسخه‌ای از آن در اختیار کمپین قرار گرفته در ادامه می‌آید:

آقای اژه‌ای رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی

اینجانب مهدی محمدی برادر نرگس محمدی به صراحت به شما اعلام می‌کنم که سال ۹۱، نرگس پس از دستگیری در زمان محمود احمدی‌نژاد هیچ‌گونه دارویی مصرف نمی‌کرد و در سلامت کامل بود، ولی در عرض چند ماه در زندان‌های شما به مریضی تشنج که از خود بی‌خود می‌شد و با سر به زمین سقوط می‌کرد مبتلا شد که تمام پرونده‌ پزشکی آن موجود است.

بعد از نرگس، زندانی‌های بی‌شماری به خاطر تصمیم قاصرانه یا عامدانه مسئولان زندان در حالت بیماری نگه داشته شدند و وقتی که کار از کار گذشت آنها را به خارج از زندان اعزام می‌کنند که بگویند در بیمارستان جان باخته‌اند، از جمله مرحوم آقای آبتین و دیگر عزیزان …

نرگس روز پنج شنبه دوم تیر ماه به بیمارستان امام سجاد تهران جهت چکاپ قلب اعزام شد و پس از تست اکو قلب، دکتر متخصص علاوه بر داروهای دیگر دارویی را به خاطر فشار زیاد تنفسی در ریه به صورت اوراژانسی تجویز می‌کند ولی حفاظت اطلاعات زندان آن را ضبط کرده و می‌گوید در صورت تایید اطلاعات آن را تزریق می‌کنیم.

نرگس با وضعیت خطرناک قلبی تا شنبه پس از اعتراض خود که رئیس زندان دستور تزریق دارو را می‌دهد ولی در کمال تعجب داروها از کیسه ربوده شده بودند تا اینکه یک شنبه پنجم تیر ماه به خاطر اطلاع‌رسانی خانواده بالاجبار شب ساعت ۲۰:۳۰ مایعی در داخل سرنگ به وی تزریق می‌کنند که نرگس پوکه آمپول را ندیده و از روی ناچاری که تنفس وی به حالت عادی برگردد آن را تزریق می‌کند، ولی از کجا معلوم چه مایعی در داخل سرنگ بوده که نرگس از روی استیصال تزریق آن را قبول کرده است؟

آیا از فردای خود نمی‌ترسید؟ آیا خدای بالا سر را نمی‌بینید؟ گیرم که نرگس را هم عین هدی صابر، ستار بهشتی، بکتاش آبتین، نصیری و دیگر زندانیان از بین بردید با دست انتقام طبعیت چه خواهید کرد؟ همانا آن قیامتی که به ما وعده داده‌اید قطعا در همین دنیا است و مطمئن باشید هیتلر، صدام و قذافی و دار و دسته او در همین دنیا تقاص پس دادند و مرغ همسایه همیشه غاز است.

در نهایت هر اتفاقی در زندان اعم از تهدیدات زندانیان خطرناک تا کم‌کاری و قصور ماموران زندان در امر پزشکی نرگس، شخصا بر عهده شخص اول مملکت و ریاست قوه قضاییه است که همچین اختیاراتی را در اختیار ماموران و ضابطان گذاشته‌اند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50341

دادسرای شهر سنندج؛ زهرا دوستی احضار و جهت تحمل محکومیت خود راهی زندان این شهر شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

زهره دوستی پس از مراجعه به واحد اجرای احکام دادسرای شهر سنندج بازداشت شد.‌ او پیش‌تر توسط دادگاه انقلاب این شهر به اتهام عضویت در حزب کومله، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، زهره دوستی، ساکن سنندج، پس از احضار به شعبه اجرای احکام دادسرای این شهر برای تحمل حبس یک ساله خود بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شد.

یک منبع مطلع گفت: بازداشت زهره دوستی برای اجرای حکم‌ حبس تعلیقی او که پس از بازداشت او برای بار دوم اجرایی شد صورت گرفت.‌

لازم به ذکر است، در سال ۱۳۹۸، زهره دوستی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی جواد مصطفایی، با اتهام《عضویت در حزب کومله کردستان ایران》محاکمه و به تحمل ۱ سال حبس تعلیقی محکوم شد.‌

این فعال سیاسی،‌ اواخر شهریور ماه ۱۳۹۸، پس از دریافت امان‌نامه از سفارت ایران در کردستان عراق، به ایران بازگشت و در شهرستان بانه پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی و انتقال به شهر سنندج و طی مراحل بازجوئی با اتهام《عضویت در حزب کومله کردستان》تفهیم‌ اتهام و سپس پرونده او برای تعیین شعبه و تاریخ دادرسی به دادگاه انقلاب سنندج ارجاع شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50338

رهایی یک کودک-مجرم از اعدام در کرمانشاه

خبرگزاری هرانا – یک کودک-مجرم در شهر کرمانشاه که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، با کسب رضایت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافتند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصر ایران، امروز ۱ تیر ماه ۱۴۰۱، یک کودک-مجرم محکوم به اعدام در کرمانشاه از اعدام رهایی یافت.

بر اساس این گزارش سال ۱۳۹۶، این کودک مجرم در جریان یک درگیری پدر خود را به قتل رسانده و متواری شده بود که موجب اختلاف شدید خانوادگی و طایفه ای نیز میشود.

معاون قضایی دادگستری استان کرمانشاه در این خصوص افزود: ” قاتل پس از مدتی توسط پلیس شناسایی و دستگیر می شود و پرونده او به دادسرای رسیدگی به جرائم اطفال ارسال شد.”

منوچهر فتاحی افزود: “در نهایت این پرونده به منظور ایجاد صلح و سازش به ستاد صبر شعبه ۴۵ شورای حل اختلاف استان ارجاع داده می شود و در آنجا بزرگان و ریش سفیدان منطقه برای ایجاد آرامش بین طرفین وارد عمل می شوند.”

فتاحی خاطرنشان کرد: “خوشبختانه این پرونده با اعلام پشیمانی قاتل از بزه خود و تلاش های شبانه روزی اعضای ستاد صبر استان و همیاران صلح و جلسات متعددی که با اولیای دم و بزرگان طایفه برگزار شد، به سازش ختم شد.”

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44210

خودکشی نوجوان ۱۵ ساله در پیرانشهر

خبرگزاری هرانا – یک پسر نوجوان ۱۵ ساله در پیرانشهر از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک پسر نوجوان در پیرانشهر دست به خودکشی زد.

هویت این نوجوان، “مبین آذری، فرزند ابوبکر آذری و فاطمه تارم، ۱۵ ساله و اهل پیرانشهر” توسط هرانا احراز شده است.

وی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داده است.

از دلایل و انگیزه خودکشی این نوجوان اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44206

عدم نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد؛ غرق شدن یک نوجوان در استخر کشاورزی

  •  خبرگزاری هرانا – امروز پنجشنبه ۲ تیر، یک نوجوان ۱۷ ساله در یکی از روستاهای رفسنجان در یک استخر کشاورزی غرق شد. بی توجهی مسئولان شهری در نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد و عدم نصب علائم هشدار در کانال‌های آب و استخرهای کشاورزی پیش از این نیز بارها باعث بروز حوادث اینچنینی شده است.

به گزارش خبر گزاری هرانا به نقل از فارس نیوز، امروز پنجشنبه ۲ تیر ماه ۱۴۰۱، یک نوجوان ۱۷ ساله در یکی از روستاهای رفسنجان در یک استخر کشاورزی غرق شد.

حسینی زینعلی رئیس مرکز اورژانس رفسنجان در این خصوص گفت: حوالی ظهر امروز گزارش غرق شدگی یک نوجوان ۱۷ ساله در روستای محمدآباد مختار واقع در بخش مرکزی رفسنجان دریافت و تیم اورژانس به محل حادثه اعزام شد.

زینعلی افزود: پیکر بی‌جان این جوان توسط عوامل هلال‌احمر و آتش‌نشانی از آب بیرون کشیده شده بود و علی‌رغم تلاش تکنسین‌های اورژانس در احیا، نوجوان ۱۷ ساله تبعه افغانستان به‌علت غرق شدگی جان خود را از دست داد.

عدم نظارت دقیق مسئولان شهری بر اجرای حفاظ ایمن و استاندارد در حوضچه های آب کشاورزی و کانال های آب پیش از این نیز باعث بروز حوادث اینچنینی بوده است.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44203

۱۴۰۱ تیر ۷, سه‌شنبه

آخرین جزئیات جشن تولد مرگبار در کافه چتر شهریار/ علت حادثه بازی کودکانه بود، نه بادکنک هلیومی

صاحب کافه برای تولد همسرش جشن مفصلی گرفته بود و قرار بود با 2فرزند خردسالش شبی به‌یادماندنی را کنار یکدیگر رقم بزنند اما آتش‌سوزی در کافه شب غم‌انگیزی را برای‌شان رقم زد و اعضای این خانواده و 4نفر دیگر در میان و دود و آتش جان خود را از دست دادند.
حادثه 24 –  صاحب کافه برای تولد همسرش جشن مفصلی گرفته بود و قرار بود با 2فرزند خردسالش شبی به‌یادماندنی را کنار یکدیگر رقم بزنند اما آتش‌سوزی در کافه شب غم‌انگیزی را برای‌شان رقم زد و اعضای این خانواده و 4نفر دیگر در میان و دود و آتش جان خود را از دست دادند.

این حادثه ساعت 19:45 سه‌شنبه در کافه‌ای به نام کافه چتر در شهریار، فاز یک اندیشه، شهرک مریم اتفاق افتاد. پیمان، صاحب کافه با همکاری همسرش گیتا آنجا را از حدود 8ماه قبل راه‌اندازی کرده بود. آنجا زیرزمینی به وسعت حدود 200متر بود و او برای هرچه زیباترشدن محیط کافه داخل آنجا را با وسایل چوبی تزیین کرده بود. در همین مدت کوتاه نام کافه چتر در شهریار پیچیده بود و مشتریان زیادی پیدا کرده بود و همه درباره آن صحبت می‌کردند. سه‌شنبه شب اما تولد گیتا بود و پیمان می‌خواست شبی به‌یادماندنی برای او رقم بزند. آن شب او، کیان و پرهام، پسرهای 3و 6ساله‌اش را هم به کافه آورده بود و از یکی از دوستان‌شان هم دعوت کرده بود تا به کافه برود. او برای جشن تولد علاوه بر کیک، چند بادکنک هلیومی هم سفارش داده بود و همه‌‌چیز برای رقم خوردن شبی به یادماندنی برای این خانواده آماده بود.

بازی آتشین

هنوز جشن تولد شروع نشده بود. بچه‌ها در محیط کافه مشغول بازی بودند. مشتریان زیادی هم در آنجا حضور نداشتند. یکی از بچه‌ها یک فندک دستش گرفته بود و به دور از چشم پدر و مادرش مشغول بازی با آن بود. درست در همین لحظات بود که وقتی فندک روشن شد شعله آتش به وسایل تزیینی گرفت و ناگهان شعله‌ور شد. هرچند ابتدا آتش محدود بود اما وجود وسایل تزیینی چوبی در کافه باعث شد در یک چشم بهم زدن بخشی از کافه که در نزدیکی پله‌ها و در ورودی بود شعله‌ور شود. با صدای جیغ و فریاد کودکان صاحب کافه و دیگران متوجه حادثه شدند. آنها با دستان خالی می‌خواستند آتش‌سوزی را مهار کنند اما شعله‌ها هر لحظه بخش‌های بیشتری را در بر می‌گرفت. از طرفی چون آتش‌سوزی جلوی در اتفاق افتاده بود راهی برای فرار نیز وجود نداشت و همگی به سمت آشپزخانه فرار کردند و در آنجا پناه گرفتند. هنگام وقوع این حادثه علاوه بر پیمان و همسر و 2فرزند خردسالش، یکی از دوستان آنها و 2 فرزندش و کارگر کافه حضور داشتند. آنها صحنه‌ای را که به چشم می‌دیدند باور نمی‌کردند و فریاد می‌کشیدند و کمک می‌خواستند.

جدال با آتش

خیلی زود دود این آتش‌سوزی فضا را پر کرد و مردم برای کمک به حادثه‌دیدگان کافه، خود را به آنجا رساندند. در همین لحظات بود که نخستین گروه‌های امدادی از آتش‌نشانی و اورژانس و هلال احمر خود را به آنجا رساندند. شعله‌های آتش به‌طور کامل کافه را در بر گرفته بود و زبانه می‌کشید. وسعت آتش‌سوزی به حدی بود که اگر آتش‌نشانان تأخیر می‌کردند ممکن بود به طبقات بالای این ساختمان که مسکونی بود سرایت کند و حادثه ابعاد گسترده‌تری پیدا کند. در این شرایط بود که آتش‌نشانان عملیات اطفای حریق را آغاز و در عین حال تلاش کردند برای نجات افراد گرفتار در کافه به کانون حادثه نفوذ کنند. وجود وسایل چوبی که از آن برای تزیین کافه استفاده شده بود هر لحظه آتش را شعله‌ور می‌کرد و در این شرایط کار برای آتش‌نشانان دشوار بود. با وجود این دقایقی بعد آتش‌نشانان موفق شدند آتش‌سوزی را به‌طور کامل مهار کنند.

جشنی که عزا شد

وقتی آتش‌نشانان قدم در کافه گذاشتند تقریبا همه‌‌چیز در آنجا سوخته بود. آنها خود را به بخش انتهایی یعنی آشپزخانه رساندند و با یک فاجعه مواجه شدند. در آنجا پیکر 8نفر که در کافه حضور داشتند روی زمین افتاده بود. هرچند هیچ‌کدام دچار سوختگی شدیدی نشده بودند، اما بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که همه دچار دودگرفتگی شده‌اند. وقتی امدادگران اورژانس یک به یک آنها را معاینه کردند معلوم شد 7نفرشان بر اثر استنشاق دود دچار خفگی شده‌اند. در این بین اما پرهام، پسر 3ساله صاحب کافه هنوز نبض داشت. در این شرایط بود که او پس از انجام اقدامات درمانی در کوتاه‌ترین زمان ممکن به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد خبر رسید که او نیز جان خود را از دست داده تا شمار قربانیان آتش‌سوزی در کافه چتر به 8نفر افزایش پیدا کند.

علت حادثه بادکنک نیست

حمید رضا دمرچی‌لو، رئیس سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شهریار که از لحظات اولیه وقوع این حادثه خود را به آنجا رسانده بود و فرماندهی عملیات را برعهده داشت درباره این حادثه می‌گوید: ساعت ۱۹:۴۵ سه‌شنبه بعد از اعلام وقوع این حریق به آتش‌نشانی، 20نیروی عملیاتی از 2ایستگاه همراه با 5خودرو خود را به محل حادثه رساندند. آتش بخش‌های زیادی از آنجا را فرا گرفته و در حال گسترش بود. از سویی اطلاعات اولیه نشان می‌داد که افرادی در کافه حضور داشتند که با وجود اینکه 3نفر توانسته بودند خودشان را از آنجا نجات دهند اما 8نفر دیگر در میان شعله‌های آتش جان‌شان در خطر بود. او در ادامه می‌گوید: آتش‌نشانان در کوتاه‌ترین زمان ممکن آتش را مهار کردند اما متأسفانه در این حادثه 7نفر شامل صاحب کافه، همسرش و پسر 6ساله‌شان همراه با یکی از دوستان آنها که با 2فرزندش به کافه آمده بودند و کارگری که در کافه کار می‌کرد جان خود را از دست دادند. همچنین پسر 3ساله صاحب کافه نیز به بیمارستان منتقل شد اما جانش را از دست داد.دمرچی‌لو درباره علت وقوع این حادثه می‌گوید: در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی دیدم که همه انفجار بادکنک هلیومی را به‌عنوان علت این حادثه اعلام کرده بودند اما این خبر صحت ندارد. در این‌باره اطلاعات ضد‌و نقیضی وجود دارد و ما توانسته‌ایم کانون آتش‌سوزی را کشف کنیم اما اعلام علت اصلی آتش‌سوزی نیاز به ادامه کار کارشناسی و بررسی‌های بیشتری دارد. او درباره اینکه چرا این آتش‌سوزی تلفات زیادی برجا گذاشته نیز می‌گوید: دیوارها و سقف کافه پر از تزیینات چوبی و گونی‌های نخی و نخل بود که قدرت اشتعال زیادی دارند و همین وسایل آتش را گسترده کرد اما اینکه انفجار بادکنک هلیومی باعث آتش‌سوزی شده باشد جای تردید دارد و نمی‌توان این موضوع را تأیید کرد.

اشک‌های دوست صمیمی

گندم، یکی از دوستان صمیمی گیتا، همسر صاحب کافه چتر بود. او که یک شب قبل از حادثه برای دیدن آنها به کافه رفته بود حالا باور ندارد که دوستانش همراه با فرزندان‌شان قربانی حادثه‌ای هولناک شده‌اند. او درحالی‌که صدایش گرفته و اشک می‌ریزد می‌گوید: هنوز باورم نمی‌شود که گیتا و شوهرش همراه با کیان و پرهام در آتش‌سوزی کافه فوت شده‌اند. من یک شب قبل از حادثه به آنجا رفتم و آنها را دیدم.

او ادامه می‌دهد: در این 7، 8ماهی که کافه چتر راه افتاده بود من مشتری ثابت آنها بودم و از همین طریق با آنها دوست شدم. این زن و شوهر برنامه‌های زیادی برای کافه‌شان داشتند و قرار بود از چهارشنبه خواننده جدیدی به آنجا بیاورند تا بتوانند مشتریان بیشتری جذب کنند اما این حادثه اتفاق افتاد و آنها به‌طور خانوادگی جان‌شان را از دست دادند. او درباره افراد دیگری که در آنجا حضور داشتند می‌گوید: آنطور که من فهمیدم به‌جز صاحب کافه و خانواده‌اش یکی از دوستان آنها و 2فرزند خردسال وی و کارگر کافه هم جان خود را از دست داده‌اند. به‌جز آنها 3نفر دیگر هم در کافه بودند که بعد از آتش‌سوزی توانسته‌اند از آنجا خارج شده و خودشان را نجات دهند.

خواننده‌ای که نخواند

یکی دیگر از دوستان صاحب کافه چتر خواننده جوانی است که قرار بود از چهارشنبه شب در آنجا برنامه اجرا کند اما این آتش‌سوزی مرگبار باعث شد او هرگز در آنجا برنامه‌ای اجرا نکند. خواننده جوان که هنوز مرگ دوستش را باور ندارد در این‌باره می‌گوید: خواننده قبلی کافه چتر چند وقتی بود که دیگر به آنجا نمی‌رفت. یک روز پیمان که از مدت‌ها قبل با من دوست بود تماس گرفت و دعوت کرد تا برای اجرای برنامه به کافه چتر بروم. من هم قبول کردم و دوشنبه شب به آنجا رفتم و قول و قرارهای‌مان را گذاشتیم. قرار بود من از چهارشنبه شب کارم را در آنجا شروع کنم اما سه‌شنبه شب فهمیدم که کافه آتش گرفته و پیمان و اعضای خانواده‌اش و چند نفر دیگر در آنجا جان‌شان را از دست داده‌اند.

حادثه به روایت دادستان

ساعتی پس از آتش‌سوزی مرگبار در کافه چتر، برخی سایت‌های خبری در گزارش‌های خود مدعی شدند که علت وقوع حادثه انفجار بادکنک‌های هلیومی است. ادعایی که روز گذشته از سوی دادستان شهریار رد شد و او گفت که در بررسی صحنه آتش‌سوزی به‌نظر بادکنک هلیومی وجود نداشته و آتش‌سوزی به‌علت دیگری رخ داده است. حمید عسگری‌پور در این‌باره به ایرنا گفت: عملیات اطفای حریق و انتقال اجساد آتش‌سوزی رستوران چتر شهر اندیشه شهرستان شهریار تا ساعت۱۱ سه‌شنبه ادامه داشت و متوفیان برای کشف علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شدند. او ادامه داد: نخستین افرادی که موضوع انفجار بادکنک هلیومی را مطرح کردند، نیروهای اورژانس هستند اما اکنون تنها اطلاعات قطعی در اختیار داریم این است که آتش‌سوزی به‌علت خفگی بر اثر استنشاق گازهای سمی و دود است. با این حال بررسی دقیق‌تر صحنه وقوع حادثه می‌تواند جزئیات بیشتری در اختیار ما قرار دهد و از همین رو نمی‌توان با قطعیت درخصوص وجود و انفجار بادکنک هلیومی به‌عنوان علت حادثه نظری داد.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44192

جزئیات قتل دختر 5 ساله به دست مرد بی‌رحم/ مادر بیتا همدست قاتل بود

وقتی زن جوان اعتراف کرد که با همدستی مرد آشنا، جان دختر 5ساله خود را گرفته‌اند، مرد جوان بازداشت شد و دیروز اسرار قتل هولناکی که مرتکب شده بود را فاش کرد.

حادثه 24 –  وقتی زن جوان اعتراف کرد که با همدستی مرد آشنا، جان دختر 5ساله خود را گرفته‌اند، مرد جوان بازداشت شد و دیروز اسرار قتل هولناکی که مرتکب شده بود را فاش کرد.

رسیدگی به این پرونده از روز نهم اردیبهشت شروع شد. آن روز گزارش مرگ دختری خردسال که در بیمارستانی در پایتخت بستری بود به قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل اعلام شد. آثار سوختگی و کبودی روی دست‌ها و پاها و قسمت‌های دیگر بدن این دختر وجود داشت و نشان می‌داد که او بر اثر شکنجه و ضربه به سر به قتل رسیده است. در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که پدر و مادر کودک جدا از هم زندگی می‌کنند. مادر کودک گفت: بعد از جدا شدن از شوهرم خانه‌ای در پردیس اجاره کرده بودم و با دخترم زندگی می‌کردم. روز قبل از حادثه شوهرم که در پاکدشت زندگی می‌کند سراغم آمد و گفت دلش برای دخترمان تنگ شده و او را با خودش برد. اما صبح روز بعد، زمانی که از خانه بیرون رفتم تا زباله‌ها را بیرون بگذارم، پیکر نیمه‌جان دخترم را دیدم که جلوی در افتاده بود و  او را به بیمارستان رساندم اما فوت شد. من مطمئن هستم که دخترم توسط پدرش به قتل رسیده است. در ادامه پدر دختربچه بازداشت شد اما خودش را بیگناه دانست.

او گفت که همسرش دروغ می‌گوید و وی اصلا دخترش را با خود نبرده است. وی همچنین مدعی شد: یا همسرم دخترمان را کشته، یا فردی آشنا که به خانه همسرم رفت‌وآمد می‌کرد. پدر و مادر دختر بی‌گناه هر دو بازداشت شدند و دستور دستگیری فرد آشنا که به خانه مادر رفت‌وآمد داشت نیز صادر شد. این مرد مدتی بعد دستگیر شد و اعتراف کرد که  روز حادثه او و مادر کودک، وی را کتک زده و باعث مرگش شده‌اند.

در این شرایط مادر کودک و مرد آشنا  بازداشت شدند و تحقیقات از آنها ادامه داشت تا مشخص شود چه‌کسی ضربه کشنده را به دختربچه وارد کرده است. روز گذشته مرد آشنا که متولد سال74 است برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و اعتراف کرد که به تنهایی مرتکب قتل شده است.

او گفت: بیتا(مقتول) حرف‌مرا گوش نمی‌کرد. در اطراف خانه آنها بستگان پدرش زندگی می‌کردند و من بارها از او خواسته بودم که از خانه بیرون نرود مبادا بستگان پدرش را ببیند و برایشان از من تعریف کند. اما بیتا نافرمانی می‌کرد.

متهم ادامه داد: روز حادثه از سرکار به خانه برگشتم و دیدم بیتا مقابل در مشغول بازی است. عصبانی شدم و او را با خودم به خانه بردم. کتکش زدم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. ترسیدم و مادر بیتا را که در حیاط بود صدا زدم. سپس باهم بیتا را به درمانگاه و بعد به بیمارستان بردیم اما دیگر کار از کار گذشته بود. پس از آن بود که مادر بیتا گفت وسایلت را جمع و فرار کن. من هم فرار کردم و با هویت جعلی در یک کارخانه ریسندگی مشغول به‌کار شدم که پلیس آنجا را شناسایی کرده و دستگیر شدم.  عامل جنایت در ادامه و در پاسخ به این سئوال که آیا معتاد است، گفت: تریاک و شیشه می‌کشم. هر وقت شیشه مصرف می‌کنم خشن و عصبانی می‌شوم. به همین دلیل بارها بیتا را کتک زدم. البته بیتا دختر نافرمانی بود. به او می‌گفتم دستشویی می‌روی خودت را تمیز بشور اما او حرفم را گوش نمی‌داد و ناچار می‌شدم او را کتک بزنم و شکنجه‌اش بدهم اما همه این کارهایم تحت‌تأثیر مواد بود و الان خیلی پشیمانم که با بی‌رحمی جان دختر بچه بیگناهی را گرفتم.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44190

استان فارس؛ ژیلا شرفی نصرآبادی، شهروند بهایی توسط نیروهای امنیتی در شیراز بازداشت شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

ژیلا شرفی نصرآبادی

ماموران امنیتی در شیراز، ژیلا شرفی نصرآبادی، شهروند بهایی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز از مصادیق اتهامات وارده به این شهروند بهایی اطلاعی در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز یکشنبه پنج تیر ماه ۱۴۰۱، ژیلا شرفی نصرآبادی، شهروند بهایی ساکن شیراز، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

براساس این گزارش، تا لحظه تنظیم این گزارش، از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات و ارگان بازداشت کننده ژیلا شرفی نصرآبادی اطلاعی در دسترس نیست.

لازم به ذکر است، در تاریخ ۵ تیر ماه ۱۴۰۱، نگار ایقانی – متولد: ۱۳۷۹ و شقایق خانه زرین – متولد: ۱۳۸۱، دو شهروند بهایی همزمان با بازداشت ژیلا شرفی نصرآبادی توسط نیروهای امنیتی در شیراز، بازداشت شدند.

یک‌منبع مطلع در ایپنباره گفت:”با توجه نگرانی پدر شقایق زرین بر اثر استرس ناشی از بازداشت و بی خبری از فرزندش بر اثر سکته قلبی راهی بیمارستان شده است.”

لازم به ذکر است، از میان‌این ۳ شهروند بهایی، نگار ایقانی،‌ در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۸، در پی روال جاری ممانعت از ادامه تحصیل شهروندان بهایی در ایران پس از شرکت در کنکور سراسری و احراز اعتقاد او به دیانت بهایی از حق ادامه تحصیل محروم شده بود.‌



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50333

نازنین محمدنژاد، فعال مدنی از زندان اوین به مرخصی اعزام شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

نازنین محمدنژاد

نازنین محمدنژاد، زندانی سیاسی و فعال مدنی، محبوس در زندان اوین به مرخصی اعزام شد.‌ این فعال مدنی، پیش‌تر به مصادیق اتهاماتی همچون اقدام علیه امنیت ملی از طریق مشارکت در اداره گروه غیرقانونی و تبلیغ علیه نظام، متهم و به دو سال و هشت ماه حبس محکوم شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز دوشنبه شش تیر ماه ۱۴۰۱، نازنین محمدنژاد، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین پس از تودیع قرار وثیقه به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد. این فعال مدنی در حال تحمل حبس تعزیری دو سال هشت ماه خود است.

براساس اعلام الهام محمدنژاد، خواهر نازنین محمدنژاد “پس از سپری کردن شش ماه از حبس تعزیری خود به مرخصی اعزام شده است.”

لازم به ذکر است، نازنین محمدنژاد، در تاریخ ‍۱۱دی ماه ۱۴۰۰، برای سپری کردن دوران حبس تعزیری خود به شعبه اجرای احکام دادسرای زندان اوین مراجعه و پس از بازداشت برای تحمل دوران حبس به بند زنان این زندان منتقل شد.

نازنین محمدنژاد، در تاریخ ۱۸ آذرماه ۱۳۹۹، توسط ماموران اطلاعات سپاه در منزل خود در تهران، بازداشت و به بند ۲ الف این ارگان‌امنیتی در زندان اوین منتقل و در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۹، پس از تودیع وثیقه ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی و تحمل بلاتکلیفی طولانی مدت آزاد شد.

با آغاز مراحل دادرسی در تاریخ ۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، نازنین محمدنژاد، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست ایمان افشاری و با وکالت مصطفی نیلی، محاکمه و از بابت اتهام《 اقدام علیه امنیت ملی از طریق مشارکت در اداره گروه غیرقانونی 》به ۲ سال و ۸ ماه حبس تعزیری و از بابت اتهام《 تبلیغ علیه نظام 》هم به ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در شعبه دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تائید شد.

با اعمال ماده ۱۳۴ مجازات اسلامی اشد مجازات یعنی تحمل ۲ سال و ۸ ماه حبس تعزیری برای نازنین محمدنژاد اجباری شد.‌



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50331

کودکان خود را به اجبار با دانش‌آموزانی که از آنها بزرگترند، همکلاس نکنید!

کودکان خود را به اجبار با دانش‌آموزانی که از آنها بزرگترند، همکلاس نکنید!

ایسنا/کرمانشاه  رئیس اداره مشاوره تربیتی و تحصیلی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه به خانواده ها توصیه کرد: فرزندان خود را به اجبار با دانش‌آموزانی که از نظر سنی و سایر جنبه های شخصیتی از آنها بزرگتر هستند، همکلاس نکنند.

 فردین منصوری در گفت وگو با ایسنا، با بیان اینکه از نظر کارشناسان آموزشی، جهشی درس خواندن می‌تواند آسیب‌های زیادی برای خیلی از دانش‌آموزان ایجاد کند، گفت: جهش تحصیلی می‌تواند رشد روحی و روانی دانش‌آموز را دچار اختلال کند.

منصوری افزود: بعد از جهش تحصیلی دانش‌آموز با دانش‌آموزانی همکلاس می‌شود که از او بزرگتر بوده و رفتارهای متفاوتی دارند که این موضوع می‌تواند با آسیب‌هایی برای او همراه باشد و چه بسا فرآیند تحصیل او را هم در سنوات آتی تحصیلی با مشکل مواجه کند.

رئیس اداره مشاوره تربیتی و تحصیلی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه با بیان اینکه دانش‌آموزان در طول دوران تحصیل از جنبه های مختلف جسمانی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی(دینی و مذهبی) رشد می‌کنند، گفت: دانش‌آموزانی که جهشی درس می‌خوانند فقط از جنبه درسی آن هم به واسطه مطالعه زیاد ممکن است اندکی ازهمسالان خود جلو افتاده باشد، وگرنه از نظر سایر جنبه‌ها از دانش‌آموزانی که یکسال از آنها بزرگتر هستند، جا می‌مانند.

وی با تاکید بر اینکه طرح جهش تحصیلی فقط برای دانش آموزانی قابلیت اجرا دارد که بهره هوشی خیلی بالایی داشته و از نظر سطح هوش از سایر هم سن و سالهای خود جلو باشند، یادآور شد: تجربه نشان داده تعداد دانش‌آموزانی که جهش تحصیلی موفقی داشته‌اند، زیاد نیست.

منصوری در ادامه از خانواده ها خواست به دلایلی مثل چشم‌وهم‌چشمی و انتظارات زیاد از فرزندانشان، آنها را مجبور به جهش تحصیلی نکنند تا سلامت روحی و روانی فرزندشان به خطر بیافتد.

وی اضافه کرد: توصیه می‌شود خانواده‌ها به دانش‌آموزان این اجازه را بدهند که فرآیند رشد همه جانبه شخصیت خود را به صورت طبیعی در دوران تحصیل طی کنند و فرزندان خود را به اجبار با دانش‌آموزانی که از آنها بزرگترند، همکلاس نکنند.

وی تصریح کرد: وقتی دانش‌آموز از نظر سنی و سایر جنبه ها از همکلاسان خود کوچکتر باشد، امکان سازگار شدن با کلاس درس و سایر برنامه ها برای او سخت می‌شود.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44187

هشدار؛ تبعات “کاسبی” با فرزندان در فضای مجازی

هشدار؛ تبعات "کاسبی" با فرزندان در فضای مجازیمدیر تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور با اشاره به ویدئوهایی که در فضای مجازی از نوجوانان با محتوای غیر اخلاقی و بعضا توسط والدین منتشر می‌شود، گفت: متاسفانه موضوع “کاسبی” با فرزندان در فضای مجازی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا مطرح است و والدین متوجه نیستند که توجه منفی و اعتماد به نفس کاذبی که این نوجوانان اینگونه کسب می‌کنند تا چه اندازه بر آینده فرزند اثرگذار است.

دکتر نازنین حبیبی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: متاسفانه موضوعی که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا مطرح است “کاسبی” والدین از طریق شبکه‌های اجتماعی مجازی نظیر اینستاگرام با فرزندان است. به طوری که افراد در این فضا بدون داشتن سواد خاص و تنها با در دست گرفتن یک گوشی تلفن همراه  و توانایی زیبا سخن گفتن و به اصطلاح “سر و زبان” داشتن می‌توانند محتوا تولید کرده و برای خود درآمدی راه بیاندازند چراکه این اقدام نیاز به داشتن سرمایه‌ای خاص ندارد و با از بین رفتن این کاسبی نیز سرمایه‌ای خاص از دست افراد خارج نمی‌شود.

این روانشناس کودک و نوجوان با بیان اینکه وقتی افراد گرفتار روزمرگی می‌شوند به سمت رفتارهای “لوده” و به دور از تفکر و تامل گرایش پیدا می‌کنند، افزود: این تمایل در افرادی که از سطح پایین فرهنگ برخوردار باشند بیشتر دیده می‌شود. افراد وقتی گرفتار روزمرگی می‌شوند از تفکر دور شده و ظواهر به اصطلاح  “لاکچری”  بیشتر برایشان اهمیت پیدا می‌کند. این والدین دوست دارند زودتر به خواسته‌های مالی خود برسند و طبیعتا برای چنین والدینی چه چیزی بهتر از این است که فرزندان خود را جلوی دوربین بگذارند و از این طریق پول در بیاورند؟.

به گفته این روانشناس، بسیاری از این والدین جوان هستند و نیز استعداد و سرمایه‌ای ندارند و از این رو به دنبال راه حل‌هایی هستند که به سرعت به پول زیاد برسند.

حبیبی معتقد است در جوامعی که  سرانه مطالعه افراد پایین است و افراد از سواد پایینی برخوردارند این “کاسبی” کردن‌ها از طریق فرزندان در فضای مجازی بیشتر رخ می‌دهد چراکه این افراد به دنبال به دست آوردن اموال از طریق راه‌های آسان هستند و در پی زرق و برق و لوده بازی‌ها و لاکچری نشان دادن خود می‌روند.

وی در ادامه به آثار روانشناختی مخرب این ویدئوها بر روی فرزندان پرداخت و گفت: شاید در نگاه نخست اینطور تصور شود که این دختران و پسران نوجوان حاضر در ویدئوها به بلوغ رسیده‌اند و دیگر کودک نیستند اما مساله رسیدن به بلوغ جنسی نیست و تاثیرات مخرب آن بسیار وسیع‌تر است. ممکن است نوجوانان حاضر در این ویدئوها به بلوغ جنسی و جسمی رسیده باشند اما از لحاظ روانی اینطور نباشد. تاثیر پذیری افراد در دوران نوجوانی بسیار بالا است و آنچه را که می‌بینند و انجام می‌دهند را آموخته و کم کم به آن عادت می‌کنند.

مدیر تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور با بیان اینکه این رفتارهای غیر اخلاقی که در نگاه نخست حتی ممکن است “بامزه” به نظر رسند، پس از مدتی برای نوجوانان تبدیل به عادت می‌شود، خاطر نشان کرد: رفتارهایی که در برخی ویدئوهای فضای مجازی از نوجوانان مشاهده می‌شود “غیر اخلاقی” است که پس از مدتی هم برای این بچه های حاضر در ویدئو و هم برای مخاطبانی که این ویدئو ها را می‌بینند عادی می‌شود. در برخی از این ویدئوها شاهد عشق بازی‌های غیر عاطفی و حتی با زمینه غیر سالم و بزرگسالانه میان نوجوانان دختر و پسر هستیم. این رفتارها هم برای مخاطب که می‌تواند هم سن و سال نوجوانان حاضر در ویدئو باشد و هم برای خود نوجوانان حاضر در ویدئو مخرب است و نهایتا منجر به بلوغ زودرس در بچه‌ها می‌شود.

حبیبی همچنین تاکید کرد: از سوی دیگر این نوجوانان با تولید این ویدئوها “فالور” جذب می‌کنند و این امکان وجود دارد که توهم این را پیدا کنند که ما طرفداران زیادی داریم و افراد مهم و خاصی در این جامعه هستیم. اینگونه اعتماد به نفس کاذب در این نوجوانان شکل می‌گیرد و پس از بزرگ شدن و حضور در جامعه متوجه می‌شوند که تصورشان غلط بوده که این امر بسیار آسیب زننده است. بچه‌ها باید متوجه شوند اینکه چطور مشهور می‌شوند و دیگران آنها را به چه نامی می‌شناسند و به آنها مثبت یا منفی توجه می‌کنند بسیار مهم است.

مدیر تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور در پایان سخنان خود خطاب به والدین توصیه کرد: والدین هرچقدر با فرزندان خود صمیمی باشند و بچه‌ها را در قالب فضای خانواده قرار دهند، ارتباط بهتری با نوجوانان برقرار می‌کنند و نهایتا احتمال آسیب‌های یاد شده کمتر می‌شود. در مقابل نیز اگر والدین خیلی نوجوان را  کنترل کرده و ضرورت عشق و محبت والدگری خود را فراموش کنند و از محبت کلامی و در آغوش گرفتن فرزند غافل شوند عکس این امر اتفاق می‌افتد. بنابراین والدین باید برای نوجوان وقت بگذارند.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44185

۱۴۰۱ تیر ۶, دوشنبه

بازداشت ۴ خواننده زن «دی جی» | هشدار دادستان

همشهری آنلاین

بازداشت ۴ خواننده زن «دی جی» | هشدار دادستان

به گزارش همشهری آنلاین، ابراهیم طاهری دادستان عمومی و انقلاب میناب امروز در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای اظهار داشت: ۴خواننده زن «دی جی» در این شهرستان به جرم خواننده در عروسی‌ها بازداشت شده‌اند و اگر تکرار شود، هم خواننده و هم صاحب عروسی بازداشت خواهند شد.

وی افزود: پرونده این ۴ نفر در دست بررسی است

دادستان عمومی و انقلاب میناب تأکید کرد: برای رسیدگی به تمامی انواع پرونده‌ها، شعب مختلف در میناب موجود است و دادگستری میناب در حقیقت نقش کلیدی در شرق هرمزگان را داراست.

طاهری همچنین عنوان کرد: ۳۰ نفر از سرکردگان قاچاق سوخت در شرق استان دستگیر و پرونده آنها در دست بررسی است.

وی گفت: حتی یک روز نیز مرخصی به سارقان نداده‌ایم تا با آزادی نتوانند دوباره زندگی مردم را ناامن کنند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50315

تداوم بازداشت و بی خبری از وضعیت روناک رضایی در اهواز

خبرگزاری هرانا

روناک رضایی، شهروند ساکن آبادان و و دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی، علیرغم گذشت بیش از ۲۰ روز از زمان دستگیری، کماکان در بازداشت و بی خبری بسر میبرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱، روناک رضایی، شهروند بازداشتی ساکن آبادان، کماکان در بازداشت و بی خبری بسر میبرد.

به گفته یک منبع مطلع: «خانواده خانم رضایی علیرغم پیگیری و مراجعه به مراجع قضایی اطلاعی از وضعیت این شهروند ندارند و همین امر باعث افزایش نگرانی ها درباره وضعیت او شده است.»
روناک رضایی، اواسط خردادماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. گفته میشود که بازداشت خانم رضایی پس از برگزاری تجمعات اعتراضی در آبادان در پی فروریختن برج متروپل صورت گرفته است.

پس از بازداشت خانم رضایی، شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان داده و خواستار آزادی پی شدند‌. در بخشی از بیانیه مذکور آمده است: «روناک انسانی دغدغه‌مند و محققی پر تلاش است که برای تحقیق بر روی پایان‌نامه‌اش در آبادان حضور داشت. با وقایع دردناک اخیر آبادان و مصائبی که مردم آبادان در حادثه‌ی متروپل متحمل شدند، در بند و به اسارت رفتن انسان‌هایی که جرمی جز تحمل درد، رنج، ظلم و بلندکردن صدای مظلومان ندارند، بر اندوهمان افزود. متاسفانه روناک نیز در چنین مظلمه‌ای گرفتار آمده است. ما ضمن تسلیت به هم‌وطنان عزیز آبادانی، بازداشت خانم رضایی را به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی‌قید شرط او هستیم.»

در پی حادثه فروریختن برج متروپل در آبادان مردم در شماری از شهرها به خیابان‌ها آمدند. “متروپل”، برجی ۱۰ طبقه در آبادان، ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ فروریخت. طی این حادثه ده ها تن از شهروندان کشته و زخمی شدند و جمعی دیگر در زیر آوار محبوس ماندند. مهندسان سازمان نظام مهندسی آبادان پیشتر هشدار داده بودند که ساخت این مجتمع بدلیل عدم رعایت نکات لازمه به افتتاح نخواهد رسید؛ با این حال ساخت ناموفق این بنا تا روز فرو ریختن آن و کشته و زخمی شدن شماری از شهروندان، ادامه پیدا کرد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50313

تدریس دبیران مرد در تمام دبیرستان‌های دخترانه ایران ممنوع شد

VOAPNN

معلم مرد دبیرستان دخترانه ایران

تخصیص دبیر غیرهمجنس در مدارس دوره اول و دوم متوسطه در همه مدارس عادی دولتی، استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، شاهد و حتی مدارس غیردولتی در ایران ممنوع اعلام شد.

محمدمهدی کاظمی معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش روز شنبه ۴تیرماه با اعلام خبر ممنوعیت تدریس معلمان مرد در مدارس دخترانه گفت که بخشنامه ممنوعیت دبیر غیر همجنس در سال گذشته به تصویب رسید و اردیبهشت سال جاری به تمامی مدارس در همه دوره‌ها ابلاغ شد.

بر اساس توضیحات آقای کاظمی، از آنجایی که مدارس به تفکیک جنسیت تاسیس می‌شوند در نتیجه تطابق جنسیت کارکنان مدارس با دانش‌آموزان نیز الزامی است.

معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، نظارت و مسئولیت این موضوع را بر عهده مدیر واحد آموزشی و مدیر آموزش و پرورش منطقه و اداره کل عنوان کرد.

پیشینه قانون ضوابط حضور معلمان مرد در مدارس دخترانه به سال ۱۳۷۷ باز می‌گردد. در آن سال مصوب‌های از سوی شورای عالی آموزش و پرورش اعلام شد که بر اساس آن استفاده از معلمان مرد به شرط و شروط مختلف بلامانع خواهد بود.

مسعود ثقفی سخنگوی وقت آموزش‌‌‌ و ‌پرورش شهر تهران، در همان زمان اعلام کرد که در صورت کمبود نیروی تدریس زن در مدارس دخترانه، با احراز صلاحیت اخلاقی و سیاسی دبیران مرد پیشنهادی و رعایت شروط تاهل و دارا بودن حداقل ۳۵ سال‌سن، بلامانع است.

این قانون در طی سال‌ها با انتقاداتی همراه بود.

فرحناز مینایی‌پور مشاور امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش دولت روحانی، با انتقاد از اعمال محدودیت برای حضور معلمان مرد در حوزه المپیاد و تدریس دروس مربوطه در مدارس دخترانه، از این قانون به عنوان یک روش تبعیض جنسیتی نام برد و گفت که اجرای این قانون موجب می‌شود این تفکر در میان دانش‌آموزان رواج پیدا کند که فرصت‌های بسیار بیشتری برای پسران وجود دارد.

قانون ممنوعیت تدریس برای مردان در مدارس دخترانه در حالی اجرا می‌شود که به گفته معاون حقوقی و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش، تا سال ۱۴۰۳ ایران همچنان با مشکل کمبود معلم در کلاس‌های درس مواجه است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50323

دستگیری متهم به کودک آزاری در ایرانشهر

دستگیری متهم به کودک آزاری در ایرانشهر

ایسنا/سیستان و بلوچستان فرمانده انتظامی شهرستان ایرانشهر گفت: با سرعت عمل پلیس اطلاعات، متهم به کودک آزاری، شناسایی و دستگیرشد.

به گزارش ایسنا- سرهنگ” حسن کیخا” اظهار داشت: در اجرای دستور قضایی واصله از شهرستان چابهار در خصوص جلب متهم با هویت معلوم به اتهام نگهداری سلاح گرم ،صدمه و آزار و اذیت روحی کودکان و ضرب و جرح عمدی ،بلافاصله در دستور کار پلیس امنیت عمومی این شهرستان قرار گرفت.

وی خاطرنشان کرد: به همین منظور و با انجام اقدامات فنی و پلیسی، سرانجام متهم فراری در مخفیگاهش شناسایی و در یک عملیات پلیسی ، دستگیر شد.

سرهنگ کیخا تصریح کرد: ماموران در بازرسی از مخفیگاه متهم یک قبضه سلاح کلت کمری به همراه یک تیغه خشاب حاوی هفت تیر جنگی کشف کردند.

فرمانده انتظامی شهرستان ایرانشهر عنوان داشت: متهم دستگیر شده در این عملیات ضمن اعتراف به بزه انتسابی پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضائی معرفی شد.

سرهنگ کیخا در پایان ضمن هشدار به افراد قانون شکن، خاطر نشان کرد: امنیت، سلامت و جلب رضایتمندی شهروندان اولویت پلیس است پلیس با اشراف اطلاعاتی هرگز اجازه عرض اندام به افراد قانون شکن و مخل امنیت و آسایش مردم را نخواهد داد و افرادی که به هر نحو بخواهند امنیت مردم را خدشه دار کنند قاطعانه برخورد خواهد کرد.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44177

صلح و سازش، پایانی بر پرونده قتل نوجوان ۱۶ ساله خوزستانی

صلح و سازش، پایانی بر پرونده قتل نوجوان ۱۶ ساله خوزستانی

ایسنا/خوزستان معاون قضایی و رئیس توسعه حل اختلاف خوزستان گفت: پرونده قتل نوجوان ۱۶ ساله توسط دوستش با وساطت و تلاش اعضای شورای حل اختلاف، ستاد صبر و همیاران صلح شهرستان کارون و جلب رضایت خانواده مقتول منتهی به صلح و سازش شد.

علیرضا باوی اظهار کرد: در دی‌ماه ۱۴۰۰ دو پسر نوجوان که با هم دوست بودند بر سر اختلاف جزئی با یکدیگر درگیر شدند و یکی از آنان، دیگری را با ضربه چاقو مجروح و فرار کرد. پسر مجروح که ۱۶ سال داشت به بیمارستان منتقل شد ولی بر اثر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان خود را از دست داد و این اتفاق تلخ و ناگوار باعث ایجاد اختلاف بین دو طایفه شد.

به گزارش ایسنا به نقل از معاونت توسعه حل اختلاف خوزستان، وی افزود: متهم پس از مدتی توسط پلیس دستگیر و پرونده او به دادسرای رسیدگی به جرایم اطفال ارسال شد.

باوی خاطر نشان کرد: در این مدت اختلافات بین دو طایفه این دو نوجوان شدت گرفت که با ورود برخی از اعضای شورای حل اختلاف، ستاد صبر و همیاران صلح شهرستان کارون و همچنین بزرگان و ریش سفیدان منطقه تا حدودی آرامش بین طرفین ایجاد شد.

رئیس توسعه حل اختلاف خوزستان گفت: با اعلام پشیمانی قاتل از بزه خود و برای رفع خصومت و اصلاح ذات البین و ایجاد صلح و سازش بین دو طایفه، پرونده به شورای حل اختلاف کارون ارجاع و بلافاصله اعضای این شورا با همکاری اعضای ستاد صبر و همیاران صلح در یک کار جهادی و خدا پسندانه با تشکیل جلسات متعددی با اولیای دم و بزرگان طایفه مقتول، زمینه را برای جلب رضایت فراهم کردند.

باوی ضمن تقدیر از کارخیرخواهانه اعضای شورای حل اختلاف، ستاد صبر و همیاران صلح شهرستان کارون در حل و فصل این پرونده، افزود: این عزیزان در جلسه‌ای با حضور بزرگان دو طایفه و خانواده مقتول با سعه صدر، بردباری، تلاش‌ و کوشش مضاعف توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و خانواده مقتول با گذشت از خون فرزند خود، زندگی دوباره به قاتل بخشید و پرونده پس از شش ماه با صلح و سازش بین این دو طایفه مختومه شد.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44174

۱۴۰۱ تیر ۵, یکشنبه

قطع دست یک کودک در واژگونی پژو

حادثه رانندگی در محور بجستان به گناباد،منجر به قطع دست یک کودک شد.

حادثه رانندگی در محور بجستان به گناباد،منجر به قطع دست یک کودک شد.

سرپرست اورژانس پیش بیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی گناباد گفت : این حادثه عصر دیروز در کیلومتر ۱۹  بجستان بهقطع دست یک کودک در حادثه رانندگی در محور  بجستان به گناباد گناباد بر اثر واژگونی یک دستگاه سواری پژو ۴۰۵ با پنج سرنشین عضو یک خانواده سقوط با حاشیه جاده رخ داد  که سرنشینان مجروح وبه بیمارستان علامه بهلول گناباد اعزام شدند.

محمد حسین اسماعیل زاده افزود :در این حادثه دست یک کودک از سرنشینان قطع شد که تلاش برای پیگیری پیوند دست این کودک در حال اجرا است.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44171

زندان ارومیه؛ سعدا خدیرزاده، پس انجام‌ عمل «جراحی سزارین» بدون تکمیل مراحل درمان و نقاهت به زندان ارومیه بازگردانده شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سعدا خدیرزاده

سعدا خدیرزاده، اهل پیرانشهر، تحت بازداشت نیروهای امنیتی پس از وصغ حمل در یکی از بیمارستان‌های ارومیه به زندان این شهر بازگردانده شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز دوشنبه ۳۰ خردادماه ۱۴۰۱، سعدا خدیرزاده، اهل پیرانشهر، ساعاتی پیش از وضع حمل از زندان مرکزی ارومیه به بیمارستان این شهر منتقل و پس انجام‌عمل جراحی سزارین بدون تکمیل مراحل درمان و نقاهت به زندان ارومیه بازگردانده شد.

بر اساس این گزارش، سعدا خدیرزاده از مهر ماه ۱۴۰۰ در بازداشت اداره اطلاعات پیرانشهر و ارومیه بسر می برد.‌ و در هنگام بازداشت توسط نیروهای امنیتی حامله بود.

یک منبع مطلع در اینباره گفت:”علیرغم تلاش‌هایی که برای آزادی موقت سعدا خدیرزاده با تودیع وثیقه صورت گرفت اما متاسفانه این امر محقق نشد و نهایتا روز دوشنبه هفته جاری، پس از انتقال او به بیمارستانی در ارومیه و انجام عمل سزارین و متولد شدن فرزندش بدون تکمیل مراحل درمان به زندان بازگردانده شد و در حال حاضر خانواده نگران وضعیت او هستند چون بخیه‌های زده شده در محل جراحی نیاز به درمان و مراقبت تخصصی دارد و زندان ارومیه امکانات کافی ندارد.”

لازم به ذکر است، سعدا خدیرزاده، در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود در زندان اعتصاب غذا کرد و در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در پی وعده مسئولان برای تسریع روند آزادی او با وثیقه به اعتصاب غذای خود پایان داد.

همچنین، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، سازمان عفو بین‌الملل با انتشار گزارشی نسبت تداوم بازداشت و بلاتکلیفی این زن باردار در زندان مرکزی ارومیه واکنش نشان داد و اعلام کرد:”مسئولان زندان مرکزی ارومیه جان سعدا خدیرزاده را به بازی گرفتند و او را در اقدامی بی‌رحمانه در هشتمین ماه بارداری در محیط زندان محبوس کردند و این زن باردار نیازمند اعزام به مرکز درمانی خارج از زندان ارومیه است.”

سعدا خدیرزاده، در تاریخ ۲۲ مهر ماه سال ۱۴۰۰، در حالی که ۱ ماه از بارداری او گذشته بود توسط ماموران اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و پس از ۱۲ روز به بازداشتگاه این ارگان‌امنیتی در ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی منتقل و پس از ۲۷ روز بازجویی های فشرده به بند زنان در زندان ارومیه منتقل شد.

بازجویان اداره اطلاعات ارومیه، بدون توجه به وضعیت جسمانی و بارداری او را تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی به قصد گرفتن اعتراف نگه داشتند.

سعدا خدیرزاده، از لحظه بازداشت و در دوران بازجوئی و بازپرسی از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق شهروندی یک متهم محروم بوده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50305

خشونت خانگی؛ قتل یک زن توسط همسرش در تهران

خبرگزاری هرانا

روز دوشنبه ۳۰ خرداد، یک زن جوان در تهران، در پی اختلافات خانوادگی توسط همسرش به قتل رسید. عامل قتل که متواری شده بود، بعد از شناسایی بازداشت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دیدبان ایران، روز دوشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۱، یک زن در تهران در پی اختلافات خانوادگی توسط همسرش به قتل رسید.

بازپرس ساسان غلامی با اعلام این خبر گفت: پس از اعلام این موضوع به ماموران کلانتری ۱۵۹ بی سیم، رسیدگی به پرونده در دستور کار قرار گرفت.

وی ادامه داد: کارگاهان پس از حضور در محل و انجام تحقیقات ابتدایی دریافتند که مردی ۲۱ ساله پس از قتل همسر ۲۰ ساله خود متواری شده است و با گذشت ساعاتی موفق به بازداشت متهم فراری شدند.

متهم در اعترافات خود به ماموران گفت: «ما تبعه یکی از کشورهای همسایه هستیم و ۶ سال قبل به ایران آمدیم. همسرم از اقوام نزدیکم بود و حاصل این ازدواج پسری دو ساله است. من ضایعات جمع کن هستم، اما وضع مالی خوبی ندارم و همسرم اصلاً به این موضوع توجه نمی‌کرد. درخواست‌های همسرم تمامی نداشت، سر همین موضوع باهم دعوایمان می‌شد و با وجود یک بچه این درگیری‌ها تمامی نداشت. آن شب از سر کار آمدم و خیلی خسته بودم همسرم دوباره شروع به غر زدن کرد و من از شدت عصبانیت پارچه‌ای را که در گوشه اتاق بود دور گردنش پیچاندم. به خودم که آمدم، دیدم همسرم نفس نمی‌کشد. بلافاصله به مادر و عمویم خبر دادم و آنها خودشان را به خانه رساندند و با اورژانس و پلیس تماس گرفتند. خودم هم فرار کردم، اما به شدت عذاب وجدان داشتم و ناراحت بودم و از اتفاقی که افتاده بشدت پشیمانم.»

به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران متهم به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شد و تحقیقات ادامه دارد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50307

بازداشتگاه اوین؛ گزارشی از آخرین وضعیت آنیشا اسدالهی و کیوان مهتدی دو فعال مدنی

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

آنیشا اسدالهی و کیوان مهتدی، دو فعال مدنی علیرغم اتمام مراحل بازجویی ها از حق ملاقات محروم هستند. هنوز از مصادیق اتهامات وارده به این دو فعال مدنی، اطلاعی در دست نیست. خانواده این دو بازداشتی گفته اند: “به بهانه بازجویی ممنوع الملاقات شده اند.”

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز پنجشنبه دو تیر ماه ۱۴۰۱، آنیشا اسدالهی و کیوان مهتدی، فعالان مدنی محبوس و بلاتکلیف در زندان اوین علیرغم اتمام مراحل بازجویی به دستور بازپرس پرونده از حق ملاقات محروم هستند.

بر اساس این گزارش، ‍آنیشا اسدالهی، پیش‌تر هم در پی پرونده سازی توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به تحمل حبس و شلاق محکوم شده بود.

فرزانه امیری جاه، مادر کیوان مهتدی ضمن اعلام این خبر در صفحه شخصی خود نوشت:”فرزانه امیری جاه ،مادر کیوان نوشت:”امروز به ملاقات کیوان و آنیشا رفتیم و متوجه شدیم، ممنوع الملاقات هستند. پرسیدیم چرا؟ گفتند، همه کسانی که در رابطه با این پرونده هستند فعلا ممنوع الملاقات هستند. باز هم پرسیدیم چرا؟ گفتند، ما نمی دانیم، بروید از دادسرا بپرسید.”

در تاریخ ۱۰ خردادماه ۱۴۰۱، کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی با خانواده خود ملاقات کرده و گفته بودند که به اتاق ۳ نفره در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شدند.‌

لازم به ذکر است، کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، در پی یورش ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصی آنها بازداشت و به سلول انفرادی بند۲۰۹ این ارگان امنیتی واقع در زندان اوین منتقل شدند.

در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، وزارت اطلاعات با انتشار بیانیه ای مدعی شد؛ مریم《آنیشا》اسدالهی و کیوان مهتدی با سیسیل کوهلر، عضو فدراسیون آموزش و فرهنگ نیروی کار فرانسه و همسر او که هر ۲ نفر با ویزای گردشگری به ایران وارد شده و در بازداشت این ارگان‌ امنیتی بسر می برند با رضا شهابی، حسن سعیدی، شعبان محمدی، رسول بداقی، محمد حبیبی، جعفر ابراهیمی، مسعود نیکخواه و اسکندر لطفی، در ارتباط بوده و در تلاش برای براندازی نظام با یکدیگر همکاری می کردند.

آنیشا اسدالهی، پیشتر هم در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸، در جریان تجمع اعتراضی به مناسبت روز جهانی کارگر در تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت و پس از طی مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام آزاد شد.

این فعال مدنی، برای دومین بار در تاریخ ۲۸ خردادماه ۱۳۹۸، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انتقال به بند امنیتی ۲۰۹ وزارت اطلاعات طی‌ مراحل بازجوئی ۴۵ روز بعد به بند زنان زندان اوین منتقل دپو در تاریخ ۱۵ مردادماه ۱۳۹۸، با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد.

با آغاز مراحل دادرسی، آنیشا اسدالهی، در تاریخ ۱۳ مهر ماه ۱۳۹۸، توسط ایمان‌افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران تفهیم اتهام و در تاریخ ۱ آبان ماه ۱۳۹۸، از بابت اتهامات《اخلال در نظم و آسایش عمومی》،《تبلیغ علیه نظام》و《اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی》 محاکمه شد و پس از تبرئه از اتهام《تبلیغ علیه نظام》و《اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی》، فقط از بابت اتهام《اخلال در نظم عمومی》به ۶ ماه حبس تعزیری، شش ماه حبس تعلیقی و ۷۴ ضربه شلاق تعلیقی محکوم شد.

با توجه به عدم اعتراض آنیشا اسدالهی به حکم صادره توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، این فعال کارگری در تاریخ ۱۴ دی ماه ۱۳۹۸، پس از مراجعه به واحد اجرای احکام دادسرای زندان اوین بازداشت شد و در تاریخ ۱ بهمن ماه ۱۳۹۸، پس از اتمام دوران حبس تعزیری ۶ ماهه خود آزاد شده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=50303

مرگ پسر بچه ۸ ساله بر اثر غرق شدگی در استخر کشاورزی

مرگ پسر بچه ۸ ساله بر اثر غرق شدگی در استخر کشاورزی

عباس عابدی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با اشاره به حادثه غرق شدگی در اصفهان اظهار داشت: این حادثه ساعت ۱۱ و ۳۴ دقیقه به مرکز فرماندهی عملیات اورژانس استان اصفهان گزارش شده است.

وی افزود: این حادثه در استخر کشاورزی در منطقه خوراسگان، محله راران اتفاق افتاده است.

سخنگوی مرکز اورژانس استان اصفهان با اشاره به فوت پسر بچه هشت ساله در این حادثه ابراز داشت: یک واحد امدادی برای این عملیات اعزام شد و جسد این کودک را به بیمارستان فارابی منتقل کردند.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44168

۱۴۰۱ تیر ۴, شنبه

داستان دختری که ۲۲ بار از مرگ بازگشت

داستان دختری که ۲۲ بار از مرگ بازگشت

ایسنا/اصفهان در یک سال ۲۲ بار از مرگ برگشتم و سه بار ناقابل هم کرونا گرفتم. دکترم گفت تو اگر کرونا بگیری می‌میری! من نمردم، اما دکترم کرونا گرفت و مرد…

فقط انتشار چند خط از داستان زندگی‌اش در فضای مجازی کافی بود که سیل پیام‌ها به سمتش روانه شود. خودش هم باور نمی‌کرد آدم‌های زیادی علاقه‌مند شنیدن داستان زندگی دختر جوانی باشند که از آرزوی مرگ، به شکست دادن مرگ و امید به زندگی رسیده است.

آوا جهانگیری، متولد ۱۳۷۳ حالا چهار سال است روی ویلچر می‌نشیند، اما در همین چهار سال گام‌های بلندی در زندگی‌اش برداشته و تلاش می‌کند با حضور در جامعه، اندکی از بار نگاه‌های سنگین را از دوش معلولان بردارد.

پیش از اینکه من سؤالی بپرسم با خنده می‌گوید به من می‌گویند نمیر! و بعد پیش‌دستی می‌کند و می‌پرسد می‌دانی چرا در شهر چند معلول بیشتر نمی‌بینیم؟ درحالی‌که ۹ میلیون معلول داریم، اما همه خانه‌نشین هستند! چون حضورشان در جامعه هنوز برای مردم عادی نشده است. من چهار سال است روی ویلچر نشسته‌ام و حالا بهتر می‌توانم مشکلات معلولان و نیازهایشان را درک کنم. همیشه تلاش می‌کنم شرایطی فراهم شود تا معلولان بیشتر در جامعه حضور پیدا کنند و دیده شوند.

داستان مبارزه‌ات برای زندگی و شکست مرگ از کجا شروع شد؟

داستان من از ۲۲ اردیبهشت سال ۹۷ شروع شد. یک روز عادی روی صندلی عقب ماشین نشسته بودم که یک ‌مرتبه نفسم از وسط سینه بند آمد و هرچه تلاش کردم نفسم بالا نمی‌آمد. سعی کردم شیشه را پایین بدهم، اما حتی نمی‌توانستم دستگیره را بچرخانم. آن لحظه مرگ را حس کردم و با خودم گفتم حالا که قرار است بمیرم بگذار قشنگ بمیرم. به صندلی ماشین تکیه دادم و اشهدم را خواندم «اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول‌الله، اشهد ان علی ولی‌الله» بعد چشمانم را باز کردم دیدم هنوز هستم! گفتم خدایا با من قهری؟ و یک‌بار دیگر شروع کردم به خواندن اشهدم «اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول‌الله، اشهد ان علی ولی‌الله» و تمام شد…

مرگ برایت چه حسی داشت؟

اگر بگویم مرگ قشنگ‌ترین حس دنیاست شاید باور نکنی، ولی خیلی قشنگ است، وقتی همه‌چیز سفید می‌شود و نور بی‌انتهایی می‌بینی، البته دانشمندان می‌گویند این واکنش مغز است، اما درهرصورت قشنگ است. یک حس سبکی است، انگار بار سنگینی از روی دوشت برداشته می‌شود و سبک و رها می‌شوی.

قبل از این اتفاق بیماری خاصی داشتی؟

بله، وقتی ۱۸ سالم بود دکتر به من گفت دوشن داری و چند سال دیگری می‌میری! آن زمان به خاطر مشکلات عصبی لاغر شده بودم و یک‌مرتبه زمین می‌خوردم. وقتی دکتر رفتم تشخیص دوشن داد، البته آن زمان هزینه آزمایش ژنتیک سه میلیون تومان بود و به خاطر همین نتوانستم آزمایش بدهم، اما سال ۹۸ که آزمایش ژنتیک دادم بیماری دوشن رد شد. از همان زمان که فکر می‌کردم دوشن دارم، سراغ انجمن‌های مختلف رفتم تا ببینم مبتلایان به دوشن چطوری زندگی می‌کنند و آینده‌ام چطور می‌شود. با خودم می‌گفتم حالا که دارم می‌میرم کاری کنم که به بهشت بروم. من بمب انرژی بودم و اوقات خوشی با بچه‌ها داشتم، اما آن‌ها نمی‌دانستند که خودم گرفتار بیماری هستم. همان زمان مرگم را تصور کرده بودم و می‌گفتم من این‌طوری می‌میرم، برای همین وقتی در ماشین نفسم بند آمد با خودم گفتم همان‌طور که تصور کردم دارم می‌میرم

نمی‌ترسیدی؟

مرگ آرزویم بود.

چرا؟

وقتی مشکلات بیماران دوشن را می‌دیدم دلم نمی‌خواست زنده بمانم و ترجیح می‌دادم بمیرم. البته یک‌سری مشکلات دیگری هم بود که الآن وقت گفتنش نیست…

بعد چه اتفاقی افتاد؟

وقتی به بیمارستان رسیدم تشنج کردم و دچار ایست تنفسی شدم و به کما رفتم. وقتی به هوش آمدم در حال و هوای دنیای دیگر بودم و داشتم فکر می‌کردم اینجا بهشت است یا جهنم؟ بعد پرستاران آمدند و فهمیدم زنده‌ام، اما اینکه زنده بودم برایم خیلی سخت بود.

یعنی تا این حد از زندگی ناامید بودی؟

بله، خیلی ناامید بودم. فقط وقتی پیش بچه‌های معلول بودم می‌خندیدیم. وقتی به هوش آمدم عفونت و عوارض بیهوشی باعث شد مدتی نابینا شوم، بعد که بینایی‌ام برگشت دو هفته ناشنوا شدم، بعد دست چپم کاملاً فلج شد. همان موقع یکی از بهیاران به پرستارم گفت این چند روز دیگر دوباره نفسش هم بند می‌آید و می‌میرد! من در اوج ناامیدی این‌قدر با دست راستم، دست چپم را تکان دادم که بعد از چند روز حسش برگشت. در این مدت هر بار یا دچار ایست تنفسی و یا قلبی می‌شدم.

دقیقاً چند بار دچار ایست تنفسی و قلبی شدی؟

در طول ۳ ماه ۲۱ بار دچار ایست قلبی و تنفسی شدم و هر بار این اتفاق تکرار می‌شد. آخرین بار در مرداد ۹۷ بود که دچار افت فشار شدم و پنج بار رفتم و برگشتم. بعدازآن فهمیدم انگار من قرار نیست بمیرم و چیزی هست که من را زنده نگه می‌دارد.

پس زنده ماندن، نگاهت را به زندگی عوض کرد؟

دقیقاً، بعد از این همه جدال با مرگ و زنده ماندن واقعاً به خدا ایمان آوردم و این حس برایم خیلی قشنگ شد. از آن زمان به پرستاران می‌گفتم من را بنشانید، کتاب می‌خواندم، موسیقی می‌شنیدم، خاطرات بیماران و پرستاران را می‌شنیدم. کل بیمارستان با من رفیق شده بودند. چند بار از بیمارستان مرخص شدم اما دوباره اتفاقی می‌افتاد و به آی سی یو برمی‌گشتم. تا اینکه دهم شهریورماه با رضایت خودم مرخص شدم.

علت بیماری مشخص شد؟

در بیمارستان آزمایش‌های زیادی از من گرفتند، اما علت بیماری‌ام تشخیص داده نشد.

برگشتن به خانه برایت خطری نداشت؟

من آخرین فرزند از شش فرزند خانواده هستم و هزینه‌های بیمارستان و درمان برای خانواده‌ام خیلی سنگین بود، فقط یک آمپول آن زمان ۵ میلیون تومان شد. وقتی خواستم از بیمارستان مرخص شوم یک خیر به مادرم گفت من همه تجهیزات و ویلچر را امانت می‌دهم، درحالی‌که اگر می‌خواستم خودم تهیه کنم نزدیک به صد میلیون تومان می‌شد. خلاصه با کل تجهیزات و لوله به خانه برگشتم که هم ریسک داشت و هم سختی چون ریه‌ام باید هر بار با ساکشن تخلیه می‌شد. دهم مهر یعنی یک ماه بعد تراک را درآوردم و دوباره خودم نفس کشیدم. این قشنگ‌ترین نفسی بود که در همه عمرم کشیدم. مدتی زیادی بود که با دستگاه نفس می‌کشیدم و با اینکه می‌گویند هوا مزه ندارد، اما آن هوا برایم مزه بهشت می‌داد.

پزشکان فکر می‌کردند بتوانی دوام بیاوری؟

اتفاقاً روز آخری که داشتم مرخص می‌شدم دکتر به مادرم گفت با این دستگاه‌ها حداقل تا دو سال زنده می‌ماند! اما من هنوز دارم نفس می‌کشم، آن‌هم وقتی هیچ‌کسی امید نداشت و همه می‌گفتند تا آخر عمر به دستگاه وصل است و بعد هم می‌میرد. وقتی تراک را درآوردم توانستم صحبت کنم و در آبان توانستم آب و غذا بخورم، بعد از مدتی حتی توانستم راه بروم اما بی‌احتیاطی کردم و چون سیستم ایمنی بدنم هنوز ضعیف بود سرما خوردم و دوباره راهی بیمارستان شدم، هرچند دوباره تلاش کردم و راه افتادم. تیرماه سال بعد دوباره به خاطر عفونت راهی بیمارستان شدم و متأسفانه با اشتباه مسئول آمبولانس کارم به احیا کشید. آن زمان در سفر بودم، اما شرایط جسمی‌ام هنوز خوب نبود، یعنی حتی وقتی گریه می‌کردم ریه‌هایم پر از خلط می‌شد اما قدرت نداشتم این خلط را بیرون بدهم و این‌ها جمع می‌شد و دچار خفگی می‌شدم.

و بعد سفرهایت شروع شد؟

بله، سفرهایم را با ویلچر شروع کردم، البته آن زمان‌ هم ویلچر داشتم و هم می‌توانستم چند قدم راه بروم تا آخر سال ۹۸ که کرونا آمد و دوباره خانه‌نشین شدم. البته آن زمان با مدیتیشن آشنا شدم و دوره مربیگری گذراندم و شروع به یادگیری ساز کردم. برای خودم وقت گذاشتم، معلولیتم را پذیرفتم و سعی کردم هر کاری می‌توانم برای افرادی که مثل خودم هستند بکنم. آرزوی من جهانگردی با پیام صلح است و با وجود اینکه روی ویلچر نشسته‌ام فعالیت‌های زیادی داشته‌ام. سفرهایم سخت است، ولی می‌توانم از پس آن بربیایم، خوشبختانه همیشه آدم‌های خوب سر راهم قرار می‌گیرند.

از نگاه‌های مردم به دختری که با ویلچر سفر می‌کند برایمان بگو.

من در مسیر سفرهایم به داستان‌های آدم‌ها گوش می‌کنم و آن‌ها هم داستان من را می‌شنوند. نگاه‌ها متفاوت است، بعضی‌ها قبل از اینکه داستان من را بشنوند و لبخندم را ببینند، از چهره‌شان می‌خوانم که دلشان برایم می‌سوزد و یا به صدا در می‌آیند و می‌گویند حیف که روی ویلچر نشسته‌ای! اما دوستانی که من را می‌شناسند یا با من هم‌کلام می‌شوند و داستانم را می‌شنوند می‌گویند این‌قدر روحیه و پشتکار خوبی داری که ما حسرت می‌خوریم. متأسفانه خیلی از بچه‌هایی که دچار مشکلات جسمی و یا ویلچرنشین هستند در ناامیدی غرق هستند و تعداد محدودی از ما فعالیت اجتماعی داریم.

چه مشکلاتی سر راه معلولان وجود دارد؟

باید شرایط حضور معلولان در جامعه فراهم شود، مثلاً فضای شهری مناسب‌سازی شود. وقتی به کرمانشاه رفتم حتی در کوچه‌ها نمی‌شد با ویلچر رفت. اصفهان خیلی شرایط بهتری دارد با اینکه ما دوست داریم شهرمان هر روز بهتر شود، اما شرایط اصفهان حتی از تهران ‌هم بهتر است. در حال حاضر تلاش می‌کنم گروهی از معلولان را برای سفرهای جهانگردی آماده کنم و بتوانیم نمایشگاه بین‌المللی از آثار معلولان دایر کنیم و به‌طورکلی فضایی ایجاد شود تا معلولان به‌صورت برابر بتوانند در جامعه حضور و مشارکت داشته باشند. بزرگ‌ترین آرزویم این است که فضایی در ایران فراهم شود تا معلولان ‌هم بتوانند توانایی‌ها و علایق خود را بروز دهند و در فضایی برابر با افراد دیگر جامعه رقابت و پیشرفت کنند. حتی در کتاب‌های درسی عکسی از معلولیت باشد تا بچه‌ها از زمان کودکی با معلولیت آشنا شوند و دیدن فردی با ویلچر یا عصای سفید یا سمعک برایشان عجیب نباشد.

نگاه‌های عجیب مردم برای معلولان سخت است؟

خیلی سخت است و خیلی مهم است که وقتی معلولان از خانه بیرون می‌آیند با این نگاه‌های متعجب روبرو نشوند. من با این برخوردها زیاد روبرو شده‌ام و برایم حل شده، اما خیلی از معلولان می‌گویند وقتی می‌آییم و مردم مدام از ما سؤال می‌کنند پشیمان می‌شویم و به خانه برمی‌گردیم، یا حتی یک فرد معلول را  مخاطب قرار نمی‌دهند و از همراهشان سؤال می‌کنند! متأسفانه مردم ما هنوز با معلولیت آشنا نیستند.

الان نظرت نسبت به مرگ و زندگی چه تغییری کرده؟

من ۲۲ بار از مرگ برگشتم و سه بار ناقابل هم کرونا گرفتم. دکترم گفت تو با این ریه‌ای که داری اگر کرونا بگیری می‌میری! من نمردم، اما دکترم کرونا گرفت و مُرد. یکی دیگر از پزشکان می‌گفت به خاطر این روحیه و امیدی که داری زنده‌ای.

حالا دیگر آرزوی مرگ ندارم ولی هرزمانی که مرگ اتفاق بیفتد می‌پذیرم. تا زنده‌ام تمام تلاشم را می‌کنم و در لحظه زندگی می‌کنم، اما برای مرگ هم آماده‌ام. من منتظر معجزه نیستم، خودم معجزه را رقم می‌زنم. دوست دارم اگر مرگ سراغم آمد بدانم در این مدت دست روی دست نگذاشته‌ام و در حد توانم کاری برای آگاه شدن مردم و بهتر شدن زندگی معلولان کرده‌ام. فعالیت‌هایم آموزش مدیتیشن و سخنرانی به نفع معلولان است که هزینه‌اش به‌طور کامل به تهیه ویلچر اختصاص پیدا می‌کند. در این ۴ سال تلاش کردم به مردم امید دهم. خیلی‌ها می‌گویند ما ناامید بودیم اما وقتی تلاش تو را دیدیم به زندگی امیدوار شدیم. من می‌دانم شرایط زندگی برای همه سخت شده، اما نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم، باید زندگی کنیم، از چیزهای کوچک لذت ببریم و شکر گذار نفس‌هایی که می‌کشیم باشیم.

امیدوارم به آرزوهای قشنگت برسی و من هم بتوانم داستان زندگی‌ات را به همان زیبایی که گفتی بنویسم.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44165

رفع موانع قانونی جمع آوری معتادان متجاهر بالای ۶۵ و زیر ۱۸ سال

رفع موانع قانونی جمع آوری معتادان متجاهر بالای ۶۵ و زیر ۱۸ سال

معاون سیاسی اجتماعی استانداری تهران با بیان رفع موانع قانونی جمع آوری معتادان متجاهر بالای ۶۵ سال و زیر ۱۸ سال، گفت: با اضافه شدن ظرفیت ۳۰۰۰ نفری جمع‌آوری معتادین متجاهر ظرف ۲ ماه آینده در استان تهران مجموع ظرفیت حوزه جمع‌آوری معتادین متجاهر به ۱۷ هزار نفر می‌رسد.

به گزارش ایسنا، جوهری در پایان جلسه قرارگاه اجتماعی استان تهران در جمع خبرنگاران، گفت: بیش از شش ماه است که با دستور استاندار تهران قرارگاه اجتماعی شکل گرفته است و جلسات مکرری با موضوعات مختلف و بررسی اقدامات در حوزه اولویت بندی رسیدگی به معضلات اجتماعی انجام شده است.

وی افزود: موضوع کودکان کار و معتادان متجاهر از جمله مواردی بوده است که در سطح استان تهران اقدامات خوبی توسط دستگاه‌های مختلف انجام شده، البته برخی موانع قانونی نیز بر سر انجام این اقدامات وجود داشت که رفع شده است که از جمله آنها می‌توان به جمع آوری معتادان متجاهر بالای ۶۵ سال و معتادان متجاهر زیر ۱۸ سال اشاره کرد.

معاون سیاسی اجتماعی استانداری تهران در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به افزایش ظرفیت جمع‌آوری معتادین متجاهر در سطح استان تهران، گفت: ۳۰۰۰ نفر ظرفیت ظرف دو ماه آینده در استان تهران ایجاد خواهد شد و پیشتر نیز ۴۰۰۰ نفر به ظرفیت جمع‌آوری معتادین متجاهر افزوده شده بود که به این ترتیب ظرف دو ماه آینده ظرفیت جمع‌آوری معتادین متجاهر در استان تهران به حدود ۱۷ هزار نفر می‌رسد.

وی ادامه داد: در حوزه کودکان کار ورود بسیار موثری داشتیم به شکلی که در جلسه امروز دبیرخانه مسئولیت اجتماعی مقرر شد شکل بگیرد تا از ظرفیت گروه‌های مردمی، اصناف، کارخانه‌ها و گروه‌های جهادی در حوزه مسئولیت اجتماعی بهره بگیریم و گام‌های موثری در حوزه کودکان کار برداریم.

جوهری تاکید کرد: در حال حاضر ظرفیت نگهداری معتادان متجاهر در استان تهران ۱۴ هزار نفر است که این ظرفیت شش ماه پیش حدود ۱۰ هزار نفر بود. در این شش ماه ۴۰۰۰ نفر افزایش پیدا کرد و ظرف دو ماه آینده ۳۰۰۰ نفر دیگر افزایش می‌یابد و در مجموع به ۱۷ هزار نفر می‌رسد. امیدواریم با همدلی و هم افزایی که میان دستگاه‌های مرتبط ایجاد شده است در آینده نزدیک به پیش بینی ظرفیت ۲۵ هزار نفری برسیم.

وی در خصوص موضوع اتباع خارجی در حوزه کودکان کار نیز گفت: تصمیمات بسیار خوبی گرفته شده اما در حوزه معتادان اتباع، جمع‌آوری آنها در حال انجام است که یک ماه سم زدایی برای آنها انجام می‌شود و پس از آن مسئولیت ترد آنها با اداره کل امور اتباع خواهد بود.

معاون استاندار تهران ادامه داد: مسئولیت کودکان کار با بهزیستی است اما ۱۶ دستگاه دیگر در این حوزه با بهزیستی همکاری می‌کنند و تکالیف و وظایفی بر عهده دارند که در جلسات قرارگاه اجتماعی مسئولیت دستگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفت تا هر یک در حوزه کودکان کار در بخش‌های جذب، آموزش و نگهداری، مسئولیت‌های خود را به خوبی ایفا کنند. بی تردید در این حوزه باید اقدامی جهادی شکل بگیرد تا موضوع کودکان کار و خیابان در تهران حل و فصل شود.

 

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44163

نشست خبری رئیس پزشکی قانونی/ از اهدای جسد به دانشگاه‌ها تا ۱۲ هزار درخواست برای سقط جنین

نشست خبری رئیس پزشکی قانونی/ از اهدای جسد به دانشگاه‌ها تا ۱۲ هزار درخواست برای سقط جنین

ایسنا نوشت: رییس سازمان پزشکی قانونی گفت:‌ سالانه ۱۲ هزار پرونده سقط جنین درمانی در کشور داریم.

عباس مسجدی آرانی در نشست خبری پیش از ظهر امروز که در محل سازمان مرکزی پزشکی قانونی کشور برگزار شد، به تشریح اقدامات و طرح‌های اخیر انجام شده در این سازمان پرداخت و گفت: امسال شعار «تحول دستگاه قضا و خدمت به مردم» به عنوان شعار هفته قوه‌قضائیه انتخاب شده که باید سرلوحه کار همه قرار بگیرد. در شرایط فعلی کشور بنای ما امیدآفرینی است چرا که دشمن با دسیسه‌های مختلفی، نقص‌های کوچک را بزرگ نشان می‌دهد تا امید را از دل مردم خالی کند.

وی با بیان اینکه امروز پزشکی قانونی مورد اطمینان مردم است، گفت: پاسخگو بودن در قبال مردم باعث شده که این سازمان از جایگاه خوبی در میان مردم برخوردار باشد. دیپلماسی علمی از جمله اهدافی است که پزشکی قانونی دنبال می‌کند و برنامه سازمان این است که بعد بین‌المللی خود را تقویت کنیم. توجه و استفاده بیشتر از ظرفیت و توان شرکت‌های دانش بنیان هم از دیگر اهداف ماست.

مسجدی آرانی با تاکید بر ضرورت تحقق سند تحول قضائی گفت: بحث تعالی بر سند تحول قضائی اضافه شده است؛ این سند باید محقق شود و برنامه‌ریزی ما هم در این راستا انجام می‌شود. سند تحول قضایی ما را جرأت‌مند کرد تا بتوانیم در مسیر علمی خود حرکت کنیم.

وی ادامه داد: لازم است از فناوری‌های نوین هم در پزشکی قانونی استفاده کنیم، انتظار ما از دولت و مجلس این است که در حوزه سخت افزار کمک بیشتری به پزشکی قانونی کنند. آنچه که برای پزشکی قانونی مهم است، تغییر نگرش و فکر است. تحقق قانون جوانی جمعیت هم از دیگر برنامه‌های سازمان پزشکی قانونی است.

سالانه ۱۲ هزار پرونده سقط جنین درمانی داریم

مسجدی آرانی به موضوع سقط جنین نیز اشاره کرد و گفت: سازمان پزشکی قانونی با همکاری معاون اول قوه قضاییه حتی یک پرونده معطلی نیز در موضوع سقط جنین ندارد و خواهشی که من از مردم دارم این است که توجه داشته باشند موضوع سقط جنین درمانی با جنایی متفاوت است‌ ما سالانه ۱۲ هزار پرونده سقط جنین درمانی داریم که سقط جنین جنایی نیز در کنار آن به عنوان مسئله مهمی مطرح است. تلاش می‌کنیم تا این آسیب حوزه سلامت کمتر شود.

وی ادامه داد: مردم حتما افراد را دقیقا شناسایی کنند و پزشک‌نماها را هم بشناسند. برخی از پرونده‌ها درباره اقدام فوق تخصصی افراد غیرحرفه‌ای است. اگر مردم توجه کنند سلامتشان مورد تهدید قرار نخواهد گرفت. سازمان پزشکی قانونی هیچ خدمتی را به‌جز در مراکز رسمی خود ارائه نمی‌کند.

رییس سازمان پزشکی قانونی تصریح کرد:‌ رعایت اخلاق حرفه‌ای توسط پزشکان و برخورد صحیح با مردم مورد انتظار است. در حوزه قضایی ما انتظار داریم بتوانیم مجازات‌ها را نیز جایگزین کنیم. در مواری که سلامتی مردم در خطر است انتظار برخورد محکم قضایی داریم.
مسجدی آرانی به مشکلات و چالش‌های این سازمان نیز اشاره کرد و گفت: بخشی از مشکلات ما در سال جدید با همکاری سازمان مدیریت و از محل فروش میعانات گازی رفع خواهد شد و تجهیزات تهیه می‌شوند. تیم‌های بحران ما نیز در حوادثی مانند سانچی، پلاسکو، هواپیمای اوکراینی و … بسیار فعال بودند. کار بسیار خوبی که در یک و نیم سال گذشته انجام شد نرم افزار جامع تخصصی بود که در حوزه معاینات و آزمایشگاه و کمیسیون تاثیر بسزایی دارد.
رییس سازمان پزشکی قانونی گفت: تلاش ما این است که از ظرفیت برنامه توسعه هفتم استفاده کنیم تا در ۱۵۰ محلی که تجهیزات و دفاتر پزشکی قانونی وجود ندارد شرایط را بهبود ببخشیم.

تلاش پزشکی قانونی برای تعیین تکلیف ۸۰ هزار فرزند دو تابعیتی

وی درباره تعیین هویت فرزندان دورگه و تابعیتی نیز گفت: در تعیین هویت فرزندان زنان ایرانی و مردان خارجی تلاش می‌کنیم تا ۸۰ هزار نفری که این شرایط را دارند تعیین تکلیف شوند. همچنین ارتقا بانک ژنتیکی بر اساس برنامه توسعه پنجم در دستور کار قرار دارد. تلاش ما به گونه‌ای است که بتوانیم کار را پیش ببریم و تاکنون ۱۴۰ هزار نمونه مربوط به مجرمان سابقه‌دار و خطرناک تهیه شده و ۳۰ هزار پروفایل استخراج شده است. ما تنها کشوری هستیم که پس از آمریکا نرم افزار بانک ژنتیک را طراحی کردیم.

مسجدی افزود: تعامل ما با وزارت بهداشت صد درصدی است. ارتقا سطح علمی پزشکان ما بسیار مهم است. علم پزشکی قانونی مهارتی است و فرد باید در حوزه حضور داشته باشد تا مهارت پیدا کند. ما تلاش می‌کنیم تا از دستاوردهای بشری در این حوزه محروم نباشیم.

وی اظهار کرد: تشکیل شورای راهبری دانش‌بنیان برای تولید قطعات مورد نیاز ما انجام شده است. همچین در زمینه فرآوری بافت با توجه به ظرفیت وجود متریال این حوزه و دانش فنی در مرکز تحقیقات پزشکی قانونی با ستاد احرایی فرمان حضرت امام و یکی از دانشگاه‌ها تفاهمنامه‌ای برای تولید پودر استخوان امضا کردیم و به کمک بخش خصوصی ۴۰ درصد بازار کشور را تامین می‌کنیم.

رییس سازمان پزشکی قانونی ادامه داد: ایجاد دانشکده پزشکی قانونی و ایجاد دپارتمان روانپزشکی موضوع بسیار مهمی است. ما با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران در دهه فجر دپارتمان را راه اندازی کردیم. همچنین با توجه به افزایش ظرفیت شورای عالی انقلاب فرهنگی توافقی با وزارتخانه برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به پزشکی قانونی انجام دادیم تا شهرهای محروم بتوانند از این خدمت استفاده کنند.

وی با بیان اینکه بحث هوش مصنوعی و نوبت‌دهی الکترونیک نیز در دستورکار پزشکی قانونی قرار دارد، گفت: کار دیگری که تا پایان سال اتفاق خواهد افتاد همایش طب و غذا است. ما در پزشکی قانونی در سه راه فقه، پزشکی و حقوق قرار داریم که باید هر سه را در نظر بگیریم. یکی از دستاوردهای این همایش نخبه پروری است.

رییس سازمان پزشکی قانونی کشور اضافه کرد: چالش‌های ما در حوزه پزشکی قانونی که برخی از آن‌ها مزمن شده، شامل کمبود نیروی انسانی، بودجه و زیرساخت‌هاست. ما ۱۲۵ پروژه در کشور تالیف کردیم اما بودجه کافی برای آن نداریم. موصوع بعدی تعیین ضریب سختی کار برای همکاران ماست. موضوع پرونده شخصیت نیز بسیار مهم است اما بودجه‌ای به آن اختصاص نیافته است. امیدواریم در بودجه ۱۴۰۲ این مساله برطرف شود.

مسجدی آرانی افزود:‌ با توجه به وضعیت معیشتی، همکاران ما نیازمند توجه بیشتری هستند. همچنین چالش بعدی ما ناشناخته بودن توانایی‌های علمی پزشکی قانونی است. تعیین علت فوت تنها پنج درصد از پرونده‌های ماست. البته کار فنی خوب پزشکی قانونی و انعکاس خوب آن باعث ایجاد اعتماد میان مردم شده است.

شناسایی ۵۷۰ تصادف ساختگی از سوی پزشکی قانونی

وی درباره پتانسیل بالای سازمان گفت: فلسفه تشکیل پزشکی قانونی اظهار نظر کارشناسی بر اساس علم است. خلاقیت و عقلانیت در سازمان ما موج می‌زند چرا که همکاران ما پزشک هستند و جزو نخبه‌های کشور شناخته می‌شوند. ما در سال گذشته ۵۷۰ پرونده تصادف ساختگی داشتیم و آن‌ها را تشخیص دادیم. همچنین بی‌طرفی نیز بسیار برای ما اهمیت دارد. ما نمی‌خواهیم وارد فضای سوءگیری شویم. عدالت‌محور بودن و اخلاق مدار بودن بسیار مهم است.

رییس سازمان پزشکی قانونی افزود: حفظ کرامت مردم بسیار جدی است و خدمت به مردم نعمتی الهی است. ما وظیفه داریم از این فرصت به نحو صحیح استفاده کنیم. ژنتیک قانونی بیش از ۳۵ سال است که در حال خدمت است و ما پنجمین کشوری هستیم که کیت ژنتیک را تولید کردیم و به تازگی نیز کیت ۱۸ تولید شد. کیت‌های مربوط به مواد و صحنه جرم نیز تهیه شدند.

مسجدی اظهار کرد: همچنین دستگاه موژنایزر که در اختیار دو کشور در دنیا بود تولید شد. ما از شرکت‌های دانش بنیان هم دعوت می‌کنیم تا در همه حوزه‌ها به ما مراجعه کنند و از همکاری با آن‌ها استقبال می‌کنیم. ما ظرف پنج سال آینده از نظر تجهیزات و مواد باید خودکفا شویم.

 

مسجدی درباره ظرفیت‌های پزشکی قانونی در حوادث گفت: در هواپیمای اوکراینی به عنوان یک الگو از ظهر روز حادثه انتقال اجساد را شروع کرده و کار خود را آغاز کردیم. حتی تیمی از اوکراین برای بازدید به آزمایشگاه‌های ما آمدند و از سطح کار ما متعجب شده بودند. در روز چهارم کل ۱۱ نفر فوتی تیم پروازی شناسایی شدند و پس از یک هفته کل فوتی‌ها تحویل داده شدند. تنها در دو مورد اختلاف نظری با کانادایی‌ها وجود داشت که برطرف شد. از این ۱۷۸ نفر حتی یک نفر نیز قابل شناسایی نبود که نشان‌دهنده کار بی‌نظیر همکاران ماست. در بحران‌های دیگر نیز همین شرایط وجود دارد.

کمبود جسد در دانشگاه‌ها نداریم

وی درباره اهدا جسد به دانشگاه‌ها ادامه داد: درباره جسد سختگیری‌هایی در سازمان وجود دارد چرا که جسد مومن برای ما ارزش بالایی دارد. ما در دانشگاه‌هایی که احساس می‌کنیم به جسد نیاز دارند با آن‌ها همکاری می‌کنیم اما اگر بدانیم که از جسد به عنوان زینت استفاده می‌شود مخالفت می‌کنیم. در کل کمبود جسد در دانشگاه‌ها وجود ندارد.

وی با اشاره به ظرفیت همکاری‌های مشترک سازمان پزشکی قانونی خاطرنشان کرد: تفاهمنامه‌ای با مجمع خیرین سلامت داشتیم و چند پروژه افتتاح شد. در حوزه‌هایی که بودجه نداریم می‌توانیم از کمک خیران استفاده کنیم. کار دیگری که در سال گذشته انجام شد استقرار مدیریت کیفی در آزمایشگاه‌های سازمان است. در حوزه ژنتیک نیز اطلاعات با پلیس به اشتراک گذاشته می‌شود. همچنین آموزش اخلاق پزشکی نیز بر اساس نیازهای امروز سازمان در احتیار همکاران قرار می‌گیرد.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44181

۱۴۰۱ تیر ۳, جمعه

تشریح وضعیت جسمانی نوزاد رها شده در نازی آباد

تشریح وضعیت جسمانی نوزاد رها شده در نازی آباد

به گزارش خبرگزاری مهر، نجف جابری سالخورده در بازدید از شیرخوارگاه حضرت رقیه (س)، افزود: نوزاد رها شده در نازی آباد به این شیرخوارگاه منتقل شد و بر پایه اعلام پرستار شیرخوارگاه، وضعیت جسمی طفل مطلوب و صرفاً ورم جزئی پشت سر وی وجود دارد و هم اکنون در حال معالجه است.

وی با ابراز رضایت از وضعیت مطلوب این شیرخوارگاه، گفت: حدود ۸۸ نوزاد و کودک ۶ ماهه تا ۶ ساله در این محل نگهداری و هزینه‌های آنها، از سوی سازمان بهزیستی و کمک‌های خیران تأمین اعتبار می‌شود.

 



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44152

قتل پسر بچه ۶ ساله به دست نامادری سنگدل

قتل پسر بچه ۶ ساله به دست نامادری سنگدل

نامادری سنگدل که می گوید مشکل اعصاب و روان دارد کودک ۶ ساله اش را با خفه کردن به قتل رساند.

به گزارش خبرنگار مهر، ساعت ۱۴ روز گذشته ۲۹ خرداد خانمی با مرکز فوریت‌های پلیس ۱۱۰ تماس می‌گیرد و جملات نامفهومی را بیان می‌کند، بعد از قطع تلفن مأموران پلیس چندین بار با آن شماره تماس می‌گیرند و زمانی که پاسخی دریافت نمی‌کنند به آن تماس مشکوک می‌شوند و محل مراجعه می‌کنند.

مأموران با حضور در محل با جسد بی جان کودک ۶ ساله رو به رو شده و بلافاصله با عوامل اورژانس تماس می‌گیرند.

پس از حضور عوامل اورژانس در صحنه حادثه و معاینه جسد بی جان کودک ۶ ساله مرگ وی تأیید می‌شود.

با دستور بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران جسد پسربچه برای تشخیص دقیق علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل می‌شود.

همچنین مأموران متوجه می‌شوند که فردی که با پلیس تماس گرفته نامادری کودک بوده است که این فرد هم با دستور قضائی به اتهام قتل دستگیر شده و به کلانتری جنت آباد منتقل می‌شود.

پزشکی قانونی بعد از بررسی اعلام می‌کند کودک به قتل رسیده است و خفگی عامل قتل بوده است.

نامادری سنگدل که براساس اسناد و مدارک هویتی ۲۴ سال سن دارد در اعترافات اولیه اش در مقابل بازپرس پرونده اعلام کرده است که مشکل اعصاب و روان دارد.



source https://koodak.bashariyat.org/?p=44149

تهران؛ یک قربانی کودک همسری به اتهام قتل همسرش بازداشت شد

۱۱.بهمن.۱۴۰۲هرانا در آبان ماه امسال یک قربانی کودک همسری در تهران با خوراندن قهوه مسموم به همسر خود، وی را به قتل رساند. طی روزهای اخیر، م...